Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (11 milliseconds)
English	Persian
plumber's tool	ابزار لوله کشی
Search result with all words
cutting nozzle	دهانه لوله برش [ابزار]
Other Matches
intubate	لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
tool	دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
control equipment	ابزار وارسی ابزار پایش
hosed	لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses	لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose	لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing	لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate	بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
breech end	انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
muzzle burst	ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
go devil	لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
thermionic tube	لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannons	لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon	لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring	حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
vas deferens	لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni	رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
spigot	لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
to pipeline	با خط لوله لوله کشی کردن
oviduct	لوله رحمی لوله فالوپ
sockets	بست لوله دوراهی لوله
water pipe	لوله مخصوص لوله کشی اب
pipeline assets	وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression	میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
flash tube	لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
broaches	ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach	ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached	ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching	ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
back to battery	برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
collimating sight	دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
instrumentation	ابزار
folding ruler	خط کش [ابزار]
yardstick	خط کش [ابزار]
folding rule	خط کش [ابزار]
folding meter stick	خط کش [ابزار]
double meter stick [American]	خط کش [ابزار]
yard stick	خط کش [ابزار]
devices	ابزار
implemented	ابزار
doodad	ابزار
gadget	ابزار
gadgets	ابزار
device	ابزار
hardware	ابزار
implement	ابزار
locking device	ابزار
instrument	ابزار
tool	ابزار
doodads	ابزار
carpenter's rule	خط کش [ابزار]
implementing	ابزار
tools	ابزار
implements	ابزار
tool sharpener	ابزار چاق کن
toolbox	جعبه ابزار
turning tool	ابزار تراشکاری
tool kit	جعبه ابزار
skiving tool	ابزار تراش
bumping tool	ابزار خم کاری
small tool	ابزار کوچک
toolroom	اتاق ابزار
toolhouse	انبار ابزار
tool kits	جعبه ابزار
helve	دسته ابزار
tool set	دست ابزار
toll steel	فولاد ابزار
tax instrument	ابزار مالیاتی
tool holder	ابزار گیر
assembly tools	ابزار مونتاژ
hawksbill	ابزار رخ منقاری
knurled tool	ابزار آج دار
tool box	جعبه ابزار
tool maker	ابزار ساز
tool boxes	جعبه ابزار
brick workers tool	ابزار بنایی
tool maker	ابزار مند
steelwork	ابزار پولادین
hawksbeak	ابزار رخ منقاری
vernier caliper	کولیس [ابزار]
bag	کیف ابزار
calliper [British]	کولیس [ابزار]
calipers	کولیس [ابزار]
tool	ابزار کار
sliding caliper	کولیس [ابزار]
vernier calliper [British]	کولیس [ابزار]
calipers	قطرسنج [ابزار]
vernier calliper [British]	قطرسنج [ابزار]
sliding caliper	قطرسنج [ابزار]
vernier caliper	قطرسنج [ابزار]
calliper [British]	قطرسنج [ابزار]
angle-roll	ابزار گرد
astragal	ابزار فیتیله ای
astragulus	ابزار فیتیله ای
putty knife	کارتک [ابزار]
spackle knife	کارتک [ابزار]
scraper [British	کارتک [ابزار]
spatula [American] ]	کارتک [ابزار]
firmware	استوار- ابزار
furniture	ابزار اهنی
machine tool	ابزار ماشینی
diamond-fret	ابزار لوزی
common round	ابزار فیتیله
instrument panels	پیشخوان ابزار
instrument panels	پهنهی ابزار
fishing tackle	ابزار ماهیگیری
physical device	ابزار مادی
bench	میز ابزار
hardware	سخت ابزار
bird's-break	ابزار رخ منقاری
workbox	جعبه ابزار
machine tools	ابزار ماشینی
boring machines	دریل ها [ابزار]
folding meter stick [American]	خط کش جیبی [ابزار]
folding metre stick [British]	خط کش جیبی [ابزار]
pocket rule	خط کش جیبی [ابزار]
milling tool	ابزار فرزکاری
yardstick	خط کش تاشو [ابزار]
cloning	ابزار همزاد
cloning	ابزار همگن
clones	ابزار همزاد
clones	ابزار همگن
milling cutter	ابزار فرزکاری
drilling machines	دریل ها [ابزار]
machine shop tool	ابزار ماشینی
drills	دریل ها [ابزار]
electric drills	دریل ها [ابزار]
manipulandum	ابزار پاسخ
operandum	ابزار پاسخ
means of production	ابزار تولید
metal cutting	فلزبری [ابزار]
metal cutting tool	ماشین ابزار
cloned	ابزار همزاد
cloned	ابزار همگن
clone	ابزار همزاد
moulding templet	ابزار کشویی
folding yardstick [metric]	خط کش تاشو [ابزار]
credit instrument	ابزار اعتباری
yard stick	خط کش تاشو [ابزار]
folding rule	خط کش تاشو [ابزار]
folding meter stick	خط کش تاشو [ابزار]
double meter stick [American]	خط کش تاشو [ابزار]
carpenter's rule	خط کش تاشو [ابزار]
folding ruler	خط کش تاشو [ابزار]
pocket rule	خط کش تاشو [ابزار]
clone	ابزار همگن
folding ruler	خط کش جیبی [ابزار]
folding yardstick [metric]	خط کش جیبی [ابزار]
folding meter stick [American]	خط کش تاشو [ابزار]
folding metre stick [British]	خط کش تاشو [ابزار]
moulding plane	رنده ابزار
head	دهنه ابزار
groupware	ابزار گروهی
boring machine	دریل [ابزار]
drilling machine	دریل [ابزار]
drill	دریل [ابزار]
groupware	گروه ابزار
floating tool	ابزار متحرک
hand tool	ابزار دستی
precision tool	ابزار دقیق
development tools	ابزار توسعه
gosseneck tool	ابزار دوخمی
bags	کیف ابزار
lifting device	ابزار بالا بر
plier	انبردست [ابزار]
electric drill	دریل [ابزار]
generating tool	ابزار تولید
planishing tool	ابزار پرداخت
lathe tool	ابزار تراش
centering tool	ابزار تمرکز
flexible drive tool	ابزار گردان
knurled tool	ابزار اج کاری
cold heading tool	ابزار سردکار
control equipment	ابزار نظارت
joiner's hardware	ابزار نجاری
machinist tool	ابزار تعمیرکار اتومبیل
cutting guide	راهنمای برش [ابزار]
lay out tool	ابزار صفحه ارایی
bale breaker	ابزار عدل بازکن
torch bearer	مشعل دار [ابزار]
screwdrivers	پیچ گوشتی ها [ابزار]
screwdriver	پیچ گشتی [ابزار]
turnscrews	پیچ گوشتی ها [ابزار]
hot working die	ابزار عملیات حرارتی
molder's tool	ابزار قالب گیری
turnscrew	پیچ گشتی [ابزار]
drilling tool	ابزار مته کاری
turnscrew	پیچ گوشتی [ابزار]
ballcock	سیفون و ابزار متصل به آن
screwdriver	پیچ گوشتی [ابزار]
grooving tool	ابزار کام کنی
drill	دستگاه مته [ابزار]
stock	دسته ابزار و اسلحه
portable electric tool	ابزار الکتریکی دستی
policy instrument	ابزار اجرای سیاست
back facing tool	ابزار صیقل کاری
plain carbon tool steel	فولاد ابزار غیرالیاژی
combination toolholder	ابزار نگهدار چندگانه
common tool set	دست ابزار عمومی
calking mallet	ابزار زفت برداری

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com