Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
real address
آدرس حقیقی
Other Matches
indirect
روش آدرس دهی داده که اولین دستور به آدرس اشاره میکند که حاوی آدرس دوم است
addressing
روش آدرس دهی به داده که در آن اولین دستورالعمل به آدرس اشاره میکند که حاوی آدرس دوم است
n plus one address instruction
آدرس تشکیل شده و آدرس حاوی آدرس دستور بعدی است
realistic deterrence
میخکوب کردن حقیقی استراتژی سد کردن پیشروی کمونیسم در دنیا ممانعت حقیقی از پیشرفت کمونیسم
strobe
سیگنالی که بیان میکند آدرس معتبر در باس آدرس قرار دارد
associative addressing
محلی که توسط محتوایش آدرس دهی شده است و نه شماره یا آدرس
four address instruction
دستور برنامه که حاوی چهار آدرس است در فیلد آدرس
form
یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل
formed
یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل
forms
یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل
offset
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی
offsetting
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی
microprocessors
بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
microprocessor
بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
B line counter
ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
addressing
استفاده از کلمه آدرس کوتاهتر از معمول تا عمل کشف آدرس سریع تر انجام شود
register
ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
registering
ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
registers
ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
addressing
روش آدرس دهی که آدرس محل ذخیره سازی در دستورالعمل محلی است که باید استفاده شود
content addressable addressing
محلی که آدرس آن محتوای آن و نه آدرس دیگری باشد
stacked
ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود
stacks
ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود
stack
ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود
floated
تبدیل آدرس اعشاری به آدرس مطلق
float
تبدیل آدرس اعشاری به آدرس مطلق
floats
تبدیل آدرس اعشاری به آدرس مطلق
machine address
آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیلهای دستیابی دارد. مقایسه شود با آدرس اندیس #INDEX ADDRESS
deferred addressing
آدرس دهی غیر مستقیم که محلی که دستیابی شده است حاوی آدرس عملوند پردازش شدنی است
segment
فضای آدرس حافظه که به فضاهایی به نام سگمنت تقسیم میشود. آدرس دادن به یک محل خاص , مقدار سگمنت و امنت باید مشخص باشند
paged address
مدار منطقی الکترونیک که ترجمه بین آدرس منطقی مربوطه به صفحه کاغذ و آدرس واقعی فیزیکی که مراجعه شده است را بر عهده دارد
segments
فضای آدرس حافظه که به فضاهایی به نام سگمنت تقسیم میشود. آدرس دادن به یک محل خاص , مقدار سگمنت و امنت باید مشخص باشند
B register
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
DNS
پایگاه داده توزیع شده در سیستم اینترنت که نام ها را با آدرس مط ابق میکند مثلاگ می توانید از نام www.PCP.CO.UK برای رسیدن وب سایت Peter Collin Publishing استفاده کنید و نیاز به به آدرس پیچیده شبکهای
white
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whitest
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
directories
روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
directory
روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
truest
حقیقی
real
حقیقی
veracious
حقیقی
genuine
حقیقی
truer
حقیقی
true
حقیقی
intrinsic
حقیقی
efective
حقیقی
unfeigned
حقیقی
actual
حقیقی
real module
ضریب حقیقی
real number
عدد حقیقی
real memory
حافظه حقیقی
true power
توان حقیقی
true azimuth
گرای حقیقی
true dip
شیب حقیقی
real numbers
اعداد حقیقی
true life
حقیقی وصحیح
true heading
سمت حقیقی
trueness
بی ریایی حقیقی
true wind
باد حقیقی
true variance
پراکنش حقیقی
true value
مقدار حقیقی
true score
نمره حقیقی
true or real focus
کانون حقیقی
true mean
میانگین حقیقی
down to earth
حقیقی واقعی
down-to-earth
حقیقی واقعی
observed altitude
ارتفاع حقیقی
natural person
شخص حقیقی
true course
راه حقیقی
true copolymer
همبسپار حقیقی
interpolymer
همبسپار حقیقی
true north
شمال حقیقی
actual movement
حرکت حقیقی
ohmic valve
مقدارمقاومت حقیقی
real time
زمان حقیقی
true resistance
مقدارمقاومت حقیقی
real image
تصویر حقیقی
real gas
گاز حقیقی
real function
تابع حقیقی
real constant
ثابت حقیقی
real storage
حافظه حقیقی
actual resistivity
مقاومت حقیقی
real power
توان حقیقی
absolute magnitude
قدر حقیقی
truest
واقعی حقیقی
genuine
واقعی حقیقی
genuine
حقیقی یا درست
true
حقیقی کردن
truer
حقیقی کردن
truest
حقیقی کردن
true
واقعی حقیقی
truer
واقعی حقیقی
rightful
حقیقی دارای استحقاق
verisimilar
دارای فاهر حقیقی
real-valued function
تابع حقیقی
[ریاضی]
particle density
وزن مخصوص حقیقی
live exercise
تمرین رزمی حقیقی
real number
