Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
English
Persian
wing spread
فاصله بین دو سر بال
Other Matches
spread
منتشر کردن
spread
منتشر شدن انتشار
spread
منتشر کردن یا شدن
to spread
[across]
[over]
گسترش یافتن
[سرتاسر]
to spread
[across]
[over]
توسعه یافتن
[سرتاسر]
to spread
[across]
[over]
پهن شدن
[سرتاسر]
spread
[منتشر کردن مایع روی سطح]
spread out
پهن کردن
spread
فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
spread
اتش درودر عرض یا عمق
spread
پخش شدن
spread
پخش کردن
spread
گستردن
spread
فرش کردن
spread
گسترش یافتن
spread
منتشرشدن
spread
بسط وتوسعه یافتن گسترش
spread
وسعت
spread
شیوع
spread
پهن کردن
spread
پهن شدن
spread
گسترش
spread
نشر
spread
توسعه دادن
spread
توسعه
spread eagle
میهن پرستی افراطی
spread eagle
چاخان بصورت بال گسترده دراوردن
spread eagle
سرخوردن با عقب اسکیتهای چسبیده بهم بجا گذاشتن میلههای 2 و 3 و 4 و 6 و 7 و01 بولینگ
spread effects
اثرات نشر
spread effects
اثرات پراکندگی
spread eagle
تصویر عقاب بال گسترده
range spread
اتش درعمق
point spread
امتیاز قابل انتظار
load spread
انتشار نیرو
lateral spread
اتش درو در عرض
large spread
فاصله گلوله ها راکم کنید
large spread
مروحه خیلی باز است
range spread
اتش درو در عمق
spread run
مدت پخش
spread-eagled
درازکش
spread collar
بلوزیقهمردانه
spread run
مدت اب بندان
to spread like wildfire
خیلی زودمنتشرشدن
full beam spread
باند کامل روشن کننده
full beam spread
باندکامل روشنایی
spread oneself too thin
<idiom>
با یک دست چند هندوانه برداشتن
to take under one's wing
سرپرستی کردن
off wing
محل بازیگر گوش
take (someone) under one's wing
<idiom>
زیرپروبال شخص راگرفتن
under one's wing
<idiom>
تحت مراقبت کسی
wing it
<idiom>
بدون آمادگی
on the wing
پرواز کننده
on the wing
بالدار
on the wing
سیار متحرک
wing and wing
حرکت با باز بودن کامل بادبانها
to take under one's wing
حمایت کردن
right wing toward
پیشرو
right wing toward
دست راست
to take wing
پابفرارگذاشتن
to take wing
پرواز کردن
right wing toward
میمنه
wing
لنگه
wing
بالدار کردن پردارکردن
wing
تیپ هوایی جناح
right-wing
جناح راست
wing
بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
wing
دسته حزبی
right wing
جناح راست
wing
گوش زمین
wing
پرواز پرش
wing
بال مانند زائده حبابی
wing
گروه هوایی
wing
پیمودن
wing
بال
wing
پره
wing
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
wing
پره زائده پره دار
wing
گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
wing
طرف
wing
شاخه شعبه
wing
جناح
wing loading
نسبت وزن کل به مساحت یال
wing photograph
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
wing position
وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
wing reactions
واکنشهای بال
wing root
ریشه بال
wing forward
فوروارد گوش
wing footed
دارای پای پردار
wing halfback
هافبکهای کناری
wing heavy
تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
wing loading
وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
wing footed
سریع
wing nut
پیچ و مهره دارای جاانگشتی
wing nut
خروسک
wing forward
هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
wing box
ساختمان اصلی بالهای مدرن استرس اسکین
wing footed
تند
wing nut
مهره گوشه دار
wing screw
پیچ گوشه دار
wing attack
حملهگوشه
wing defence
دفاعگوشه
wing membrane
اجزایبال
wing pallet
سطحپرهمانند
wing rib
دندهبال
wing slat
نوکباله
wing vein
رگهبال
wing nut
پیچ خروسکی
wing tip
نوک کفش دارای قوس منحنی
centrist wing
طرفدار جناح میانه رو
[سیاست]
chimney-wing
بغله های شومینه
tapered wing
بالنوکتیز
straight wing
بالمستقیم
hind wing
بالعقبی
wing section
بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
wing setting
نصب بال
wing shooting
شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
wing skin
پوسته بال
wing spar
عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
bat's-wing
[نوعی از نقش پنجره خورشیدی]
wing strut
پایه بال
wing tanks
تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
wing threequarter
هریک از دو مدافع کنار زمین
wing tunnel
تونل باد
wing wall
دیواره جانبی
cross-wing
[بال های پیوسته در تالار خانه های قرون وسطایی]
wing drop
افت ناگهانی برا روی یک بال
high wing
بال بالا
wing commanders
سرهنگ دوم هوایی
queen's wing
جناح وزیر شطرنج
wing commander
سرهنگ دوم هوایی
fixed-wing
بال ثابت
parasol wing
بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
rhombus wing
بالی با سطح مقطع متقارن
right wing forward
پیشرو دست راست
fixed-wing
هواپیمای بال ثابت
right wing of army
پهلوی راست میمنه
right wing to ward
پیشرو
cantilever wing
بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
center wing
بال میانی
highed wing
بال لولاشده
inside wing
بال داخلی
isoclinic wing
بالی که زاویه برخورد ان هنگام خم شدن در اثر نیرونیز ثابت میماند
king's wing
جناح شاه شطرنج
front wing
گلگیر جلوی اتومبیل
double wing
بازی هافبک در گوش
hard wing
بال صلب
delta wing
بال مثلث
low wing
بال پایین
delta wing
بال دلتا
right wing to ward
دست راست
fixed wing
بال ثابت
left wing
شخص دست چپی
mid wing
بال وسط
wing axis
محور بال
right wing of army
جناح یمین
upper wing
بال بالایی در هواپیمای دوباله
wing area
مساحت بال
vent wing
پنجره گردان
wet wing
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
left wing
مربوط به جناح چپ
left-wing
شخص دست چپی
wing chair
مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
fixed wing
هواپیمای بال ثابت
rotary wing
بال گردان
rotary wing
هواپیمای بال گردان
wing drag
پسای بال
sea wing
نرم تن دو کپه دریایی
simple wing
طرح تهاجمی با خط نامتعادل
wing covert
پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
left-wing
مربوط به جناح چپ
wind wing
پنجره کوچک تهویه اتومبیل
[extreme]
right-wing scene
صحنه جناح راست
[افراطی]
[سیاست]
fixed wing aircraft
هواپیما با بال ثابت
left wing for ward
پیشرو دست چپ
left wing of army
جناح یسار
rotary wing aircraft
هواپیما با بال گردنده
real box wing
بالی با سه تیرک
swept-back wing
بالدم جارویی
reverse chicken wing
نوعی کلید کشی
box beam wing
نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
to piniona bird's wing
نوک بال مرغی را چیدن
low mid wing
بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
variable area wing
بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
left wing of army
پهلوی چپ میسره
leg ride and reverse chicken wing
سگک قفل قیصر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com