English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 249 (11 milliseconds)
English Persian
answer : پاسخ دادن
answered : پاسخ دادن
answering : پاسخ دادن
answers : پاسخ دادن
Search result with all words
answer پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answer پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answered پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answering پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answers پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
intelligence 1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
quoting خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
rejoinder پاسخ دفاعی دادن
rejoinders پاسخ دفاعی دادن
inquiries ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
inquiry ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
rejoin پاسخ دفاعی دادن
rejoin پاسخ دادن
rejoined پاسخ دفاعی دادن
rejoined پاسخ دادن
rejoining پاسخ دفاعی دادن
rejoining پاسخ دادن
rejoins پاسخ دفاعی دادن
rejoins پاسخ دادن
replied پاسخ دادن جواب کتبی
replied پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
replies پاسخ دادن جواب کتبی
replies پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
reply پاسخ دادن جواب کتبی
reply پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
replying پاسخ دادن جواب کتبی
replying پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
respond پاسخ دادن
respond پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
responded پاسخ دادن
responded پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
responds پاسخ دادن
responds پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
irresponsiveness عدم امادگی برای پاسخ دادن
it is inexpedient to reply پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
readiness to report امادگی برای پاسخ دادن
return a negative پاسخ منفی دادن
to answer in the a پاسخ مثبت دادن
to make a response پاسخ دادن
to respond to blackmail [a threat] پاسخ دادن به باج گیری [ تهدیدی]
to fail to provide an answer درماندن در دادن پاسخ
to beg the question در پاسخ به پرسشی جاخالی دادن
Other Matches
reply [answer] پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
voice answer back یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originated با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
answerback در پاسخ
in reply to در پاسخ
responses پاسخ
answers پاسخ
replies پاسخ
replying پاسخ
replied پاسخ
negative reply پاسخ رد
responsions پاسخ
response پاسخ
reply پاسخ
representation [statement] پاسخ
counterplea پاسخ رد
no : پاسخ نه
statement پاسخ
replication پاسخ
reaction [answer, commentary] پاسخ
item of written comment پاسخ
rebutter پاسخ رد
responds پاسخ
responded پاسخ
respond پاسخ
answering پاسخ
in answer to در پاسخ به
answer پاسخ
response [commentary] پاسخ
answered پاسخ
rejoining در پاسخ گفتن
response rate سرعت پاسخ
whole response پاسخ کلی
come up with <idiom> یافتن پاسخ
w response پاسخ کلی
rejoins در پاسخ گفتن
early answer پاسخ زود
irresponsive پاسخ ندهنده
oracles پاسخ مبهم
popular response پاسخ رایج
position response پاسخ مکانی
solutions پاسخ یک مشکل
solution پاسخ یک مشکل
vaccum response پاسخ غیابی
impluse response پاسخ ایمپولز
responsorial پاسخ دهنده
response time زمان پاسخ
calculation پاسخ تقریبی
voice answer back پاسخ سمعی
response amplitude دامنه پاسخ
vab پاسخ سمعی
response differentiation تفکیک پاسخ
response intensity شدت پاسخ
response duration مدت پاسخ
response equivalence هم ارزی پاسخ
running rate اهنگ پاسخ
replier پاسخ دهنده
reflection response پاسخ قرینه
response latency نهفتگی پاسخ
response threshold استانه پاسخ
response strength نیرومندی پاسخ
oracle پاسخ مبهم
rejoined در پاسخ گفتن
response set امایه پاسخ
rejoin در پاسخ گفتن
preparatory response پاسخ مقدماتی
frequency respone پاسخ فرکانس
image response پاسخ تصویر
response generalization تعمیم پاسخ
plea پاسخ دعوی
operandum ابزار پاسخ
content response پاسخ محتوایی
emitted response پاسخ صدوری
discriminatory response پاسخ افتراقی
anticipatory response پاسخ انتظاری
answerable پاسخ دار
rejoinders پاسخ دفاعی
delayed response پاسخ درنگیده
rejoinder پاسخ دفاعی
moro response پاسخ مورو
color response پاسخ رنگ
manipulandum ابزار پاسخ
pleas پاسخ دعوی
answer mode حالت پاسخ
original response پاسخ ابتکاری
answerback پاسخ برگشتی
correct response پاسخ درست
right answer پاسخ درست
conditioned response پاسخ شرطی
answers پاسخ به یک سوال
answer پاسخ به یک سوال
answering پاسخ به یک سوال
answering : جواب پاسخ
movement response پاسخ حرکت
answered : جواب پاسخ
anatomy response پاسخ کالبدی
an a answer پاسخ مثبت
answered پاسخ به یک سوال
answers : جواب پاسخ
to definitive answer پاسخ قطعی
consummatory response پاسخ پایانی
distal response پاسخ دوربرد
answer : جواب پاسخ
answer [to something] پاسخ [به چیزی] [راه حل]
conditioned avoidance response پاسخ اجتنابی شرطی
shading response پاسخ سایه روشن
conditioned escape response پاسخ گریز شرطی
he returned a negative پاسخ منفی داد
unconditioned response پاسخ غیر شرطی
no reply necessary [NRN] نیازی به پاسخ نیست.