عدد حقیقی
[ریاضی]
real sector
بخش متغیرهای حقیقی
actual maximum flowline
ماکزیمم خط ابدهی حقیقی
real numbers
اعدد حقیقی
[ریاضی]
apparent horizon
افق حقیقی نقاط
brake horsepower
توان حقیقی مهاری
euciliate
مژه داران حقیقی
real analytic function
تابع تحلیلی
[حقیقی]
[ریاضی]
developed muzzle velocity
سرعت ابتدایی و حقیقی توپ
substantive
دارای ماهیت واقعی حقیقی
dative
حالت مفعولی غیرصریح حقیقی
axiom
قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
axioms
قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
true azimuth
سمت حقیقی گرای جغرافیایی
unsigned real number
عدد حقیقی بدون علامت
enlightement
روشنی فکر اگاهی حقیقی
true or sternal ribs
دندههای حقیقی اضلاع پیوسته به قص
real absolute value function
تابع حقیقی قدر مطلق
[ریاضی]
acoelous
بدون معدهء حقیقی یادستگاه هاضمه
approximation
خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
anachronisms
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
many valued
دارای دو قیمت یکی حقیقی دیگری دروغین
anachronism
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
oafs
بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
oaf
بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
approximations
خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
gyrocompass
نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
I give the programme zero
[nought]
out of ten for reality.
من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
relative
پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
addressing
در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
real representative
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
address
آدرس
single address
با یک آدرس
cell address
آدرس سل
processor bound
اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
Sophrosyne
وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
relative address
آدرس نسبی
repetitive letter
یات آدرس
home address
آدرس منزل
address part
جزء آدرس
symbolic address
آدرس سمبلیک
symbolic address
آدرس نمادی
telegraphic address
آدرس تلگرافی
virtual address
آدرس مجازی
direct address
آدرس مستقیم
effective address
آدرس موثر
address bus
مسیر آدرس
address modification
اصلاح آدرس
machine address
آدرس ماشین
absolute address
آدرس مطلق
personal
آدرس ها و یادداشتها
explicit address
آدرس صریح
real address
آدرس واقعی
base address
آدرس مبنا
immediate address
آدرس صریح
managers
و نیز آدرس شیار را
manager
و نیز آدرس شیار را
address apace
فضای آدرس دهی
multiplex
باس ارسال آدرس
indexed address
آدرس شاخص دار
forwarding address
آدرس پستی جدید
You have my home address.
شما آدرس من را دارید.
generated address
آدرس تولید شده
deferred address
یک آدرس غیر مستقیم
Here is my address.
این آدرس من است.
true convergence
سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
haze
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
realtime
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
x scale
در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
operand
در یک عملیات آدرس دهی سریع
address bus
گذر آدرس گذرگاه نشانی
displacement
امنیت در آدرس اندیس دار
four address instruction
نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی
What's your name and address?
اسم و آدرس شما چیست؟
zeros
دستوری که آدرس در آن عملوند است
zeroes
دستوری که آدرس در آن عملوند است
zero
دستوری که آدرس در آن عملوند است
Please write down your new address .
لطفا" آدرس جدیدتان را بنویسید
address an envelope
آدرس روی پاکت نوشتن
stacks
آدرس ابتدا پایانه پشته
stack
آدرس ابتدا پایانه پشته
stacked
آدرس ابتدا پایانه پشته
Take me to this address?
مرا به این آدرس ببرید.
true air speed
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
map
روش انتساب آدرس مخصوص به هر پورت
sectors
تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
micro
آدرس و باسهای کنترل درریز کامپیوتر
micros
آدرس و باسهای کنترل درریز کامپیوتر
multi-
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
datagram
که حاوی آدرس مقصد و مسیر آن است
How far is it to this address?
تا این آدرس چقدر راه است؟
register
که حاوی آدرس شروع برنامه است
formats
داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند
format
داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند
one address computer
دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
no address operation
دستویر که نیازی به آدرس در خود ندارد
registers
که حاوی آدرس شروع برنامه است
addressable
آنچه قابل آدرس دهی است
B box
که حاوی آدرس آغاز برنامه است
multiple
دستوری با بیش از یک آدرس برای عملوندها
floating
محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com