Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (7 milliseconds)
English
Persian
herb spice blend
آمیخته ای از ادویه و سبزیجات معطر
Other Matches
herbs
سبزیجات معطر
purling
ابجو دارای ادویه معطر
purls
ابجو دارای ادویه معطر
purled
ابجو دارای ادویه معطر
purl
ابجو دارای ادویه معطر
There is just no comparison between canned vegetables and fresh ones.
سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه اصلا قابل مقایسه نیستند.
affected
آمیخته با ناز و تکبر
His sculptures blend into nature as if they belonged there.
مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
vegetables
سبزیجات
greenest
سبزیجات
green stuff
سبزیجات
green
سبزیجات
greens
سبزیجات
pot herbs
سبزیجات پختنی
verdure
تازگی سبزیجات سبزی
Vegetables dont agree (disagree)with me .
سبزیجات به من نمی سازد
to cultivate vegetables
زراعت کردن سبزیجات
pot liquor
اب ته دیگ پس از پختن سبزیجات دران
julienne
ابگوشت سبزیجات بریده شده
olericulture
سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
goulash
نوعی غذا که با گوشت گاو یاگوساله و سبزیجات تهیه میشود
odorant
معطر
redolent
معطر
sweet scented
معطر
sweet smelling
معطر
scented
معطر
essenced
معطر
aromatic
معطر
fragrant
معطر
colognes
آبگونهی معطر
spicy
تند معطر
fragrances
چیز معطر
fragrance
چیز معطر
aromatization
معطر سازی
pekoe
چای معطر
kissing comfit
شیرینی معطر
nutty
معطر دیوانه
nuttiest
معطر دیوانه
nuttier
معطر دیوانه
perfume
معطر کردن
perfumes
معطر کردن
cologne
آبگونهی معطر
spicery
ادویه
spiced
ادویه
spicing
ادویه
pungent
پر ادویه
spices
ادویه
condiments
ادویه
condiment
ادویه
spice
ادویه
odorize
معطر و خوشبو ساختن
potherb
سبزیهای معطر خوراکی
mint
شیرینی معطر با نعناع
minted
شیرینی معطر با نعناع
mints
شیرینی معطر با نعناع
minting
شیرینی معطر با نعناع
bubble baths
وان پر کف و معطر شده
bubble bath
وان پر کف و معطر شده
spice rack
قفسه ادویه
spices
ادویه زدن به
seasoner
ادویه زننده
spice
ادویه زدن به
spice box
قوطی ادویه
spicery
ادویه جات
spiced
ادویه زدن به
spicing
ادویه زدن به
seasoning
ادویه زنی
spicy
ادویه زده
spicy
ادویه دار
spicery
ادویه
[آشپزی]
abelmusk
خطمی معطر مشک دانه
abelmosk
خطمی معطر مشک دانه
salvolatile
محلول معطر اب امونیاک والکل
chutney
یک نوع ترشی با ادویه
emmenagogue
ادویه قاعدگی اور
condiments
چاشنی ادویه زدن
piccalilli
ترشی ادویه وسبزیجات
chili
خوراک لوبیای پر ادویه
emmenagogues
ادویه مدره طمث
condiment
چاشنی ادویه زدن
abortive medicines
ادویه مسقط جنین
chillies
خوراک لوبیای پر ادویه
chilli
خوراک لوبیای پر ادویه
chilies
خوراک لوبیای پر ادویه
Chile
خوراک لوبیای پر ادویه
aromatherapy
معالجه توسط ماساژ با روغن معطر
mull
معطر کردن وبعمل اوردن مشروبات
pomatum
عطر مخصوص پمادموی سر پماد معطر
geraniol
الکل اشباع شده مایع و معطر
spikenard
روغن یامرهم معطر سنبل هندی
root beers
مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
root beer
مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
thuja oil
روغن معطر برگ کاج خمرهای
seasoned
ادویه زدن معتدل کردن
season
ادویه زدن معتدل کردن
seasons
ادویه زدن معتدل کردن
castor
:تنگ کوچک ادویه یا سرکه
spicery
انباری ادویه
[واژه قدیمی]
casters
:تنگ کوچک ادویه یا سرکه
highly seasoned
پرادویه ادویه زده شده
sangaree
باده قرمز ادویه زده
to garble spices
ادویه رابازرسی وپاک کردن
to powder meat
نمک یا ادویه بگوشت زدن
castors
:تنگ کوچک ادویه یا سرکه
methglin
نوشابه انگبینی ادویه دار
caster
تنگ کوچک ادویه یا سرکه
aromatherapist
معالجهگر که از ماساژ با روغنهای معطر استفاده میکند
bubble bath
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
bubble baths
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
xylol
خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
xylene
خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
vinaigrette
سس دارای سرکه و روغن زیتون و ادویه
wassail
ابجو یاشراب مخلوط با ادویه وشکر
hippocras
شرابی که بان ادویه زده باشند
acetum
حل مواد معطر درمحلولی مرکب از اسید استیک و الکل و اب
labdanum
ماده معطر تلخی که از انواع لادن بدست میاید
quercetin
ماده رنگی کریسیتین
[این رنگینه زرد از پوست درختان و بعضی سبزیجات استخراج می شود ولی طول عمر زیادی ندارد.]
aniseed
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
pastrami
گوشت ادویه زده ودودی شده شانه گاو
pot pourri
کوزهای که برگهای چندین جورگل رابا ادویه خوشبوامیخته دران میریزند
benzene
هیدروکربور معطر وبی رنگی بفرمول 6H6C که ازتقطیر قطران بدست میامد بنزین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com