Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (16 milliseconds)
English
Persian
fertilisers
ابستن کننده
fertilizer
ابستن کننده
fertilizers
ابستن کننده
impregnant
ابستن کننده
Other Matches
with young
ابستن
in fawn
ابستن
pregnant
ابستن
great
ابستن
in calf
ابستن
expectant
ابستن
enceinte
ابستن
big with child
ابستن
gravida
زن ابستن
gravid
ابستن
gravida
ابستن
pergnant
ابستن
great-
ابستن
big
ابستن
bigger
ابستن
in the family way
ابستن
greatest
ابستن
impregnant
ابستن
biggest
ابستن
in pup
ابستن
coneive
ابستن شدن
conceived
ابستن شدن
impregnation
ابستن سازی
to get with child
ابستن کردن
insemination
ابستن کردن
anticipant
ابستن باردار
conceiving
ابستن شدن
engender
ابستن شدن
engenders
ابستن شدن
engendering
ابستن شدن
engendered
ابستن شدن
impregnate
ابستن کردن
lime
ابستن کردن
impregnates
ابستن کردن
limes
ابستن کردن
with child
ابستن حامله
heavier
ابستن باردار
impregnating
ابستن کردن
heavies
ابستن باردار
conceives
ابستن شدن
cow in calf
گاو ابستن
heavy
ابستن باردار
conceive
ابستن شدن
heaviest
ابستن باردار
pregnability
قابلیت ابستن شدن
the mare is in foal
مادیان ابستن است
impregnability
استواری ابستن نشدنی
fecundate
ابستن کردن گشنیدن
gestate
ابستن بودن حمل کردن
esturm
مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
estrus
مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
knock-ups
ابستن کردن ناراحت کردن
inseminates
ابستن کردن باردار کردن
inseminating
ابستن کردن باردار کردن
inseminate
ابستن کردن باردار کردن
inseminated
ابستن کردن باردار کردن
knock-up
ابستن کردن ناراحت کردن
knock up
ابستن کردن ناراحت کردن
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
doers
کننده
sensor
حس کننده
fizzy
کف کننده
wheezy
خس خس یا خر خر کننده
catterer
پچ پچ کننده
refuser
رد کننده
solvent
اب کننده
renunciant
کننده
mumbler
من من کننده
abjurer or abjuror
کننده
crepitant
خش خش کننده
ear-splitting
کر کننده
solvents
اب کننده
doer
کننده
bidder
کننده
bidders
کننده
wheezier
خس خس یا خر خر کننده
refutatory
رد کننده
refutative
رد کننده
wheeziest
خس خس یا خر خر کننده
jaberer
پچ پچ کننده
puffer
پف کننده
surfy
کف کننده
skittish
رم کننده
thinner
کم کننده
bandwidth
یچ کننده
renunciant
رد کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com