Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
May I see the room? |
آیا میتوانم اتاق را ببینم؟ |
|
|
Other Matches |
|
if i see him |
اگر او را ببینم |
i know that place by sight |
ببینم می شناسم |
Well discuss it at dinner. |
سرت رابلند کن ببینم |
I'd like to see Mr. ... |
من می خواهم آقای ... را ببینم. |
I wish I could meet ( see ) her . |
کاش می توانستم اورا ببینم |
we shall see |
تا ببینم بعد معلوم میشود |
Tell me how you escaped? |
بگو ببینم چطور فرار کردی ؟ |
i can go |
میتوانم بروم |
i will t. you for the book |
شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد |
Where can I get a taxi? |
کجا میتوانم تاکسی بگیرم. |
so far as i can guess |
انچه من میتوانم حدس بزنم |
Where can I get a taxi? |
کجا میتوانم یک تاکسی بگیرم. |
How can I make such pilot |
چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم |
Can I rent a holiday cottage? |
آیا میتوانم یک ویلا اجاره کنم؟ |
Can I rent a flat? |
آیا میتوانم یک آپارتمان اجاره کنم؟ |
Where can I get a taxi? |
کجا میتوانم یک تاکسی سوار شوم. |
Where can I get butane gas? |
کجا میتوانم گاز بوتان بگیرم؟ |
How do I get to city center? |
چطور میتوانم به مرکز شهر بروم؟ |
Where can I hire a car? |
کجا میتوانم اتومبیل اجاره کنم؟ |
Where can I get a taxi? |
کجا میتوانم تاکسی سوار شوم. |
Can I get there on foot? |
آیا میتوانم تا آنجا پیاده بروم؟ |
Where can I park my car? |
کجا اتومبیلم را میتوانم پارک کنم؟ |
Where can I get my car washed? |
کجا میتوانم اتومبیلم را بدهم بشویند؟ |
Can I rent a bungalow? |
آیا میتوانم یک خانه ویلایی اجاره کنم؟ |
Where can I get butane gas? |
کجا میتوانم گاز بوتان تهیه کنم؟ |
Can I pay by credit card? |
آیا میتوانم با کارت اعتباری پرداخت کنم؟ |
compartmentalized |
اتاق اتاق کردن |
compartmentalizing |
اتاق اتاق کردن |
compartmentalizes |
اتاق اتاق کردن |
compartmentalize |
اتاق اتاق کردن |
compartmentalised |
اتاق اتاق کردن |
compartmentalising |
اتاق اتاق کردن |
compartmentalises |
اتاق اتاق کردن |
Can I make an appointment for friday? |
آیا میتوانم برای روز جمعه وقت قبلی بگیرم؟ |
we must see what can be done |
به ببینم چه میتوان کرد بایددید چه میشود کرد |
room mate |
هم اتاق |
chambers |
اتاق |
rooms |
اتاق |
room |
اتاق |
chamber |
اتاق |
newsrooms |
اتاق نودادنگاری |
newsroom |
اتاق نودادنگاری |
newsroom |
اتاق خبر |
houseroom |
اتاق خانه |
long gallery |
اتاق طویل |
waiting-room |
اتاق انتظار |
newsrooms |
اتاق خبر |
reading rooms |
اتاق قرائت |
common room |
اتاق استادان |
common rooms |
اتاق استادان |
keeping-room |
اتاق نشیمن |
reading room |
اتاق قرائت |
a sinlge room |
یک اتاق یک نفره |
batten |
[تخته ی کف اتاق ] |
assmbly-room |
اتاق همایش |
ante-chamber |
اتاق انتظار |
Room 123 |
اتاق 123 |
common joist |
تیر کف اتاق |
a double room |
یک اتاق دو نفره |
reception room |
اتاق پذیرایی |
reception room |
اتاق انتظار |
reception rooms |
اتاق پذیرایی |
reception rooms |
اتاق انتظار |
Get out of the room. |
از اتاق بروبیرون |
dortour |
اتاق خواب |
dorter |
اتاق خواب |
a single room |
یک اتاق یک نفره |
sitting room |
اتاق نشیمن |
sickrooms |
اتاق بیمار |
sickroom |
اتاق بیمار |
studios |
اتاق کار |
chamber of commerce |
اتاق بازرگانی |
chamber of commerce |
اتاق تجارت |
chamber of shipping |
اتاق کشتیرانی |
chamber of trade |
اتاق بازرگانی |
chamber of trade |
اتاق تجارت |
surgery |
اتاق جراحی |
surgeries |
اتاق جراحی |
sitting-rooms |
اتاق نشیمن |
living room |
اتاق نشیمن |
living rooms |
اتاق نشیمن |
wheelhouse |
اتاق سکان |
wheelhouses |
اتاق سکان |
sitting-room |
اتاق نشیمن |
linoleum |
مشمع کف اتاق |
clearing houses |
اتاق تهاتر |
clearing house |
اتاق تهاتر |
roomfuls |
بقدر یک اتاق پر |
roomful |
بقدر یک اتاق پر |
studio |
اتاق کار |
distorted room |
اتاق خطاانگیز |
bed and breakfast |
اتاق و صبحانه |
studding |
ارتفاع اتاق |
tearoom |
اتاق چای |
toolroom |
اتاق ابزار |
war room |
اتاق عملیات |
spense |
اتاق ناهارخوری |
war room |
اتاق جنگ |
spence |
اتاق ناهارخوری |
room temperature |
دمای اتاق |
vestibular |
اتاق کوچک بدن |
operations room |
اتاق عملیات |
Elephant in the living room |
فیل در اتاق نشیمن |
snow cave |
اتاق برفی |
undercroft |
اتاق کلیسا |
vacuum chamber |
اتاق خلاء |
enclosure |
اتاق راهبان [دین] |
casuality department [British E] |
اتاق عمل اورژانس |
A+E unit [British E] |
اتاق عمل اورژانس |
Accident and Emergency |
اتاق عمل اورژانس |
calefactory |
[اتاق گرم صومعه] |
cella |
[اتاق مطالعه ی راهبها] |
emergency room [American E] [e.r.] [ER] |
اتاق عمل اورژانس |
emergency medical treatment room |
اتاق عمل اورژانس |
Casuality [British E] |
اتاق عمل اورژانس |
I'd like a double room |
من یک اتاق دو نفره میخواهم. |
workshops |
اتاق کار کارگاه |
workroom |
اتاق کار کارگاه |
lead chamber process |
فرایند اتاق سربی |
stokehold |
اتاق اتشخانه کشتی |
undercroft |
اتاق زیر زمینی |
vestibular |
مربوط به اتاق کوچک |
Br |
مخفف اتاق خواب |
playroom |
