Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 102 (6 milliseconds)
English	Persian
honor	ابرو ناموس
Other Matches
violation	هتک ناموس
ravishment	هتک ناموس
intemerate	بی ناموس نشده
raped	هتک ناموس کردن
rape	هتک ناموس کردن
To surrender ones chastity .	ناموس خود را لو دادن
violated	هتک ناموس کردن
rapes	هتک ناموس کردن
raping	هتک ناموس کردن
violate	هتک ناموس کردن
ravishment	هتک ناموس کردن
violates	هتک ناموس کردن
statutory rape	هتک ناموس دختر نابالغ
raped	هتک ناموس به عنف ایالت
rapes	هتک ناموس به عنف ایالت
raping	هتک ناموس به عنف ایالت
rape	هتک ناموس به عنف ایالت
white slave	استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
gutter	ابرو
gutters	ابرو
eyebrow	ابرو
low dwon	بی ابرو
eyebrows	ابرو
creditability	ابرو
dishonorable	بی ابرو
apt words	ابرو
prestige	ابرو
accolade	خط ابرو
accolades	خط ابرو
dishonourable	بی ابرو
low down	بی ابرو
low-down	بی ابرو
brace	خط ابرو
ditches	ابرو
credit	ابرو
ditched	ابرو
ditch	ابرو
braced	خط ابرو
canals	ابرو
canal	ابرو
credits	ابرو
crediting	ابرو
bristling	ابرو
credited	ابرو
brows	ابرو
brow	ابرو
reputations	ابرو
street gutter	ابرو
reputation	ابرو
wash out	ابرو
watercourse	ابرو
wash out	شیار ابرو
Not to turn a hair. Not to bat an eyelid.	خم به ابرو نیاوردن
gutters	ابرو شیروانی
not to stir an eyelid	خم به ابرو نیاوردن
weephole	ابرو دیوار
box gutter	ابرو صندوقهای
superciliary	مربوط به ابرو
aqua	ابرو عرق
what impaired his reputation	چه چیز به ابرو
pencils	مداد ابرو
channel	ابرو ابراهه
channeled	ابرو ابراهه
pencilling	مداد ابرو
pencil	مداد ابرو
channels	ابرو ابراهه
channeling	ابرو ابراهه
channelled	ابرو ابراهه
reputation	ابرو خوشنامی
hips	ابرو درهای
indignities	هتک ابرو
names	ابرو علامت
brace	اتل ابرو
braced	اتل ابرو
reputations	ابرو خوشنامی
name	ابرو علامت
hip	ابرو درهای
gutter	ابرو شیروانی
indignity	هتک ابرو
intercepting ditch	ابرو بالای خاکبرداری
To pluck ones eyebrows.	زیر ابرو برداشتن
scowl	ابرو درهم کشی
fauxpas	خبط یاخطایی که ابرو
scowls	ابرو درهم کشی
scowling	ابرو درهم کشی
culverts	مجرای سر پوشیده ابرو
culvert	مجرای سر پوشیده ابرو
scowled	ابرو درهم کشی
ditch	ابرو کنار راه کنده
crayons	مداد ابرو نقاشی کردن
ditches	ابرو کنار راه کنده
ditched	ابرو کنار راه کنده
glabella	برامدگی پیشانی میان دو ابرو
crayon	مداد ابرو نقاشی کردن
highbrow	دارای ابرو وپیشانی بلند
to pucker up the brow	در هم کشیدن گره بر ابرو زدن
To make eyes.	چشم و ابرو آمدن (نازو غمزه ).
rape	زنای به عنف هتک ناموس به عنف
rapes	زنای به عنف هتک ناموس به عنف
raped	زنای به عنف هتک ناموس به عنف
raping	زنای به عنف هتک ناموس به عنف

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com