Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
Do you have anything better?
آیا چیزی بهتر دارید؟
Other Matches
Do you have a room with a better view?
آیا اتاقی با چشم انداز بهتر دارید؟
You're improving.
<idiom>
دارید بهتر می شوید
[در انجام کارتان]
[اصطلاح روزمره]
Do you have anything bigger?
آیا چیزی بزرگتر دارید؟
Do you have anything cheaper?
آیا چیزی ارزانتر دارید؟
Do you have anything quieter?
آیا چیزی ساکت تر دارید؟
Do you have nothing to declare?
آیا چیزی برای اعلام به گمرک دارید؟
think better of
<idiom>
رسیدگی دوباره به چیزی وتصمیمگیری بهتر
adjustments
تغییر جزئی در چیزی تا بهتر کار کند
adjustment
تغییر جزئی در چیزی تا بهتر کار کند
adjusts
تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
adjusting
تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
adjust
تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
outsold
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsells
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsell
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outselling
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
What is your relationship?
با هم چه نسبتی دارید ؟
It is very kind of you .
لطف دارید
what have you to say?
چه حرفی دارید
something is wrong with you
یک کسالتی دارید
what news
خبرتازه چه دارید
what have you to say?
چه فرمایشی دارید
you've
شما دارید
youmay well ask
حق دارید بپرسید
What would you like to drink?
نوشیدنی چه میل دارید؟
Please do not hang up!
گوشی را نگه دارید!
what is your preference
کدام را میل دارید
have you anything more to say
دیگرفرمایشی یاحرفی دارید
Do you have any stamps?
آیا تمبر دارید؟
You have my home address.
شما آدرس من را دارید.
How old are you?Whats your age ?
چند سال دارید ؟
As you are well informed…
همانطور که اطلاع دارید
what about your brother?
از برادرتان چه خبر دارید
What vegetables do you have?
چه سبزی هایی دارید؟
what news
چه خبر تازه دارید
Dont mention it . You are welcome.
اختیار دارید (درمقام تعارف )
ask him if he likes to go
از او بپرسید "میل دارید بروید یا نه "
Where do you come from ?
اهل کجاهستید ( یا چه ملیتی دارید) ؟
Which bank do you bank with?
در کدام بانک حساب دارید؟
Hold the line, please!
لطفا گوشی را نگه دارید!
what say you to a cinema?
در باره سینما چه عقیده دارید
Do you have a street map?
آیا نقشه خیابانها را دارید؟
Do you have any special rates?
آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
how old are you
چندسال دارید چندساله هستید
Stop here, please.
لطفا همینجا نگه دارید.
Are there any special fares?
آیا قیمت ارزانتر هم دارید؟
Do you have any vacancies?
آیا اتاق خالی دارید؟
Do you have any fresh fruit?
آیا میوه تازه دارید؟
keep the fire in
اتش را روشن نگاه دارید
Any objections ?
فرمایشی بود ؟ ( ایراد یا اعتراضی دارید )
where do you live
کجا زندگی می کنید یا منزل دارید
Shall wd go for awalk ? shall we go and stretch our legs .
میل دارید قدری قدم بزنیم ؟
Do you have nothing to declare?
آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
Do you have any more luggage?
آیا چمدان یا بار دیگری دارید؟
Do you have a hotel guide?
آیا دفترچه راهنمای هتل را دارید؟
i have as many books as you
کتاب شما دارید منهم دارم
who are your reference?
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
what is the latest
خبر تازه چه دارید اخرین خبرچیست
Thank you, I appreciate it.
خیلی ممنون.شما لطف دارید.
keep up your french
زبان فرانسه راهمانقدرکه میدانیدنگاه دارید
how do you like it
ایا میل دارید یا ندارید تا چه اندازه
all the better
چه بهتر
better than
بهتر از
so much the better
چه بهتر
the more better the best
بهتر
so much the better for me
بهتر من
better
بهتر
If there is a reason for complaint, please contact ...
اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
Do you have ... for diabetics?
آیا شما ... برای بیماران قند دارید؟
the best of all
از همه بهتر
to change to the better
بهتر شدن
modifies
بهتر کردن
modifying
بهتر کردن
above rubies
بهتر از یاقوت
modify
بهتر کردن
ameliorative
بهتر شونده
ameliorator
بهتر کننده
meliorative
بهتر شونده
The more the better .
هر چه بیشتر بهتر
on the mend
<idiom>
بهتر شدن
ameliorates
بهتر کردن
amelioration
بهتر شدن
ameliorating
بهتر کردن
preferably
بطور بهتر
ameliorate
بهتر کردن
cote
بهتر بودن از
might as well
<idiom>
ترجیحا بهتر
So much the better.
دیگه بهتر
ameliorated
بهتر کردن
meliorate
بهتر شدن
Is there train running on time?
آیا قطاری که به موقع رفت و برگشت کند دارید؟
Do you have some change for the parking meter?
