English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (7 milliseconds)
English Persian
as ... as ever <adv.> آنطور ... مثل همیشه [سابق]
Other Matches
everblooming همیشه بهار همیشه شکوفا
evergreens همیشه سبز همیشه بهار
evergreen همیشه سبز همیشه بهار
Pre-Raphaelite مکتب بازنمایی طبیعت آنطور که هست
Pre-Raphaelites مکتب بازنمایی طبیعت آنطور که هست
He is not such a fool as you assuoed . آنطور که فرض کردی احمق نیست
hen and chickens همیشه بهار همیشه بهار باغی
ay همیشه
at all times همیشه
ayŠaye همیشه
everywhen همیشه
for evermore همیشه
incessantly همیشه
eer همیشه
for ever and aday همیشه
frequenter همیشه رو
sempre همیشه
year in year out همیشه
evermore همیشه
ever همیشه
at any time <adv.> همیشه
alway همیشه
any time <adv.> همیشه
anytime <adv.> همیشه
at all hours <adv.> همیشه
always همیشه
ever- همیشه
once and for all <idiom> برای همیشه
sinedie برای همیشه
still راکد همیشه
dead load همیشه بار
stiller راکد همیشه
ad infinitum برای همیشه
stillest راکد همیشه
stills راکد همیشه
perpetuity برای همیشه
insenescible همیشه جوان
love lies bleeding گل همیشه بهار
immortally تا جاودان همیشه
on tap <adj.> همیشه در دسترس
forever برای همیشه
forever and a day <idiom> برای همیشه
for good برای همیشه
calendula گل همیشه بهار
forever برای همیشه
aeon برای همیشه
tipples همیشه نوشیدن
foreverness برای همیشه
marigolds گل همیشه بهار
marigold گل همیشه بهار
evermore برای همیشه
tippling همیشه نوشیدن
infinite time برای همیشه
residents که همیشه درکامپیوتراست
immortality برای همیشه
tippled همیشه نوشیدن
eternity برای همیشه
ay برای همیشه
sempiternity برای همیشه
as usual مانند همیشه
as ever مانند همیشه
resident که همیشه درکامپیوتراست
amaranth همیشه بهار
tipple همیشه نوشیدن
eternality برای همیشه
adinfinitum برای همیشه
permafrost همیشه یخبسته
I always stick to my word. من همیشه سر حرفم می ایستم
i have got him on my brain همیشه به اوفکر میکنم
at someone's beck and call <idiom> همیشه آماده پذیرایی
for good <idiom> برای همیشه ،پایدار
for keeps <idiom> تا ابد ،برای همیشه
i always photograph badly عکس من همیشه بد در می اید
positive definite matrix ماتریس همیشه مثبت
chucker پرتابگر همیشه خطازن
evergreen trees درختان همیشه سبز
japanese andromeda بوته همیشه سبزاسیایی
nervous Nelly آدم همیشه نگران و دلواپس
panicky person آدم همیشه نگران و دلواپس
to always look for things to find fault with همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
never to be at a loss for an answer همیشه حاضر جواب بودن
jitterbug آدم همیشه نگران و دلواپس
to pledge one's troth قول همیشه وفادار را دادن
to get straight A's همه درسها را [همیشه] ۲۰ گرفتن
The shell does not always contain a pearl. <proverb> همیشه در صدف گوهر نباشد .
He always gives in to his wife. همیشه تسلیم زنش است
Sara always wanted a puppy. سارا همیشه یک سگ پاپی می خواست.
I always fulfil my promises . من همیشه به قولم عمل می کنم
she always had her way همیشه موافق میل اوعمل می شد
abjures برای همیشه ترک گفتن
go steady <idiom> همیشه بایک نفر قرارگذاشتن
cast the first stone <idiom> همیشه آماده جنگیدن است
abjuring برای همیشه ترک گفتن
exceptional متفاوت ونه مثل همیشه
temporarily برای زمان مشخص یا نه همیشه
perennially بطور ماندگاریا دائمی همیشه
abjure برای همیشه ترک گفتن
abjured برای همیشه ترک گفتن
non scrollable که همیشه نمایش داده میشود.
couch potato کسی که همیشه در خانه بیکار می نشیند
He has always lived there. او همیشه آنجا زندگی کرده است.
give someone the benefit of the doubt <idiom> همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
A bad workman always blames his tools. <proverb> کارگر بد همیشه از وسایلش غیبجویى مى کند.
in a rut <idiom> همیشه کار مشابه انجام دادن
eager beaver <idiom> شخص همیشه داوطلب کار اضافه
I always make a point of being on time . I always try to be punctual . همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
She is always making trouble for her friends. همیشه برای دوستانش درد سر بوده
I am always ready to help my friends. همیشه حاضرم بدوستانم کمک کنم
on tap <adj.> همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه]
It is yours for keeps . این برای همیشه پیش خودت باشد
A constant guest is never welcome . <proverb> به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
dates افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
date افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
solid خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
permanently انجام دادن به طریقی که برای همیشه باقی بماند
to always find something to gripe about همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
He is trying to prove himself all the time. او [مرد] همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
solids خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
man a bout town ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
danger warning level مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
he is always a little peculiar او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
douglas fir یک نوع گیاه همیشه بهار بلندی که در غرب امریکامی روید
You should always be careful walking alone at night. همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
window فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
He's always moaning that we use too much electricity. او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb> مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
clearance fit اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
Carrie is her own worst enemy, she's always falling out with people. کری همیشه با همه بحث و جدل می کند و برای خودش دردسر می تراشد.
residents داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
hottest سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
resident داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
hotter سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hot سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
tout temps prist تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است
absolute address مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts. مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back. بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
straight "A " student دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
permanent آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
Better late than never. <proverb> آهسته برو همیشه برو.
stacked روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
command.com در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com