Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
wireless record player
گرام پخش کننده
Other Matches
record player
گرامافون
wireless
<adj.>
بی سیم
wireless
<adj.>
بدون سیم
wireless
بی سیم
wireless
تلگراف بی سیم
wireless
بابی سیم تلگراف مخابره کردن
wireless
رادیو
wired wireless
پخش بی سیم
wireless transmission
انتقال بی سیم
wireless telegraphy
تلگراف بیسیم
wireless station
فرستنده
wireless operator
اپراتور بی سیم
wireless network
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
wireless station
ایستگاه بی سیم
player
بازیکن
player
هنرپیشه بازیکن ورزشی
player
نوازنده
player
بازیگر
player
بازیکن
player
[American E]
زن دنبال کن
player
[American E]
مردلاس زن
player
[American E]
مشتاق زن
ball player
بازیگر با توپ
player
[American E]
مرد زن پرست
club player
بازیگر باشگاهی
combi player
درایو سخت افزاری که دو یا چند فرمت ROM-CD مختلف را می خواند
to be sidelined
[player]
از بازی یا معرکه خارج شدن
[ورزشکار]
He is an excellent player.
عالی بازی می کند ( ورزش )
volleyball player
والیبالیست
money player
ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
hunch player
شرطبند از روی حدس و گمان
piano player
اسباب پیانو زنی
piano player
پیانوزن
CD/ROM player
محلقرارگرفتنسیدی
player coach
مربی
cricket player
بازیکنگریکت
player piano
پیانو خودکار
player's number
شماره بازیگر
protect a player
معاف از انتقال
registration of player
نامنویسی بازیگران
player's stick
چوببازیکنهاکی
field player
بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
exempt player
بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
defensive player
شطرنج باز دفاعی
tennis player
بازیکنتنیس
offensive player
شطرنجباز حملهای
Media Player
برنامه ویندوز که به کاربر امکان نصب سخت افزار چندرسانهای از قبیل صدا و تصویر متحرک و فایلهای ویدیو
back line player
بازیگر خط عقب والیبال
ice hockey player
بازیکنهاکیروییخ
compact disc player
دستگاهدیسکفشرده
cassette player controls
کنترلکنندهاینوار
american football player
بازیکنفوتبالآمریکایی
attacking
[style of play, player]
<adj.>
تهاجمی
compact disc player controls
دکمههایکنترلکنندهدیسک
personal radio cassette player
رادیووضبطصوتشخصی
attacking
[style of play, player]
<adj.>
مهاجم
attacking
[style of play, player]
<adj.>
حمله
record
یادداشت درسی
record
ضبط کردن
on record
ثبت شده
off the record
<idiom>
خصوصی
off-the-record
محرمانه و خصوصی
record
مدرک ثبت کردن
record
ثبت کردن
record
پرونده
record
مدرک ثبت کردن بایگانی کردن
record
سابقه
record
ثبت
record
دفتر
record
مدرک کتبی سابقه
record
سجل بایگانی
record
نام نیک
record
صفحه گرامافون
record
نگاشتن
record
ثبت کردن ضبط کردن
record
ضبط شدن
record
: ثبت
record
یادداشت نگارش
record
تاریخچه
record
صورت مذاکرات
record
صورت جلسه سابقه
record
پیشینه
record
بایگانی ضبط
record
رکورد
record
حد نصاب مسابقه
record
نوشته
record
هر نوع صفحه یانوار یا اشیا مشابهای که برای ضبط و پخش صدا بکاررود
record
یادداشت کردن
record
ثبت کردن ضبط کردن ضبط
record
تعداد رکوردهای فایل ذخیره شده
record
رکورد و داده کنترلی ذخیره شده روی رسانه پشتیبان
record
سازمان دهی وطول فیلدها ی مختلف در رکورد
record
لیست فیلدهایی که رکوردرا تشکیل می دهند با هم همراه طول ونوع داده انها
record
رکوردحاوی داده جدیدکه برای خروجی رکورداصلی به کارمی رود
record
کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
record
مجموعه موضوعات داده مربوطه
record
ذخیره سازی داده یا سیگنال روی نوار یا دیسک یا کامپیوتر
record
سابقه مدرک
off the record
محرمانه و خصوصی
record
یادداشت سخنرانی
record
حجم داده در یک رکورد
record
برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
record
یادداشت بایگانی
record
