English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
machinist tool ابزار تعمیرکار اتومبیل
Other Matches
mechanic تعمیرکار وسایل نقلیه تعمیرکار اتومبیل
garageman تعمیرکار اتومبیل
toolhead ابزار نگهدار اتومبیل
motor tool ابزار و وسایل تعمیر اتومبیل
technicians تعمیرکار
craftsmen تعمیرکار
technician تعمیرکار
craftsman تعمیرکار
testing transformer مبدل تعمیرکار
mechanic تعمیرکار موتور
building trade worker تعمیرکار ساختمان
airframe mechanic تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
slingshots مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
tool دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
stock-cars اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-car اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
stock car اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
windscreens پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreen پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobile اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobiles اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
control equipment ابزار وارسی ابزار پایش
broach ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
doodads ابزار
device ابزار
instrumentation ابزار
doodad ابزار
yardstick خط کش [ابزار]
devices ابزار
tool ابزار
tools ابزار
locking device ابزار
implements ابزار
gadgets ابزار
gadget ابزار
implement ابزار
implementing ابزار
instrument ابزار
yard stick خط کش [ابزار]
hardware ابزار
folding ruler خط کش [ابزار]
implemented ابزار
folding rule خط کش [ابزار]
folding meter stick خط کش [ابزار]
carpenter's rule خط کش [ابزار]
double meter stick [American] خط کش [ابزار]
jacks جک اتومبیل
jack جک اتومبیل
cars اتومبیل
automobile اتومبیل
car اتومبیل
automobiles اتومبیل
speedway اتومبیل رو
horseless carriage اتومبیل
hobby car اتومبیل دو در
pony car اتومبیل دو در
car jack جک اتومبیل
motor coach jack جک اتومبیل
autocar اتومبیل
sqark plug در اتومبیل
development tools ابزار توسعه
floating tool ابزار متحرک
credit instrument ابزار اعتباری
lifting device ابزار بالا بر
putty knife کارتک [ابزار]
spackle knife کارتک [ابزار]
scraper [British کارتک [ابزار]
generating tool ابزار تولید
flexible drive tool ابزار گردان
skiving tool ابزار تراش
instrument panels پیشخوان ابزار
pocket rule خط کش تاشو [ابزار]
folding meter stick [American] خط کش تاشو [ابزار]
small tool ابزار کوچک
folding ruler خط کش تاشو [ابزار]
folding yardstick [metric] خط کش تاشو [ابزار]
fishing tackle ابزار ماهیگیری
precision tool ابزار دقیق
instrument panels پهنهی ابزار
diamond-fret ابزار لوزی
gosseneck tool ابزار دوخمی
groupware ابزار گروهی
planishing tool ابزار پرداخت
machine shop tool ابزار ماشینی
manipulandum ابزار پاسخ
operandum ابزار پاسخ
means of production ابزار تولید
metal cutting فلزبری [ابزار]
metal cutting tool ماشین ابزار
milling cutter ابزار فرزکاری
milling tool ابزار فرزکاری
moulding templet ابزار کشویی
lathe tool ابزار تراش
hawksbeak ابزار رخ منقاری
groupware گروه ابزار
moulding plane رنده ابزار
hand tool ابزار دستی
tool ابزار کار
helve دسته ابزار
knurled tool ابزار آج دار
joiner's hardware ابزار نجاری
hawksbill ابزار رخ منقاری
knurled tool ابزار اج کاری
vernier caliper کولیس [ابزار]
control equipment ابزار نظارت
assembly tools ابزار مونتاژ
drills دریل ها [ابزار]
electric drills دریل ها [ابزار]
folding meter stick [American] خط کش جیبی [ابزار]
toolbox جعبه ابزار
drilling machine دریل [ابزار]
boring machine دریل [ابزار]
tool set دست ابزار
drilling machines دریل ها [ابزار]
boring machines دریل ها [ابزار]
electric drill دریل [ابزار]
toolroom اتاق ابزار
toolhouse انبار ابزار
turning tool ابزار تراشکاری
astragulus ابزار فیتیله ای
astragal ابزار فیتیله ای
angle-roll ابزار گرد
drill دریل [ابزار]
workbox جعبه ابزار
tool maker ابزار مند
bench میز ابزار
firmware استوار- ابزار
folding ruler خط کش جیبی [ابزار]
centering tool ابزار تمرکز
tax instrument ابزار مالیاتی
cold heading tool ابزار سردکار
bird's-break ابزار رخ منقاری
common round ابزار فیتیله
steelwork ابزار پولادین
folding yardstick [metric] خط کش جیبی [ابزار]
spatula [American] ] کارتک [ابزار]
pocket rule خط کش جیبی [ابزار]
folding metre stick [British] خط کش جیبی [ابزار]
machine tools ابزار ماشینی
machine tool ابزار ماشینی
furniture ابزار اهنی
tool maker ابزار ساز
brick workers tool ابزار بنایی
tool sharpener ابزار چاق کن
bumping tool ابزار خم کاری
tool holder ابزار گیر
toll steel فولاد ابزار
calipers قطرسنج [ابزار]
clone ابزار همگن
clone ابزار همزاد
cloned ابزار همگن
cloned ابزار همزاد
clones ابزار همگن
double meter stick [American] خط کش تاشو [ابزار]
clones ابزار همزاد
folding metre stick [British] خط کش تاشو [ابزار]
sliding caliper کولیس [ابزار]
tool box جعبه ابزار
tool boxes جعبه ابزار
tool kits جعبه ابزار
head دهنه ابزار
vernier calliper [British] کولیس [ابزار]
calipers کولیس [ابزار]
cloning ابزار همگن
carpenter's rule خط کش تاشو [ابزار]
hardware سخت ابزار
plier انبردست [ابزار]
calliper [British] کولیس [ابزار]
calliper [British] قطرسنج [ابزار]
tool kit جعبه ابزار
bags کیف ابزار
bag کیف ابزار
physical device ابزار مادی
vernier calliper [British] قطرسنج [ابزار]
sliding caliper قطرسنج [ابزار]
yard stick خط کش تاشو [ابزار]
cloning ابزار همزاد
yardstick خط کش تاشو [ابزار]
folding meter stick خط کش تاشو [ابزار]
folding rule خط کش تاشو [ابزار]
vernier caliper قطرسنج [ابزار]
driving mirror اینه اتومبیل
dead load شاسی اتومبیل
motorcar jack بالابر یا جک اتومبیل
sport car اتومبیل اسپورت
tyros لاستیک اتومبیل
tyres لاستیک اتومبیل
snowmobile اتومبیل برفی
door lamp لامپ در اتومبیل
car owner مالک اتومبیل
sprinkler truck اتومبیل ابپاش
starting crank هندل اتومبیل
sports sedan اتومبیل کوچک
accidents تصادف اتومبیل
accident تصادف اتومبیل
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com