Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 107 (7 milliseconds)
English
Persian
verminosis
ابتلا به کرمهای انگلی الودگی به کرمهای انگلی
Other Matches
schistosoma
کرمهای پهن
schistosome
کرمهای پهن
platyhelminth
جنسی از کرمهای پهن
acanthocephala
انواع کرمهای قلاب دار رودهء انسان
entozoa
انگلهای داخلی بطور اعم وبخصوص کرمهای روده
epiphytic
انگلی
parasitism
انگلی
parasitic
انگلی
sporozoan
اغازیان انگلی
semiparasitic
نیمه انگلی
sporozoal
اغازیان انگلی
parasitism
انگلی بودن
mold
قارچ انگلی گیاهان
spurious resistance
مقدار مقاومت انگلی
haustorium
الت مکنده گیاه انگلی
to be parasitic
[on]
انگلی شدن
[زیست شناسی]
sporozoite
اغازی انگلی متحرک هاگدار
iceneumon
یکجور پرده بال انگلی) در این 00
toxoplasmosis
عفونت انگلی پستانداران وپرندگان وانسان
intermaediate host
جانور یا گیاهی که روی انگلی رشد و نمو کند
jointworm
کرمهای بند بند
background level
الودگی متن الودگی زمینه
air pollution monitoring
مراقبت دائمی الودگی هوا فرابینی الودگی هوا
prostatism
ابتلا به پروستات
suffring
ابتلا زیان
goutiness
ابتلا به نقرس
morphinism
ابتلا به مرفین
virosis
ابتلا به بیماریهای ویروسی
spirochetosis
ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
soilage
الودگی
staining
الودگی
muddiness
گل الودگی
pisolitic
الودگی
purulence
الودگی
contramination
الودگی
filthiness
الودگی
filth
الودگی
alloy
الودگی
infections
الودگی
infection
الودگی
impurity
الودگی
contamination
الودگی ش م ر
contamination
الودگی
stains
الودگی
stained
الودگی
stain
الودگی
water pollution
الودگی اب
alloys
الودگی
sullied
الودگی
sullies
الودگی
pollution
الودگی
sullying
الودگی
sully
الودگی
smeariness
الودگی
unspotted
بدون الودگی
pediculosis
الودگی به شپش
physiological pollution
الودگی فیزیولوژیک
somnolence
خواب الودگی
thermal pollution
الودگی گرمایی
pisolite
سنگ الودگی
radioactive contamination
الودگی رادیواکتیوی
radioactive contamination
الودگی پرتوزایی
purulency
ریم الودگی
drowsiness
خواب الودگی
noise pollution
الودگی صدا
moise pollution
الودگی نویزی
air pollution
الودگی هوا
bacterization
الودگی بمیکرب
biological pollution
الودگی زیستی
air contamination
الودگی هوا
chemical pollution
الودگی شیمیایی
agricultural pollution
الودگی کشاورزی
abatement
کاهش الودگی
decontamination
رفع الودگی
critical pollution
الودگی بحرانی
drowsihead
خواب الودگی
abatement
الودگی کاهی
mysophobia
الودگی هراسی
air pollution episode
رویداد الودگی هوا
decontaminate
از الودگی مبرا کردن
decontaminated
از الودگی مبرا کردن
decontaminates
از الودگی مبرا کردن
air pollution index
شاخص الودگی هوا
decontaminating
از الودگی مبرا کردن
crankcase mist detector
اشکارساز الودگی روغن
contamination control
کنترل الودگی منطقه
air pollution index
نمایه الودگی هوا
pollution tax
مالیات بخاطر الودگی
phthiriasis
الودگی به شپش یا شپشک
cleaning station
پست رفع الودگی ش م ر
decontaminated
رفع الودگی ضد عفونی کردن
smutch
اثر ویا نشان الودگی
decontaminate
رفع الودگی ضد عفونی کردن
trends
الودگی لوزه وحلق وگلوباسیل
decontaminates
رفع الودگی ضد عفونی کردن
trend
الودگی لوزه وحلق وگلوباسیل
decontaminating
رفع الودگی ضد عفونی کردن
squalor
درهم وبرهمی وکثافت الودگی
narcosis
حالت بی حسی وخواب الودگی بی حالی
trichinosis
الودگی باتریشین یا کرم گوشت خوک
bleaching materiel
پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
danc solution
نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
wet filter
فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
area of military significant fallout
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
narcolepsy
حالت خواب الودگی ومیل شدیدبه خواب
pediculosis
الودگی به شپشک شپشک داشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com