Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (4 milliseconds)
English
Persian
silk
ابریشم
Other Matches
kakemono
تصویر یا نوشته روی ابریشم نقاشی روی ابریشم
silk tasseled
گل ابریشم
silk
نخ ابریشم
organzine
ابریشم باقی
filature
ابریشم پیچی
filoselle
ابریشم پست
floss silk
ابریشم خام
sericeous
ابریشم نما
sleave silk
ابریشم نتابیده
sleave silk
ابریشم خام
mimosa
درخت گل ابریشم
natural silk
ابریشم طبیعی
organzine
ابریشم تابیده
sleave
ابریشم خامه
raw silk
ابریشم خام
artificial silk
ابریشم مصنوعی
artifical silk
ابریشم مصنوعی
aigrette
کرک یا ابریشم
silk cocoon
پیله ابریشم
floss
ابریشم خام
floss
نخاله ابریشم
natural silk
ابریشم طبیعی
silken
ابریشم نماکردن
silk worm
کرم ابریشم
silkworm
کرم ابریشم
silkworms
کرم ابریشم
silky
ابریشم نما
actate silk
ابریشم استاتی
coccon
پیله ابریشم
caterpillar
کرم ابریشم
rayon
ابریشم مصنوعی
silk covered
سیم ابریشم پوش
silk accents
فرش های گل ابریشم
tussore
کرم ابریشم شرقی
tusseh
کرم ابریشم شرقی
marabou
نوعی ابریشم خام
tussah
کرم ابریشم شرقی
spun rayon
ابریشم مصنوعی تابیده
slub
ابریشم نیم تاب
ser
پرورش کرم ابریشم
caseworm
نوعی کرم ابریشم
flossy
شبیه ابریشم خام
cocoons
پیله کرم ابریشم
silken
ابریشم پوش حریری
gypsy moth
کرم ابریشم ناجور
silk
نخ ابریشم مخصوص طراحی
marabout
نوعی ابریشم خام
cocoon
پیله کرم ابریشم
lansdowne
یکجور پارچه پشم و ابریشم
sericultural
وابسته به پرورش کرم ابریشم
degumming
صمغ گیری
[از پیله ابریشم]
kakemone
[تصویر و نقاشی روی ابریشم]
sericulturist
پرورش دهنده کرم ابریشم
serigraph
استحکام سنج تار ابریشم
fuji
پارچه ابریشم طبیعی یا مصنوعی
serigraphy
ازمایش استحکام تار ابریشم
tricolette
پارچه ابریشم مصنوعی لباس زنانه
fibroin
جرم شیمیایی ابریشم وتارعنکبوت ومانندانها
protein fiber
الیاف پروتئینی
[مانند ابریشم و پشم]
natural fiber
الیاف طبیعی
[مثل پشم، پنبه و ابریشم]
kapok
الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
surah
نوعی پارچه ابریشمی زنانه ابریشم مصنوعی
tusser or sur orsore
یکجور کرم ابریشم که ازدرخت بلوط تغذیه میکند
parramatta
پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
raw silk
ابریشم خام
[ابریشمی که صمغ آن گرفته نشده است.]
paramatta
پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
to reel off silk
ابریشم را ازپیله کشیدن وبه نخ پیچ یا چرخک پیچیدن
You cannot make a silk purse out of a sows ear .
<proverb>
هیچکس نمى تواند از گوش ماده خو,ابریشم خالص بگیرد .
pebrine
یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
processed silk
ابریشم پخته
[ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
denier
دنیر
[واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
filament
الیاف
[بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
waste silk
ابریشم گجین
[ابریشمی که از تفاله پیله سوراخ شده بدست می آید و دارای طول های متغیر است و کیفیت مطلوبی ندارد.]
ceiba
درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
sericulture
پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
log wood
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
goat hair
موی بز
[الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
direct dyes
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
vase structure
بافت سه پوده گلدانی
[در بعضی از فرش های قرن دهم و یازدهم طرح های گلدانی را بصورت سه پوده می بافتند که دو پود آن پشمی و پود سوم پنبه یا ابریشم بوده است.]
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com