ثبت گواهی ثبت شده
record
رکورد داده در یک فایل زنجیری
record
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
record
تعداد موضوعات دادههای مبوطه که در حافظه موقت نگهداری می شوند و اماده پردازش هستند
record layout
ترتیب کلی رکوردها
record separator
جداکننده رکوردها
stock record
سابقه موجودی
record length
طول رکورد
record length
درازای مدرک
record printer
اشاره گر رکورد
record prices
بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
record of events
دفتر ثبت وقایع
record of events
ثبت وقایع
record number
شماره رکورد
record manager
مدیر رکورد
record management
مدیریت رکوردها
record of service
سابقه خدمت
record management
مدیریت مدارک
record office
اداره بایگانی کل
tape record
روی نوار ضبط صوت صدا راضبط کردن
trailer record
مدرک پشت بند
record control
دکمهضبط
record library
مرکزکرایهنوارکاست
record-breaker
فردیکهرکوردجدیدیبنام خود
record-breaker
ثبتکند
track record
پیشینه
track record
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
track record
سابقه
record-breaking
شکستنرکورد
set a record
رکورد بر جای گذاشتن
[ورزش]
verbatim record
porotocol
unit record
رکورد واحد
unit record
تک مدرکی
transaction record
رکورد تراکنش
trailer record
رکورد پشت بند
record button
دکمهضبط
record layout
طرح کلی رکوردها
break a record
رکورد شکنی
carded for record
معافیت از خدمت به خاطر ثبت درپرونده
carded for record
از خدمت صف معاف
boot record
رکورد راه اندازی
beat a record
حد نصاب را شکستن
bear record to
تصدیق یا اثبات کردن
bad record
پیشینه بد
header record
سررکورد
home record
سررکورد
home record
رکورد مبدا
bad record
سوء سابقه
label record
مدرک برچسب
lable record
رکورد برچسب
logical record
مدرک منطقی
logical record
رکورد منطقی
clean record
نداشتن پیشینه بد
clean record
عدم سوسابقه حسن پیشینه
court of record
دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
conveyance by record
انتقال قهری به حکم دادگاه
contract record
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
clinical record
پرونده بیمارستانی
court of record
در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
criminal record
سوء پیشینه جزائی
cumulative record
نمودار تراکمی
data record
رکورد داده ها
debt of record
دین قانونی
debt of record
بدهی قانونی record of court محکوم به
clinical record
پرونده بهداشتی
deletion record
یک رکورد جدید که یک رکوردموجود از فایل اصلی راجابجا کرده یا کنار می گذاردرکورد حذفی
end of record
انتهای مدرک
clinical record
پرونده بالینی
header record
رکورد سرامد
amendment record
رکوردی که حاوی اطلاعات جدید برای بهنگام سازی رکورد یا فایل اصلی است
custodial record
پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
record blocking
دسته کردن رکوردها
record book
دفترچه سوابق جنگ افزار پرونده سوابق
record book
دفتر ثتب سوابق
record count
شمار مدارک
record count
شمارش رکوردها
record firing
عناصر تیر را ثبت کنید
record format
قالب مدرک
record format
قالب رکورد
record gap
شکاف بین مدارک
record gap
شکاف بین رکوردها
record gap
فاصله خالی بین رکوردها
record head
نوک ضبط
record keeping
نگهداری سوابق
record blocking
بلاکه کردن رکوردها
record blocking
کنده یی کردن مدارک
record as target
ثبت اماج
addition record
رکورد اضافی
phonograph record
صفحه گرامافون
record players
گرامافون
physical record
مدرک مادی
physical record
بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
physical record
همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری
record layout
طرح بندی مدرک
physical record
رکورد فیزیکی
qualification record
پرونده مهارت فنی
qualification record
پرونده خدمتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com