Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 93 (6 milliseconds)
English	Persian
whit	ابدا اندک
Other Matches
nibble	گاز زدن اندک اندک خوردن
nibbling	گاز زدن اندک اندک خوردن
nibbles	گاز زدن اندک اندک خوردن
nibbled	گاز زدن اندک اندک خوردن
not in the least	ابدا
not nearctic	ابدا
nowhere near	ابدا
not at all	ابدا
not a whit	ابدا
not a hang	ابدا
not a bit	ابدا
nohow	ابدا
at all	ابدا
no	ابدا
whatsoever	ابدا
anywise	ابدا
remotely	ابدا`
nowise	ابدا
never	ابدا
none	ابدا
to all eternity	ابدا
no-no	ابدا ابدا
nothing	بی ارزش ابدا
aught	بهیچوجه ابدا
Eternal (everlasting)life.	ابدا" (هرگز ) !
nevermore	دیگر ابدا
Never!over my dead body .	صد سال سیاه ( هر گه ؟ابدا" )
Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing.	ابدا"چنین چیزی نیست
paul	اندک
scantling	اندک
low test	اندک
scruple	اندک
drib	اندک
thrum	اندک
scant	اندک
low	کم اندک
slighted	اندک
niggling	اندک
little	اندک
modicum	اندک
slight	اندک
scrimp	اندک
slights	اندک
slighting	اندک
slightest	اندک
slighter	اندک
fewest	اندک
fewer	اندک
scarce	اندک
scarcer	اندک
few	اندک
scarcest	اندک
paucity	اندک
priggism	اندک بینی
ounces	چیز اندک
ounce	چیز اندک
skimpy	اندک نحیف
sprinkling	میزان اندک
sprinkling	شمار اندک
in a short time	در اندک زمانی
glimmered	درک اندک
glimmers	درک اندک
skim	تماس اندک
skimmed	تماس اندک
pinches	اندک جانشین
pinch	اندک جانشین
skims	تماس اندک
frugal	با صرفه اندک
leans	نحیف اندک
leaned	نحیف اندک
lean	نحیف اندک
scanty	اندک قلیل
scantiest	اندک قلیل
cast of melancholy	اندک مالیخولیا
d. likeness	شباهت اندک
flea bite	اندک ناراحتی
scantier	اندک قلیل
glimmer	درک اندک
darksome	اندک ی تیره
adumbrative	اندک نمایش دهنده
by the skin of one's teeth <idiom>	باسود بسیار اندک
fud	شخص اندک بین
camber	قوزیا خمیدگی اندک
cambers	قوزیا خمیدگی اندک
margins	اندک حاشیه دار کردن
margin	اندک حاشیه دار کردن
half cap	سلام با اندک تکانی درکلاه
(not) move a muscle <idiom>	حرکت ندادن حتی به مقدار اندک
pin prick	چیزی که مایه اندک انگیختگی گرد د
stenotopic	دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
low frequency	امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
etna	فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com