English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (8 milliseconds)
English Persian
yhis port is not yet peopled این بندر هنوز اباد نشده است
Other Matches
many peopled پر جمعیت
over peopled پر سکنه
peopled قوم
peopled ساکن شدن
peopled اباد کردن پرجمعیت کردن
peopled ملت
peopled جمعیت قوم
over peopled پر جمعیت
peopled مردم
peopled خلق
peopled مردمان
thickly peopled پر جمعیت
port اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
port مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
port سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
port مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
port مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
port پورت خروجی کامپیوتر با اتصال استاندارد که چاپگر به آن وصل است تا حروف داده را دریافت کند.
port مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
port به آن وصل است را انتخاب کند
port یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
port وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
port روزنه
port بندر گاه
port سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
port باب
out port بندرخارج از محوطه
last port شیپور عزا
i/o port مدخل ورودی و خروجی
out port ساحلی مورد استفاده سر پل
way port بندر سر راه
last port شیپور خاموشی
port دریچه تبدیل برنامه
port مدخل
out port بندر دور از مقصد
port بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
port درب درگاه
port ترابردن
port بردن
port ببندر اوردن حمل کردن
port دریچه
port بندر
port لنگرگاه
port دورازه
port شراب شیرین بارگیری کردن
port در رو مخرج
port مامن مبدا مسافرت
port فرودگاه هواپیما
port بندرگاه
port بندر ورودی
port دماغه
port مجرای عبورروغن
port دهانه
port درگاه
port ریل اطراف ناو
port روزنه دید حمایل نگهداشتن تفنگ حمایل فنگ
port دروازه
port حمل کردن مزغل تیراندازی
port شیار هادی دهانه
port مجرا
port سمت چپ ناو
registered port بندر مشخص
port of debarkation بندرپیاده شدن کالا یا نیروها
port of destination بندر مقصد
port of entry بندرمحل ورود
port watch نگهبان بندر
port of exit مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
port of entry مرز ورود کالا یا فرد به کشور
port of entry بندر مقصد
parallel port درگاه موازی
port of debarkation بندر مقصد حمل کالا
port arms فرمان پیش فنگ پیش فنگ کردن
port complex مجتمع بندری
port complex لنگرگاه
port of embarkation بندر عزیمت
port arms پیش فنگ
port of embarkation بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
port hole روزنه
port hole مزغل
port installations تاسیسات بندری
port watch پست نگهبانی بندر
put into port وارد بندر شدن
treaty port بندر پیمانی
car port گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
car port سایبان اتومبیل
ejection port دهانهپرتاب
keyboard port قسمتاتصالصفحهکلید
modem port قسمتقرارگیریمدم
network port قسمتکارباشبکهاینترنت
port glass جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
port hand دستسویچپ
printer port قسمتاتصالبهچاپگر
transfer port دریچهانتقال
video port قسمتنمایش
terminal port بندر مقصد
supply port درگاه تدارکاتی
supply port درگاه تامین
Port-au-Prince شهر پورت اوپرنس
sally port دروازه بزرگ قلعه
sally port درب ورودی بزرگ
sally port دریچه
sally port دروازه عبور از قلعه
sally port درب اصلی قلعه یا استحکامات
secondary port بندر فرعی
secondary port ,
secondary port subordinatestation : syn
secondary port station secondary
serial port مدخل سری
serial port درگاه ترتیبی
port [software] دریچه ای [مدار و اتصالی] که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد [نرم افزار] [رایانه شناسی]
free port بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
compensating port مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
control port درگاه کنترل
controlled port بندر نظامی کنترل شده
controlled port بندرکنترل شده
deflation port سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
destination port بندر مقصد
destination port بندر تحویل کالا
exhaust port مجرای خروجی
exhaust port دریچه خروجی
freeing port شکاف یک طرفه
gas port محفظه عبور گاز
cargo port دریچه بارگیری ناو
captain of the port افسر انتظامات بندر
free port بندر ازاد
port of call بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
port of call بندر لنگراندازی
port of call بندر توقف
admission port سوپاپ ورودی
admission port دریچه پذیرش
aerial port لنگرگاه هوایی
aerial port باراندازی هوایی
gun port مزغل
attention to port احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
gas port میله تنظیم گاز
gas port لوله عبور گاز
intake port دریچه ورودی
intake port سوپاپ ورودی
minor port بندر کوچک
main port بندر اصلی
main port ,
main port refrencestation : syn
main port port principal
midi port دریچه یا درگاه IDI
inlet port سوپاپ ورودی
memory port درگاه حافظه
terminal port بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
hard port فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
hard port ناو را باچرخش سریع به سمت جلوهدایت کنید
high port حالت دست فنگ
inlet port دریچه ورودی
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
home port پایگاه اصلی
home port پایگاه مادر
naval port بندر دریایی
spent fuel port قسمتسوختمصرفشده
port auxiliary service یگان خدمات بندری
named port of destination بندر مقصد مشخص
port a punch card علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
peripheral device port قسمتاصلیتنظیماتمحیط
named port of shipment بندر مشخص برای حمل
aerial port squadron گردان عملیات بارانداز هوایی
dual port ram حافظه تسهیم شده
convoy assembly port بندر محل تجمع کاروان دریایی
convoy assembly port بندر محل تجمع ستون موتوری
one port radial pump تلمبه شعاعی یک پرهای
aerial port squadron گردان بارانداز هوایی
continue port/starboard چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
check port/starboard جهت تعقیب رادار به سمت دماغه کشتی یا دم هواپیما
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
port hand buoy بویه سمت چپ
disc drive port قسمتوروددیسک
Free pree (trade,port). مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com