آیا شما پول خرد برای پارکومتر دارید؟
Would you care for a cup of coffee?
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
modification
بهتر کردن مدل
Just as well you didnt come .
همان بهتر که نیامدی
to get back on one's feet
بهتر شدن
[از بیماری]
more the merrier
<idiom>
هرچی بیشتر بهتر
he works better
او بهتر کار میکند
it would be preferble to
بهتر خواهد بود
it was no better
هیچ بهتر نبود
out act
بهتر انجام دادن از
outplay
بازی بهتر از حریف
enhancing
بهتر یا واضح تر کردن
An ounce of prevention is better than a pound of cure.
<proverb>
پیشگیری بهتر از درمانه.
enhances
بهتر یا واضح تر کردن
An ounce of prevention is worth a pound of cure.
[Benjamin Franklin]
<proverb>
پیشگیری بهتر از درمانه.
enhanced
بهتر یا واضح تر کردن
enhance
بهتر یا واضح تر کردن
ammunition modification
بهتر سازی مهمات
the better plan is to
بهتر این است که .....
tea is preferable to water
چایی از اب بهتر است
I feel it is appropriate ...
به نظر من بهتر است که ...
An ounce of prevention is worth a pound of cure.
<proverb>
پیشگیری بهتر از درمانه.
surpass
بهتر بودن از تفوق جستن
Better late then never.
<proverb>
تاخیر بهتر از هرگز است .
This photo does not do you justice.
خودتان از عکستان بهتر هستید
amend
بهتر کردن بهبودی یافتن
amended
بهتر کردن بهبودی یافتن
It is better to know each others mind than to know each others language.
<proverb>
همدلى از همزبانى بهتر است .
rounding
ایجاد دید بهتر در گرافیک
rounding
ایجاد یک حرف با فاهر بهتر
amending
بهتر کردن بهبودی یافتن
to get back on one's feet
وضعیت خود را بهتر کردن
hardening and temper
بهتر کردن تشویه ی فولاد
ameliorate
بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorated
بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorates
بهتر شدن بهبودی یافتن
i should p stay at home
بهتر است در خانه بمانم
it peels better
بهتر پوست ان کنده میشود
i know you better than he
من شما را بهتر میشناسم تااو
surpassed
بهتر بودن از تفوق جستن
surpasses
بهتر بودن از تفوق جستن
ameliorating
بهتر شدن بهبودی یافتن
hole job
شکست دادن حریف با شروع بهتر
I know best where my interests lie.
صلاح کارم را خودم بهتر می دانم
you ought to know better
شما باید بهتر از این بدانید
follow up
<idiom>
بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
She has known better days in her youth .
معلومه که در جوانی وضعش بهتر بوده
Better do it than wish it done.
<proverb>
شروع عمل بهتر از آرزوى انجام آن.
hole shot
شکست دادن حریف با شروع بهتر
soil improvement
بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
He is the best physician as physicians go.
نسبت به سایر پزشکان از همه بهتر است
Are you feeling any better?
آیا حال شما کمی بهتر است؟
Better late than never.
<proverb>
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
Better late than never!
<proverb>
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است!
outshoot
تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
to concern something
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
carbonet hardness
درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
Better to go to bed supperless than to rise in debt.
<proverb>
گرسنه خوابیدن بهتر است تا در قرض بیدار شدن.
go-getter
<idiom>
شخصی کار میکند برایبدست آوردن موقعیتی بهتر
to watch something
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
quick kick
کوشش در ضربه زدن با پا درضمن پاس برای کسب موقعیت بهتر
sight window
بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
goal
1-هدف یا آنچه سعی در انجامش دارید.2-موقعیت نهایی پس از اتمام کاری که نتایج موفیت آمیز تولید کرده است
goals
1-هدف یا آنچه سعی در انجامش دارید.2-موقعیت نهایی پس از اتمام کاری که نتایج موفیت آمیز تولید کرده است
lagged
زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
lag
زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
lags
زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions
این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
repeat
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeats
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation.
پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
to stop somebody or something
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
enclosing
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
encloses
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclose
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
to appreciate something
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
relevance
1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
via
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
modifies
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
replace
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
push
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
replacing
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaces
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaced
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
queried
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queries
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
query
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
querying
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
pushed
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushes
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
modifying
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
to esteem somebody or something
[for something]
قدر دانستن از
[اعتبار دادن به]
[ارجمند شمردن]
کسی یا چیزی
[بخاطر چیزی ]
what is your name
نام شما چیست چه نام دارید
covet
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
coveting
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
to pass by any thing
از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن
correction
صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
controls
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
covets
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
controlling
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
establishing
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishes
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establish
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
control
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
to hang over anything
سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن
letter quality printing
چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط
multipass overlap
سیستمی که چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matria-dot ایجاد میکند با تکرا خط حروف ولی تغییر مکان به آرامی
think nothing of something
<idiom>
فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com