Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English
Persian
land reclamation
ابادانی زمین
Search result with all words
land improvements
عمران و ابادانی زمین
Other Matches
seral
مربوط به تغییر وسیر تکامل یک منطقه از لم یزرعی بحالت ابادانی وپر درختی
world bank
بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
soiling
زمین
domains
زمین
earths
زمین
real estate
زمین
ground line
خط زمین
terrain
زمین
ground surface
کف زمین
earth
زمین
soils
زمین
soil
زمین
floored
کف زمین
floors
کف زمین
globe
زمین
land n
زمین
globes
زمین
grass roots
کف زمین
graze
زمین
grazed
زمین
grazes
زمین
earthing
زمین
floor
کف زمین
field
زمین
domain
زمین
norland
زمین
fields
زمین
cinder track
زمین دو
cinder tracks
زمین دو
lackland
بی زمین
fielded
زمین
this earthly round
زمین
rooter
زمین کن
geodetically
زمین
ground
: زمین
acres
زمین
ground
کف زمین
ground
زمین
acre
زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
tellus
زمین
floor
کف زمین
extra terrestrial
زمین
aerospace
جو زمین
land
زمین
soil strain
فشار زمین
laird
صاحب زمین
lairds
صاحب زمین
paralysis
زمین گیری
rootle
زمین راباپوزکندن
rolling country
زمین پوشیده
borderlands
زمین سرحدی
speculation
زمین خواری
gored
زمین سه گوش
rear court
انتهای زمین
gores
زمین سه گوش
neutral earth
زمین خنثی
natural ground
زمین طبیعی
borderland
زمین سرحدی
bogs
زمین باطلاقی
nutation
اهتزاز زمین
soil species
نوع زمین
bog
زمین باطلاقی
mid court
وسط زمین
floor
محدوده زمین
saturated ground
زمین سیراب
marchland
زمین مرزی
mallet field
زمین چوگان
lowland
زمین پست
low land
پستی زمین
end
زمین حریف
plants
در زمین قراردادن
ended
زمین حریف
ends
زمین حریف
low land
زمین پست
plant
در زمین قراردادن
geology
زمین شناسی
losse earth
زمین خوره
sandy soil
زمین ماسهای
marsh land
زمین ماندابی
measurement ofland
زمین پیمایی
goring
زمین سه گوش
panhandling
زمین باریکه
floored
محدوده زمین
panhandles
زمین باریکه
floors
محدوده زمین
panhandled
زمین باریکه
mool
زمین خشک
mixed graze
توام زمین
soil creep
زمین خزه
crust
پوسته زمین
panhandle
زمین باریکه
crusts
پوسته زمین
measuring rod
گز زمین پیمایی
salle d'armes
زمین شمشیربازی
oblique compartment
زمین مورب
planned chart
کروکی زمین
parcelling
تفکیک زمین
paralytic disability
زمین گیری
original ground
زمین بکر
ground level
تراز زمین
original ground
زمین طبیعی
ground level
سطح زمین
playing area
محدوده زمین
orbit of the earth
مدار زمین
terrain
عوارض زمین
west
مغرب زمین
terrain
زمین ناحیه
terrain
نوع زمین
playing court
زمین بازی
parterre
در طول زمین
scrub land
زمین بایر
science of geology
زمین شناسی
grounding
زمین کردن
grounding
ایجاد زمین
physical characteristics
خصوصیات زمین
sideline
خط کنار زمین
sidelined
خط کنار زمین
sidelines
خط کنار زمین
savanna
زمین هموار
plat
تکه زمین
pervious ground
تراوا زمین
permeable ground
زمین تراوا
permeable ground
تراوا زمین
terrestrial
زمین خاکی
terrain
زمین عملیات
predial or prae
وابسته به زمین
profile line
نیمرخ زمین
upland
زمین کوهستانی
sidelining
خط کنار زمین
uplands
زمین بلند
punner
زمین کوب
uplands
زمین کوهستانی
site building
زمین زیربنا
routes
به زمین نشاندن
route
به زمین نشاندن
territory
زمین ملک
site building
زمین ساختمانی
shelling
قشر زمین
territories
زمین ملک
rammer
زمین کوب
punner
زمین سفت کن
open country
زمین باز
upland
زمین بلند
gore
زمین سه گوش
basement
زیر زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com