اتاق بازی کودکان |
playrooms |
اتاق بازی کودکان |
Operation room. |
اتاق عمل ( بیمارستان ) |
I'd like a sinlge room. |
من یک اتاق یک نفره میخواهم. |
Fine, I will take it. |
خوب من اتاق را میخواهم. |
I'd like a room with bath. |
من یک اتاق با حمام میخواهم. |
workshop |
اتاق کار کارگاه |
cabins |
اتاق کوچک قایق |
cabin |
اتاق کوچک قایق |
chamber |
اتاق خواب خوابگاه |
hall |
اتاق بزرگ دالان |
halls |
اتاق بزرگ دالان |
vestries |
اتاق دعا رخت کن |
vestry |
اتاق دعا رخت کن |
I'd like a room with twin beds. |
من یک اتاق با دو تخت میخواهم. |
chambers |
اتاق خواب خوابگاه |
tape library |
اتاق مخصوص نگهداری نوار |
She entered the room as naked as the day she was born . |
لخت وعور وارد اتاق شد |
deckhouse |
اتاق روی عرشه کشتی |
My room hasn't been prepared. |
اتاق من آماده نشده است. |
cattle [rooms] of the worst description |
دام [اتاق] در بدترین وضعیت |
Mary is in the next room. |
ماری در اتاق پهلویی است. |
study |
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه |
studying |
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه |
She was sitting in the corner of the room . |
گوشه اتاق نشسته بود |
industries and mines |
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن |
redoes |
دوباره اتاق را تزئین کرد |
studies |
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه |
redo |
دوباره اتاق را تزئین کرد |
redid |
دوباره اتاق را تزئین کرد |
chamber of commerce |
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن |
smoking room |
اتاق ویژه سیگار کشیدن |
redone |
دوباره اتاق را تزئین کرد |
international chamber of commerce |
اتاق بازرگانی بین المللی |
Egyptian hall |
[اتاق عمومی مستطیل شکل] |
What is my room number? |
شماره اتاق من چند است؟ |
I'd like a double bed room. |
من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم. |
redoing |
دوباره اتاق را تزئین کرد |
NO VACANCIES |
اتاق خالی موجود نیست. |
Do you have any vacancies? |
آیا اتاق خالی دارید؟ |
suites |
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی |
bodywork |
ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل |
suite |
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی |
enfilade |
[یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.] |
smoker |
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات |
stateroom |
اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل |
smokers |
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات |
Give the room a good clean. |
اتاق را حسابی جمع وجور کردن |
loft ladder |
نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی] |
attic ladder |
نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی] |
attic door-case |
[چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی] |
double up <idiom> |
اتاق خود را باکسی شریک بودن |
attic ladder |
پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی] |
loft ladder |
پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی] |
There is an air of mystery in this room. |
این اتاق حالت مرموزی دارد |
There are no vacancies at the hotel. |
هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد |
wood block |
قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب |
wall-to-wall |
[مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش] |
smoking room |
اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان |
The room was tastefully decorated with flowers . |
اتاق خیلی با مزه با گه تزیین شده بود |
The room is stuffy. |
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن) |
Hotel accommodation is rather expensive there. |
قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است. |
Could you put a cot in the room? |
آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟ |
Could you put an extra bed in the room? |
آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟ |
Several people could be accommodated in this room. |
چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد |
hanging |
[فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق] |
europen plan |
نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان |
lararium |
[اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی] |
hypostyle hall |
[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.] |
accessorize |
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره |
The room is bare of furniture . |
این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد ) |
drapery rug |
قالیچه های پرده ای [جهت آویزان کردن در سر درب ورودی اتاق] |
dalle |
صفحه بتنی [یا از جنس سنگ و مرمر صاف که کف اتاق استفاده می شده است.] |
After dinner he likes to retire to his study. |
پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند. |
solarium |
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد |
solariums |
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد |
offices |
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود |