Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (8 milliseconds)
English
Persian
lagoon nebula
ابری مرداب
Other Matches
merest
مرداب
mere
مرداب
pocosin
مرداب
swampland
مرداب
backwaters
مرداب
backwater
مرداب
fens
مرداب
marish
مرداب
marsh
مرداب
laguna
مرداب
lagune
مرداب
liman
مرداب
marshes
مرداب
fen
مرداب
swamp
مرداب
quagmires
مرداب
quagmire
مرداب
morass
مرداب
lagoons
مرداب
lagoon
مرداب
swamped
مرداب
swamps
مرداب
swamping
مرداب
lagoon nebula
سحابی مرداب
paludous
مرداب نشین
paludose
مرداب نشین
methane
گاز مرداب
marsh gas
گاز مرداب
paludicole
مرداب نشین
hummock
برامدگی زمین در مرداب
swamped
مرداب باطلاق لجن زار
swamps
مرداب باطلاق لجن زار
swamp
مرداب باطلاق لجن زار
swamping
مرداب باطلاق لجن زار
swamper
جانور یا چیزی که در مرداب فرو رود
nedula
ابری
nubilous
ابری
reeky
ابری
nebula
ابری
nebulose
ابری
flossflower
گل ابری
acloud
ابری
heavies
ابری
heaviest
ابری
heavy
ابری
clouded
ابری
overcast
ابری
cloudy
ابری
heavier
ابری
sponginess
حالت ابری
obnubilate
ابری کردن
orion nebula
ابری جبار
owl nebula
ابری جعد
veil nebula
ابری پرده
tarantula nebula
ابری طلاماهی
star cloud
ابری ستارهای
star nebula
ابری ستارهای
thick
تیره ابری
thickest
تیره ابری
ring nebula
ابری حلقوی
planetary nebula
ابری سیارهای
gloom
ابری بودن
flecker
ابری کردن
emission nebula
ابری تشعشعی
horsehead nebula
ابری سراسب
dummbbell nebula
ابری دمبل
thicker
تیره ابری
crab nebula
ابری خرچنگی
aquarius nebula
ابری دلو
dapple
لکه ابری
nebulosity
حالت ابری
swamper
ساکن مرداب کسیکه الوار را جمع اوری میکند
heavily overcast
ابری پوشیده
[ هواشناسی]
to cloud over
ابری شدن
[هوشناسی]
heavily overcast
ابری متراکم
[هواشناسی]
It is cloudy.
هوا ابری است.
to overcloud
ابری شدن
[هوشناسی]
lyraring nebula
ابری حلقوی شلیاق
horsehead nebula
ابری کله اسبی
extragalactic nebula
ابری برون کهکشانی
overcloud
ابری یا تیره شدن
marbleize
رنگ ابری کردن
marbles
رنگ ابری زدن مرمرنماکردن
emission nebula
ابری نشری سحابی گسیلشی
marble
رنگ ابری زدن مرمرنماکردن
helmcloud
ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
On Thursday it will be variably cloudy
[cloudy with sunny intervals]
.
پنجشنبه هوا بطور متغیر ابری و مدتی صاف خواهد بود.
thunderhead
توده ابری که حاشیه اش سفیداست وقبل از رعد وبرق دراسمان فاهر میشود
cloud design
طرح ابری که بیشتر در فرش های چینی دیده می شود و حالتی از ابر را نشان می دهد
bedim
با ابر پوشاندن ابری یا مانند ابر کردن
groundhog day
روز دوم فوریه که بعقیده عوام اگرافتابی باشدنشانه انستکه اززمستان شش هفته مانده است و اگر ابری باشد نشانه اوایل بهار استwoodchuck
clouds
ابری شدن سایه افکن شدن
cloud
ابری شدن سایه افکن شدن
clouding
ابری شدن سایه افکن شدن
cloud lattice design
طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
mottle
لکه لکه ابری
northen america nebula
ابری امریکای شمالی سحابی امریکای شمالی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com