Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
plumb
: راست بطور عمودی
Other Matches
erectly
بطور ایستاده یا عمودی
springing teal
تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
rocket
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketed
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketing
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rockets
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
t stop
روش توقف با گذاشتن پای ازاد بطور عمودی پشت اسکیت دیگر
dexiotropous
واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
dexiotropic
واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
attention to port
احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
The main road bears to the right.
این جاده اصلی به کمی راست
[مورب در سمت راست]
ادامه دارد.
bi directional
چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
one two
ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
orthotropous
دارای تخمک راست راست اسه
plain dealing
معامله راست حسینی راست باز
To lead an idle life.
راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
standard
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
off
خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
columnleft
فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
half face
نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
vertical redundancy check
بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
side step
فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
right justify
هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
irretrievably
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
guide left
فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
indisputable
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
immortally
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
indeterminately
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly
بطور ناچیز بطور غیر کافی
grossly
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
half left
فرمان نیم به چپ چپ یا نیم به راست راست
latently
بطور ناپیدا بطور پوشیده
improperly
بطور غلط بطور نامناسب
martially
بطور جنگی بطور نظامی
abusively
بطور ناصحیح بطور دشنام
indecorously
بطور ناشایسته بطور نازیبا
genuinely
بطور اصل بطور بی ریا
incisively
بطور نافذ بطور زننده
upright
عمودی
vertical
عمودی
on end
عمودی
othogonal
عمودی
straight
عمودی
perpendicular
عمودی
righting
حق عمودی
perpendecular
عمودی
righted
حق عمودی
plumb line
خط عمودی
plumb lines
خط عمودی
right
حق عمودی
straighter
عمودی
straightest
عمودی
erect
عمودی
erected
عمودی
erecting
عمودی
erects
عمودی
lineal
عمودی
vertical axis
محور عمودی
riser
سیم عمودی
vertical
عمودی
[ریاضی]
normal acceleration
شتاب عمودی
orthotropism
رویش عمودی
normal axis
محور عمودی
vertical combines
ترکیب عمودی
vertical equity
برابرسازی عمودی
vertical equity
عدالت عمودی
brise-soleil
پرده عمودی
brise-soleil
کرکره عمودی
crown-post
تیرک عمودی
door-post
[تیر عمودی در]
erectness
حالت عمودی
normal force
تلاش عمودی
hammer-post
تیر عمودی
aplomb
حالت عمودی
vertical antenna
انتن عمودی
out of the perpendicular
غیر عمودی
stringers
تراورس عمودی
stringer
تراورس عمودی
tap root
ریشه عمودی
near vertical
تقریبا عمودی
angle socket
سرپیچ عمودی
perpendicularity
حالت عمودی
cliff
صخره عمودی
apeak
عمودی قائم
perpendecular
خط عمودی یا قائم
linal descent
وارث خط عمودی
vertical adjustment
تنظیم عمودی
plumb
شاقول عمودی
apeak
بحالت عمودی
nosedives
فرود عمودی
joint drain
زهکش عمودی
lineal
عمودی اجدادی
portraint orientation
تمایل عمودی
plumbness
حالت عمودی
cliffs
صخره عمودی
profile
برش عمودی
off plmb
غیر عمودی
nosedived
فرود عمودی
normal force
نیروی عمودی
nosediving
فرود عمودی
vertical justification
تطابق عمودی
profiling
برش عمودی
vertical interval
فاصله عمودی
booms
ستون عمودی
nosedive
فرود عمودی
vertical justification
تنظیم عمودی
Y direction
حرکت عمودی
verticality
حالت عمودی
vertical synchronizing
همزمانساز عمودی
out of plumb
غیر عمودی
vertical scrolling
چرخش عمودی
vertical recording
ضبق عمودی
vertical mobility
تحرک عمودی
whip stall
حرکت عمودی
y axis
محور عمودی
booming
ستون عمودی
boomed
ستون عمودی
boom
ستون عمودی
vertical integration
ادغام عمودی
orthogonality
حالت عمودی
orthogonal rotation
چرخش عمودی
profiled
برش عمودی
vertical growth
رشد عمودی
profiles
برش عمودی
vertical merger
ادغام عمودی
vertical force
نیروی عمودی
vertical expansion
گسترش عمودی
taproot
ریشه عمودی اصلی
vertical stabilizer
تیغه یا باله عمودی
vrc
بررسی افزایش عمودی
stanchion
میلههای عمودی ناو
vertical tab
جدول بندی عمودی
vertically adjustable
قابلیت تنظیم عمودی
serrated vertical pulse
ضربه عمودی دندانهای
crown-strut
[شمع پشتبند عمودی]
vertical application
برنامه کاربردی عمودی
rudders
مکان عمودی متحرک
hoops
میله عمودی کروکه
hoop
میله عمودی کروکه
rudder
مکان عمودی متحرک
door-jamb
[تیر عمودی چارچوب در]
Y coordinate
مختصات بردار عمودی
y axis
بردار عمودی گراف
stairwells
پله کان عمودی
stairwell
پله کان عمودی
jambs
تیر عمودی چارچوپ
jamb
تیر عمودی چارچوپ
munting
الت عمودی پنجره
goalposts
تیرک عمودی دروازه
gules
خطوط موازی عمودی
profiling
نیمرخ برش عمودی
lucarne
پنجره عمودی خوابگاه
profiles
نیمرخ برش عمودی
profiled
نیمرخ برش عمودی
goalpost
تیرک عمودی دروازه
anchor at short stay
لنگر طولی عمودی
upright
تیرک عمودی دروازه
vertical cliffs
صخره های عمودی
profile
نیمرخ برش عمودی
king-pendant
[تیر عمودی در خرپای میانی]
vertical speed
سرعت صعود عمودی هواپیما
axis
برای مختصات عمودی در گراف
stump
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumped
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumping
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumps
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
chimney-jamb
[تیر عمودی چارچوب دودکش]
pitches
چرخش عمودی وعرضی ناو
bulkheads
دیواره عمودی روی قایق
profile
برش عمودی تصویر جانبی
flute
[شیار عمودی روی ستون]
escoinson
[گوشه تیر عمودی چارچوب]
profiled
برش عمودی تصویر جانبی
bulkhead
دیواره عمودی روی قایق
vertical events numbering
شماره گذاری عمودی وقایع
orthotropic
دارای محور اصلی عمودی
profiling
برش عمودی تصویر جانبی
pitch
چرخش عمودی وعرضی ناو
profiles
برش عمودی تصویر جانبی
adjustment for vertical-circle image
تنظیم عمودی مرکز تصویر
slash pocket
جیب عمودی درجهت درزلباس
sternpost
تیر عمودی عقب کشتی
papers
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
plumb
عمق پیمودن عمودی قرار دادن
paper
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
lubber line
خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
stile
باهو چوب عمودی چهارچوب درب
masse
ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد
stiles
باهو چوب عمودی چهارچوب درب
uprights
تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
hanging-post
[تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
y axis
محور عمودی روی یک صفحه مختصات
y amplifier
تقویت کننده با سیستم انحراف عمودی
papered
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com