Total search result: 204 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
direct address |
آدرس مستقیم |
|
|
Search result with all words |
|
addressing |
روش آدرس دهی به یک محل چه به صورت ترتیبی یا اندیس یا مستقیم و... |
deferred address |
یک آدرس غیر مستقیم |
deferred addressing |
آدرس دهی غیر مستقیم که محلی که دستیابی شده است حاوی آدرس عملوند پردازش شدنی است |
Other Matches |
|
addressing |
روش آدرس دهی به داده که در آن اولین دستورالعمل به آدرس اشاره میکند که حاوی آدرس دوم است |
indirect |
روش آدرس دهی داده که اولین دستور به آدرس اشاره میکند که حاوی آدرس دوم است |
n plus one address instruction |
آدرس تشکیل شده و آدرس حاوی آدرس دستور بعدی است |
strobe |
سیگنالی که بیان میکند آدرس معتبر در باس آدرس قرار دارد |
associative addressing |
محلی که توسط محتوایش آدرس دهی شده است و نه شماره یا آدرس |
form |
یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل |
formed |
یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل |
forms |
یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل |
four address instruction |
دستور برنامه که حاوی چهار آدرس است در فیلد آدرس |
offsetting |
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی |
offset |
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی |
addressing |
استفاده از کلمه آدرس کوتاهتر از معمول تا عمل کشف آدرس سریع تر انجام شود |
registering |
ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود |
microprocessors |
بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص |
microprocessor |
بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص |
B line counter |
ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند |
registers |
ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود |
register |
ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود |
addressing |
روش آدرس دهی که آدرس محل ذخیره سازی در دستورالعمل محلی است که باید استفاده شود |
content addressable addressing |
محلی که آدرس آن محتوای آن و نه آدرس دیگری باشد |
stacked |
ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود |
stack |
ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود |
stacks |
ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود |
floats |
تبدیل آدرس اعشاری به آدرس مطلق |
floated |
تبدیل آدرس اعشاری به آدرس مطلق |
float |
تبدیل آدرس اعشاری به آدرس مطلق |
machine address |
آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیلهای دستیابی دارد. مقایسه شود با آدرس اندیس #INDEX ADDRESS |
dasd |
Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم |
direct admission |
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران |
basic |
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است |
basics |
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است |
direct |
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم |
directed |
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم |
directs |
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم |
direct exchange |
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات |
segments |
فضای آدرس حافظه که به فضاهایی به نام سگمنت تقسیم میشود. آدرس دادن به یک محل خاص , مقدار سگمنت و امنت باید مشخص باشند |
segment |
فضای آدرس حافظه که به فضاهایی به نام سگمنت تقسیم میشود. آدرس دادن به یک محل خاص , مقدار سگمنت و امنت باید مشخص باشند |
paged address |
مدار منطقی الکترونیک که ترجمه بین آدرس منطقی مربوطه به صفحه کاغذ و آدرس واقعی فیزیکی که مراجعه شده است را بر عهده دارد |
B register |
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود |
cost fraction |
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات |
DNS |
پایگاه داده توزیع شده در سیستم اینترنت که نام ها را با آدرس مط ابق میکند مثلاگ می توانید از نام www.PCP.CO.UK برای رسیدن وب سایت Peter Collin Publishing استفاده کنید و نیاز به به آدرس پیچیده شبکهای |
direct command |
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم |
whiter |
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند |
white |
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند |
whitest |
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند |
directories |
روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند |
directory |
روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند |
direct fire sights |
زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم |
elicitation |
کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم |
direct dyes |
رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.] |
direct access storage device |
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم |
addressing |
در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است |
single address |
با یک آدرس |
cell address |
آدرس سل |
address |
آدرس |
personal |
آدرس ها و یادداشتها |
machine address |
آدرس ماشین |
address part |
جزء آدرس |
repetitive letter |
یات آدرس |
address bus |
مسیر آدرس |
address modification |
اصلاح آدرس |
immediate address |
آدرس صریح |
virtual address |
