English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
bush-hammered ابزار سنگ تراشی
Other Matches
tool دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
control equipment ابزار وارسی ابزار پایش
shaved ریش تراشی
neologisms واژه تراشی
neologism واژه تراشی
shaping صفحه تراشی
rationalization دلیل تراشی
redressing باز تراشی
shave ریش تراشی
neographism نویسه تراشی
shaves ریش تراشی
neolalia واژه تراشی
grainer تیغ پشم تراشی
granulating hammer تیشه سنگ تراشی
moon knife چاقوی پوست تراشی
blocking-out قلم سنگ تراشی
razors تیغ صورت تراشی
stone work جایگاه سنگ تراشی
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
razor تیغ صورت تراشی
To raise difficulties . To creat obstacles. اشکال تراشی کردن
crandall چکش سنگ تراشی
shaving اصلاح صورت تراشی
pullery کارگاه پوست تراشی
sculptures پیکر تراشی سنگتراشی کردن
statuary مجسمه ساز هیکل تراشی
carver قلم سنگ تراشی سازنده
sculpture in miniature پیکر تراشی کوچک اندام
sculpture پیکر تراشی سنگتراشی کردن
sophistry زبان بازی برهان تراشی
kevel چوب یکنوع تیشه برای سنگ تراشی
parpen سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
broach ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
locking device ابزار
implements ابزار
tools ابزار
devices ابزار
device ابزار
tool ابزار
implementing ابزار
double meter stick [American] خط کش [ابزار]
gadget ابزار
folding meter stick خط کش [ابزار]
folding rule خط کش [ابزار]
doodads ابزار
doodad ابزار
yardstick خط کش [ابزار]
instrument ابزار
gadgets ابزار
yard stick خط کش [ابزار]
instrumentation ابزار
folding ruler خط کش [ابزار]
carpenter's rule خط کش [ابزار]
implement ابزار
hardware ابزار
implemented ابزار
calliper [British] کولیس [ابزار]
calipers کولیس [ابزار]
physical device ابزار مادی
sliding caliper کولیس [ابزار]
vernier calliper [British] کولیس [ابزار]
calipers قطرسنج [ابزار]
calliper [British] قطرسنج [ابزار]
vernier caliper قطرسنج [ابزار]
sliding caliper قطرسنج [ابزار]
vernier calliper [British] قطرسنج [ابزار]
moulding templet ابزار کشویی
vernier caliper کولیس [ابزار]
planishing tool ابزار پرداخت
precision tool ابزار دقیق
tax instrument ابزار مالیاتی
toll steel فولاد ابزار
tool holder ابزار گیر
tool maker ابزار ساز
tool maker ابزار مند
tool set دست ابزار
tool sharpener ابزار چاق کن
toolroom اتاق ابزار
turning tool ابزار تراشکاری
boring machines دریل ها [ابزار]
instrument panels پیشخوان ابزار
skiving tool ابزار تراش
small tool ابزار کوچک
steelwork ابزار پولادین
instrument panels پهنهی ابزار
toolhouse انبار ابزار
fishing tackle ابزار ماهیگیری
workbox جعبه ابزار
toolbox جعبه ابزار
plier انبردست [ابزار]
folding metre stick [British] خط کش تاشو [ابزار]
folding meter stick [American] خط کش تاشو [ابزار]
folding yardstick [metric] خط کش جیبی [ابزار]
folding ruler خط کش جیبی [ابزار]
pocket rule خط کش جیبی [ابزار]
folding metre stick [British] خط کش جیبی [ابزار]
folding meter stick [American] خط کش جیبی [ابزار]
electric drills دریل ها [ابزار]
pocket rule خط کش تاشو [ابزار]
folding ruler خط کش تاشو [ابزار]
folding yardstick [metric] خط کش تاشو [ابزار]
yard stick خط کش تاشو [ابزار]
yardstick خط کش تاشو [ابزار]
folding rule خط کش تاشو [ابزار]
folding meter stick خط کش تاشو [ابزار]
double meter stick [American] خط کش تاشو [ابزار]
carpenter's rule خط کش تاشو [ابزار]
drills دریل ها [ابزار]
drilling machines دریل ها [ابزار]
diamond-fret ابزار لوزی
common round ابزار فیتیله
bird's-break ابزار رخ منقاری
bench میز ابزار
astragulus ابزار فیتیله ای
astragal ابزار فیتیله ای
angle-roll ابزار گرد
putty knife کارتک [ابزار]
spackle knife کارتک [ابزار]
scraper [British کارتک [ابزار]
electric drill دریل [ابزار]
drill دریل [ابزار]
drilling machine دریل [ابزار]
boring machine دریل [ابزار]
helve دسته ابزار
knurled tool ابزار آج دار
hawksbill ابزار رخ منقاری
hawksbeak ابزار رخ منقاری
lifting device ابزار بالا بر
spatula [American] ] کارتک [ابزار]
moulding plane رنده ابزار
cold heading tool ابزار سردکار
hand tool ابزار دستی
machine tool ابزار ماشینی
furniture ابزار اهنی
joiner's hardware ابزار نجاری
knurled tool ابزار اج کاری
lathe tool ابزار تراش
firmware استوار- ابزار
tool ابزار کار
centering tool ابزار تمرکز
machine tools ابزار ماشینی
groupware گروه ابزار
groupware ابزار گروهی
control equipment ابزار نظارت
bumping tool ابزار خم کاری
brick workers tool ابزار بنایی
credit instrument ابزار اعتباری
assembly tools ابزار مونتاژ
development tools ابزار توسعه
flexible drive tool ابزار گردان
generating tool ابزار تولید
gosseneck tool ابزار دوخمی
floating tool ابزار متحرک
hardware سخت ابزار
machine shop tool ابزار ماشینی
bag کیف ابزار
cloning ابزار همگن
clones ابزار همزاد
clones ابزار همگن
metal cutting tool ماشین ابزار
cloned ابزار همزاد
cloned ابزار همگن
clone ابزار همزاد
milling cutter ابزار فرزکاری
milling tool ابزار فرزکاری
clone ابزار همگن
bags کیف ابزار
cloning ابزار همزاد
tool box جعبه ابزار
metal cutting فلزبری [ابزار]
tool boxes جعبه ابزار
tool kit جعبه ابزار
tool kits جعبه ابزار
head دهنه ابزار
operandum ابزار پاسخ
means of production ابزار تولید
manipulandum ابزار پاسخ
folding rulers خط کش های جیبی [ابزار]
beak-moulding [ابزار مغزی آویزان]
box section bed جعبه ماشینهای ابزار
back facing tool ابزار صیقل کاری
conge [ابزار ربع گرد]
bale breaker ابزار عدل بازکن
turnscrew پیچ گوشتی [ابزار]
screwdriver پیچ گشتی [ابزار]
turnscrew پیچ گشتی [ابزار]
screwdrivers پیچ گوشتی ها [ابزار]
pocket rules خط کش های جیبی [ابزار]
turnscrews پیچ گوشتی ها [ابزار]
drip-cap [ابزار بند دماغه آب]
drip-mould ابزار بند آبچکان
drill دستگاه مته [ابزار]
electric drill دستگاه مته [ابزار]
pocket rules خط کش های تاشو [ابزار]
cutting guide راهنمای برش [ابزار]
boring machine مته برقی [ابزار]
drilling machine مته برقی [ابزار]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com