Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English
Persian
take up arms
<idiom>
آماده جنگیدن
in arms
<idiom>
آماده جنگیدن
Search result with all words
cast the first stone
<idiom>
همیشه آماده جنگیدن است
Other Matches
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
fights
جنگیدن
militate
جنگیدن
militates
جنگیدن
militated
جنگیدن
fight
جنگیدن
militating
جنگیدن
at loggerheads
<idiom>
باهم جنگیدن
come to grips with
<idiom>
با نظریهای جنگیدن
stand up for
<idiom>
جنگیدن برای
lay about one
سخت جنگیدن
combats
رزم جنگیدن با
combating
رزم جنگیدن با
combated
رزم جنگیدن با
combat
رزم جنگیدن با
bone of contention
<idiom>
دلیل برای جنگیدن
fight tooth and nail
<idiom>
با چنگ و دندان جنگیدن
come to blows
<idiom>
شروع به جنگیدن کردن
fight tooth and nail
<idiom>
باچنگ ودندان جنگیدن
rough and tumble
<idiom>
با خشونت تمام جنگیدن
they itch for a fight
کرم جنگیدن دارند
campaign
رزم نبرد کردن جنگیدن
campaigned
رزم نبرد کردن جنگیدن
campaigns
رزم نبرد کردن جنگیدن
campaigning
رزم نبرد کردن جنگیدن
tactic
روش جنگیدن در میدان جنگ
close ranks
<idiom>
برای جنگیدن درکنارهم جمع شدن
cocking
:مثل خروس جنگیدن گوش ها را تیز وراست کردن
cocks
:مثل خروس جنگیدن گوش ها را تیز وراست کردن
cock
:مثل خروس جنگیدن گوش ها را تیز وراست کردن
at one's fingertips
<idiom>
آماده
able
آماده
accessible
آماده پذیرایی
handshaking
آماده دریافت
accommodate
آماده کردن
up in arms
<idiom>
آماده حمله
in the pipeline
[Colloquial]
در آماده سازی
get ready
<idiom>
آماده شدن از
give-and-take
آماده به توافق
make provisions
آماده کردن
make preparations
آماده کردن
make arrangements
آماده کردن
here goes nothing
<idiom>
آماده شروع
up to
<idiom>
آماده شیطنت
set out
<idiom>
آماده سفرشدن
at someone's beck and call
<idiom>
همیشه آماده پذیرایی
up for grabs
<idiom>
آماده رقابت شدن
psyched up
<idiom>
آماده انجام کار
cold
بدون آماده بودن
colder
بدون آماده بودن
coldest
بدون آماده بودن
colds
بدون آماده بودن
go ahead
<idiom>
آماده کار شدن
red alerts
حالت آماده باش
to prepare
[for]
آماده شدن
[به یا برای]
get set
<idiom>
آماده شروع شدن
promise the moon
<idiom>
آماده انجام کار
dinner etc. is served
غذا آماده است
preparations
آماده کردن چیزی
red alert
حالت آماده باش
luncheon meat
گوشت پخته و آماده
fair game
طعمهی حاضر و آماده
preparation
آماده کردن چیزی
in store
<idiom>
آماده بوقوع پیوستن
to stand ready for
[+ noun]
آماده بودن برای
to stand ready to
[+ verb]
آماده بودن برای
prone to do something
آماده کردن برای
retake
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
Since you are not ready ...
چونکه هنوز آماده نیستی...
retaken
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
able
آماده بودن آرایش دادن
retakes
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
to prepare something
چیزی را آماده کردن
[آشپزی]
retaking
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
on call
<idiom>
آماده برای ترک خدمت
hit the books
<idiom>
برای کلاس آماده شدن
prone to do something
آماده برای کردن کاری
My room hasn't been prepared.
اتاق من آماده نشده است.
to be in season
[in heat]
آماده جفتگیری بودن
[جانورشناسی]
As you are not ready ...
چونکه هنوز آماده نیستی...
precompiled code
کد خروجی کامپایلر و آماده اجرا
Please have my bill ready.
لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
forthcoming
<adj.>
آماده به ارائه
[نزدیک به تحقق]
sixth form
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
reworking
برای کاربرد مجدد آماده کردن
to set about
دست بکاری زدن آماده کاری
rework
برای کاربرد مجدد آماده کردن
in the market for
<idiom>
خواستن یا آماده خرید چیزی شدن
reworked
برای کاربرد مجدد آماده کردن
sixth forms
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
reworks
برای کاربرد مجدد آماده کردن
standbys
که در صورت خرابی آماده استفاده است
design development
آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
address
آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
to dress
[food]
آماده کردن
[پختن]
[غذا یا دسرت]
finished
کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
standby
که در صورت خرابی آماده استفاده است
To stand at attention(ease).
بحالت آماده باش ( آزاد ) ایستادن ( ؟ رآمدن )
It's time to prepare the meal.
وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
interleaving
به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند
I am prepared for any eventuality.
برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
on tap
<adj.>
همیشه آماده
[برای ریختن از شیره بشکه]
to be on-call
در آماده باش برای ترک درخدمت بودن
on-call service
آماده برای ترک در خدمت
[اصطلاح رسمی]
paged
عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
to be about to do something
<idiom>
آماده انجام کاری بودن
[اصطلاح روزمره]
to square up
خود را آماده کردن
[برای دعوی یا حمله]
page
عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
to be on the verge
[brink]
of doing something
<idiom>
آماده انجام کاری بودن
[اصطلاح روزمره]
pages
عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
clears
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
finished
متنی که تایپ شده و آماده چاپ گرفتن است
To work on someone
کسی را پختن
[از نظر فکری وذهنی آماده کردن]
clear
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
clearer
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
clearest
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
microprogram
مجموعه کامل ریز دستورات ابتدایی آماده در CPU
attended operation
فرآیندی که در صورت وقوع مشکل یک عملگر آماده دارد
opened
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
opens
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
handshaking
سیگنال ارسالی بین دو وسیله ارتباطی شامل آماده ارسال
contentions
مدت زمانی که طول می کشد تا وسیلهای آماده استفاده شود
contention
مدت زمانی که طول می کشد تا وسیلهای آماده استفاده شود
open
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
demands
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demanded
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
focusses
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussed
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focuses
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focused
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focus
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
action architecture
[معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
focussing
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
streamed
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
emptied
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
emptier
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
emptiest
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
empties
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
empty
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
printed
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
prints
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
streams
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
takedown
مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
preprocessor
نرم افزاری که داده را پیش از کامپایل یا ترجمه آماده و پردازش میکند
greasy wool
پشم چرب
[پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
print
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
mediums
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
device handler
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
cts
CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
configured in
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
beta version
گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است
medium
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
stream
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
processed silk
ابریشم پخته
[ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
dataset
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است
feasibility
امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود
outputs
ثباتی که داده خروجی را ذخیره میکند تا گیرنده آماده شوند یا کانال خالی شود
lengths
تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود
pre
اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
pre-
اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
driver
نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
drivers
نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
output
ثباتی که داده خروجی را ذخیره میکند تا گیرنده آماده شوند یا کانال خالی شود
microsoft
جستجوگر وب ساخت ماکرو سافت که آماده است و به کاربر امکان دیدن صفحه وب را میدهد
buffer
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
takedown
حذف نوار یا کاغذ یا دیسک از یک وسیله جانبی پس از یک کار و آماده کردن آن برای بعدی
workspace
فضایی در حافظه که برای استفاده آماده است یا در حال حاضر اپراتور در آن کار میکند
dual
دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
length
تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود
programs
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
invite
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
program
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
dos
نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است
Internet
می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
Internet
جستجوگر وب سافت ماکروسافت که در حال حاضر آماده است و به کاربر امکان مشاهده صفحه وب را میدهد
invited
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
open
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
opened
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
opens
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
invites
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
appliance computer
سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
buffer
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
expanded memory system
ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد
beta test
گونه دوم از بررسی هایی که روی نرم افزار انجام میشود پیش از آنکه آماده انتشار شود
bin
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bins
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
cleans
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
AT command set
حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
clean
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
opened
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
affirmative
سیگنال تصدیق از طرف گیرنده که پیام را پذیرفته است و آماده بعدی است.
opens
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cleaned
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
open
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cleanest
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
opens
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
open
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
opened
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com