آدرس مجازی |
real address |
آدرس واقعی |
explicit address |
آدرس صریح |
real address |
آدرس حقیقی |
effective address |
آدرس موثر |
absolute address |
آدرس مطلق |
home address |
آدرس منزل |
base address |
آدرس مبنا |
telegraphic address |
آدرس تلگرافی |
relative address |
آدرس نسبی |
symbolic address |
آدرس نمادی |
symbolic address |
آدرس سمبلیک |
managers |
و نیز آدرس شیار را |
manager |
و نیز آدرس شیار را |
generated address |
آدرس تولید شده |
You have my home address. |
شما آدرس من را دارید. |
Here is my address. |
این آدرس من است. |
forwarding address |
آدرس پستی جدید |
multiplex |
باس ارسال آدرس |
address apace |
فضای آدرس دهی |
indexed address |
آدرس شاخص دار |
stack |
آدرس ابتدا پایانه پشته |
operand |
در یک عملیات آدرس دهی سریع |
stacks |
آدرس ابتدا پایانه پشته |
stacked |
آدرس ابتدا پایانه پشته |
zero |
دستوری که آدرس در آن عملوند است |
zeroes |
دستوری که آدرس در آن عملوند است |
zeros |
دستوری که آدرس در آن عملوند است |
address bus |
گذر آدرس گذرگاه نشانی |
displacement |
امنیت در آدرس اندیس دار |
Please write down your new address . |
لطفا" آدرس جدیدتان را بنویسید |
Take me to this address? |
مرا به این آدرس ببرید. |
What's your name and address? |
اسم و آدرس شما چیست؟ |
address an envelope |
آدرس روی پاکت نوشتن |
four address instruction |
نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی |
firsthand |
مستقیم |
on line |
مستقیم |
straight |
مستقیم |
straightest |
مستقیم |
right |
مستقیم |
righted |
مستقیم |
righting |
مستقیم |
straighter |
مستقیم |
unintermediate <adj.> |
مستقیم |
directed |
مستقیم |
directs |
مستقیم |
straight line |
مستقیم |
straightish |
مستقیم |
level |
مستقیم |
straight line |
خط مستقیم |
levelled |
مستقیم |
straight line code |
کد مستقیم |
straight line code |
کد خط مستقیم |
upstanding |
مستقیم |
leveled |
مستقیم |
bee line |
خط مستقیم |
direct <adj.> |
مستقیم |
beeline |
خط مستقیم |
levels |
مستقیم |
attributive |
مستقیم |
first-hand |
مستقیم |
micro |
آدرس و باسهای کنترل درریز کامپیوتر |
sectors |
تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر |
effective |
آدرسی که از تغییر در یک آدرس بدست می آید |
multi |
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد. |
map |
روش انتساب آدرس مخصوص به هر پورت |
floating |
محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع |
sector |
تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر |
datagram |
که حاوی آدرس مقصد و مسیر آن است |
maps |
روش انتساب آدرس مخصوص به هر پورت |
micros |
آدرس و باسهای کنترل درریز کامپیوتر |
one address computer |
دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس |
no address operation |
دستویر که نیازی به آدرس در خود ندارد |
register |
که حاوی آدرس شروع برنامه است |
How far is it to this address? |
تا این آدرس چقدر راه است؟ |
registering |
که حاوی آدرس شروع برنامه است |
B box |
که حاوی آدرس آغاز برنامه است |
registers |
که حاوی آدرس شروع برنامه است |
addressable |
آنچه قابل آدرس دهی است |
multi- |
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد. |
format |
داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند |
formats |
داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند |
multiple |
دستوری با بیش از یک آدرس برای عملوندها |
spur offtake |
ابگیر مستقیم |
direct outlet |
ابگیر مستقیم |
direct processing |
پردازش مستقیم |
rectilinear |
مستقیم الخط |
direct pressure |
فشار مستقیم |
direct process |
فرایند مستقیم |
direct reading |
قرائت مستقیم |
direct cost |
هزینه مستقیم |
direct conversion |
تبدیل مستقیم |
direct control |
کنترل مستقیم |
direct aggression |
پرخاشگری مستقیم |
direct address |
نشانی مستقیم |
direct access |
دستیابی مستقیم |
direct access |
دسترسی مستقیم |
direct relationship |
وابستگی مستقیم |
direct relationship |
ارتباط مستقیم |
direct coupling |
جفتگری مستقیم |
straight |
قسمت مستقیم |
straighter |
قسمت مستقیم |
direct current |
جریان مستقیم |
close supervision |
نظارت مستقیم |
straightest |
قسمت مستقیم |
direct tax |
مالیات مستقیم |
air line |
خط مستقیم هوایی |
ambagious |
غیر مستقیم |
as the crow files |
بخط مستقیم |
direct taxation |
مالیات مستقیم |
d.c |
جریان مستقیم |
intuitions |
درک مستقیم |
intuition |
درک مستقیم |
direct observation |
دیدبانی مستقیم |
hot |
خط تلفن مستقیم |
hotter |
خط تلفن مستقیم |
hottest |
خط تلفن مستقیم |
dressing |
مستقیم کنی |
dressings |
مستقیم کنی |
indirect |
غیر مستقیم |
direct taxes |
مالیاتهای مستقیم |
d.c. |
جریان مستقیم |
backstair |
غیر مستقیم |
aright |
مستقیم مستقیما |
specific cost |
هزینه مستقیم |
sonna deung koot |
دست مستقیم |
straight left |
چپ مستقیم در بوکس |
sideway |
غیر مستقیم |
directness |
مستقیم بودن |
rectiliner |
مستقیم الخط |
random access |
دستیابی مستقیم |
proximate cause |
علت مستقیم |
proximate |
بیفاصله مستقیم |
positive relation |
رابطه مستقیم |
on line help |
کمک مستقیم |
line storm |
طوفان مستقیم |
direct object |
مفعول مستقیم |
forward voltage |
ولتاژ مستقیم |