ucr پاسخ غیر شرطی
visual righting response پاسخ تعادل دیداری
open ended question پرسش باز پاسخ
calculation پاسخ به یک مشکل در ریاضی
response hierarchy سلسله مراتب پاسخ
electrodermal response پاسخ برقی پوست
phone پاسخ به تماس در تلفن
phoned پاسخ به تماس در تلفن
phones پاسخ به تماس در تلفن
phoning پاسخ به تماس در تلفن
response time زمان پاسخ دهی
the answer is in the negative پاسخ ان منفی است
cer پاسخ هیجانی شرطی
conditioned emotional response پاسخ هیجانی شرطی
modulation frequency response پاسخ فرکانس مدولاسیون
surrebutter اخرین پاسخ خواهان
stimulus response psychology روانشناسی محرک- پاسخ
s r psychology روانشناسی محرک- پاسخ
affirmative پاسخ "بله " بود
stimulus response model الگوی محرک- پاسخ
s r model الگوی محرک- پاسخ
white space response پاسخ به بخش سفید
galvanic skin response پاسخ برقی پوست
i pause for a reply منتظر پاسخ هستم
stimulus response theory نظریه محرک- پاسخ
solve یافتن پاسخ یک مشکل
inquiry system سیستم پرسش- پاسخ
solved یافتن پاسخ یک مشکل
pilomotor response پاسخ سیخ شدن مو
pure color response پاسخ خالص رنگ
psychogalvanic response پاسخ گالوانیکی- روانی
solving یافتن پاسخ یک مشکل
all or none response پاسخ همه یا هیچ
high frequency responce پاسخ فرکانس بالا
interrogator responsor دستگاه پرسش- پاسخ
achromatic color response پاسخ رنگ بی فام
solves یافتن پاسخ یک مشکل
let down easy <idiom> پاسخ منفی به طرز خوشآیندی
to meet with a repulse پذیرفته نشدن پاسخ رد شنیدن
react عمل کردن در پاسخ به چیزی
resolveme this این پرسش را پاسخ دهید
Please reply as a matter of urgency. لطفا فوری پاسخ دهید.
interrupts ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
i cannot say him nay نمتوانم پاسخ رد به او بدهم نمیتوانم به او
reacts عمل کردن در پاسخ به چیزی
glib answer پاسخ بدون ملاحظه [بی فکر]
fractional antedating goal response خرده پاسخ انتظار هدف
problem یافتن پاسخ برای مشکلی
i pause for a reply خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
stimulus organism response model الگوی محرک- جاندار- پاسخ
reacted عمل کردن در پاسخ به چیزی
s o r model الگوی محرک- جاندار- پاسخ
interrupt ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
to press for an answer با صرار یا فشار پاسخ خواستن
problems یافتن پاسخ برای مشکلی
reacting عمل کردن در پاسخ به چیزی
interrupting ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
blinded آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
calculate یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
calculates یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
blinds آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
I look forward to receiving your reply. من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
result پاسخ یا خروجی عملیات ریاضی یا منط قی
problems سوالی که یافتن پاسخ آن مشکل باشد
no answer [n/a] [in forms] بدون پاسخ [در برگه برای پر کردن]
problem سوالی که یافتن پاسخ آن مشکل باشد
resulting پاسخ یا خروجی عملیات ریاضی یا منط قی
calculated یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
resulted پاسخ یا خروجی عملیات ریاضی یا منط قی
blind آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
repondez s'il vous plait [RSVP] لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
i floored the paper پاسخ همه پرسشهایی را که در کاغذ بود دادم
leadingquestion پرسشی که کمک به پیدا کردن پاسخ میدهد
calculators ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
calculator ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
to push for an answer [in reference to something] برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
A rapid response would be appreciated. از پاسخ فوری قدردانی می کنیم. [اصطلاح رسمی]
please reply لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
answered زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
it is impolitic reply so soon صلاح نیست به این زودی پاسخ داده شود
peine for et dure مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
answering زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
agony column ستونیدر روزنامهکهدر آن پاسخ مشکلاتو سوالهای خوانندگانمطرح میشود
conversational mode سیستم کامپیوتری که به ورودی کاربر به سرعت پاسخ میدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com