Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
surface irrigation
ابیاری سطحی
Other Matches
surficial swellings
بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
irrigation
ابیاری
border check irrigation
ابیاری نواری
irrigated
ابیاری کردن
irrigate
ابیاری کردن
sewage irrigation
ابیاری فاضلاب
overirrigation
ابیاری اضافی
irrigating
ابیاری کردن
catch feeder
جوی ابیاری
subbing
ابیاری زیرزمینی
subsoil irrigation
ابیاری زیرزمینی
border ditch irrigation
ابیاری نواری
acequia
نهر ابیاری
sprinkler irrigation
ابیاری بارانی
irrigational schemes
طرحهای ابیاری
irrigation system
شبکه ابیاری
water system
سیستم ابیاری
irrigation consumption
مصرف ابیاری
irrigative
ابیاری کننده
irrigation channel
کانال ابیاری
irrigational
وابسته به ابیاری
kharif irrigation
ابیاری تابستانه
over irrigation
فزون ابیاری
irrigable
قابل ابیاری
irrigates
ابیاری کردن
systematic irrigation
ابیاری منظم
streams
جریان اب ابیاری جویبار
streamed
جریان اب ابیاری جویبار
irrigable area
زمین قابل ابیاری
over irrigation
ابیاری بیش ازحد
take out gate
دریچه ابگیر ابیاری
ideal irrigation interval
فاصله مطلوب ابیاری
stream
جریان اب ابیاری جویبار
aeration irrigation
ابیاری برای تهویه خاک
tank irrigation
شبکه ابیاری با مخازن کوچک
topsoil
خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
irrigationist
کسیکه در مسائل وابسته به ابیاری علاقمند است
acrotic
سطحی
planar
سطحی
decahedral
ده سطحی
shallow foundation
پی سطحی
skin deep
سطحی
superficiality
سطحی
low level
سطحی
surfaces
سطحی
superficial
سطحی
sketchier
سطحی
surface water
اب سطحی
surface
سطحی
shallows
کم اب سطحی
shallowest
کم اب سطحی
shallower
کم اب سطحی
surfaced
سطحی
skin-deep
<idiom>
سطحی
shallow
کم اب سطحی
sketchiest
سطحی
sketchily
سطحی
sketchy
سطحی
interfacial tension
کشش سطحی
dodecahedral
دوازده سطحی
interfacial force
کشش سطحی
impact burst
ترکش سطحی
surface treatment
عملیات سطحی
surface treatment
اسفالت سطحی
low level winds
بادهای سطحی
polyhedral
چند سطحی
surface treatment
روکش سطحی
pentahedral
پنج سطحی
surface tensity
کشش سطحی
surface width
عرض سطحی
split-level
چند سطحی
two level store
انباره دو سطحی
topdress
سطحی ریختن
multi level
چند سطحی
multilevel
چند سطحی
n level logic
منطق N سطحی
one level memory
حافظه یک سطحی
top soil
خاک سطحی
trihedral
سه روی سه سطحی
sheet washing
فرسایش سطحی
surface drains
زهکشهای سطحی
surface dressing
پوشش سطحی
surface erosion
فرسایش سطحی
surface evaporation
تبخیر سطحی
surface inflow
اب سطحی ورودی
surface soil
خاک سطحی
surface tension
کشش سطحی
surface leakage
نشت سطحی
surface moisture
رطوبت سطحی
surface ornament
تزیینات سطحی
surface outflow
اب سطحی خروجی
surface reverbration
برگشتهای سطحی
surface detection
راداراکتشافی سطحی
surface detection
اکتشاف سطحی
skin effect
اثر سطحی
sorption
جذب سطحی
statical moment
لنگر سطحی
surface treatment
اندود سطحی
suface wind
باد سطحی
surface burning
احتراق سطحی
surface burst
ترکش سطحی
surface charge
بار سطحی
surface contact rectifier
یکسوکننده سطحی
surface corrosion
خوردگی سطحی
surface creep
خزیدن سطحی
surface targets
هدفهای سطحی
singes
سوختگی سطحی
area load
بار سطحی
blanket grouting
تزریق سطحی
bounding mine
مین سطحی
adhesion
جاذبه سطحی
evaporation
تبخیر سطحی
dodecahedron
دوازده سطحی
piers
پایه و سطحی
epilimnion
اب لایه سطحی
extensive agriculture
کشاورزی سطحی
surface
سطحی جلادادن
surfaced
سطحی جلادادن
surfaces
سطحی جلادادن
singeing
سوختگی سطحی
smattering
دانش سطحی
superficially
بطور سطحی
singe
سوختگی سطحی
adsorbent
جاذب سطحی
adsorption
جذب سطحی
adsorption
کشش سطحی
extensive cultivation
زراعت سطحی
flesh wound
زخم سطحی
ground swell
موج سطحی
heptahedral
هفت سطحی
hexahedral
مکعب شش سطحی
hexahedron
جسم شش سطحی
free moisture
رطوبت سطحی
pier
پایه و سطحی
horizontal curve
پیچ سطحی
floating mine
مین سطحی
formal logic
قضاوت سطحی
singed
سوختگی سطحی
adhesion force
نیروی کشش سطحی
adsorb
جذب سطحی کردن
hard surface
سخت کردن سطحی
carburize
سخت گرداندن سطحی
skims
بطور سطحی خواندن
scorches
بطور سطحی سوختن
antisurface
ضد عناصر سطحی شناوردشمن
to skim ones the news
به اخبارنگاهی سطحی کردن
surface fusion welding
جوشکاری ذوبی سطحی
superficiality
دانش سطحی بیمایگی
singes
بطور سطحی سوختن
in a perfunctory manner
بطور سرسری یا سطحی
hokum
نمایش سطحی وبد
singeing
بطور سطحی سوختن
singed
بطور سطحی سوختن
hard face
سخت کردن سطحی
singe
بطور سطحی سوختن
skimmed
بطور سطحی خواندن
surface decarburization
کربن گیری سطحی
heptahedron
جسم هفت سطحی
skim
بطور سطحی خواندن
subsurface navigation
ناوبری زیر سطحی
crazing
ترک برداری سطحی
octahedron
جسم هشت سطحی
adhesion
کشش سطحی دوسیدگی
magnetic surface charge
بار سطحی مغناطیسی
runoff coefficient
ضریب جریان سطحی
Band-Aid
چارهی سطحی و موقتی
Band-Aids
چارهی سطحی و موقتی
density of surface charge
چگالی بار سطحی
sciolistic
دارای اطلاعات سطحی
puppy love
عشق سطحی و زودرس
hydrology
بررسی ابهای سطحی
multilevel sort
ترتیب چند سطحی
adhesion
کشش سطحی پیوستگی
case hardening
سخت گردانی سطحی
scorch
بطور سطحی سوختن
topdress
بطور سطحی پاشیدن
capital widening
افزایش سطحی سرمایه
case harden
سخت گردانی سطحی
hard surfacing
سخت گردانی سطحی
surface integral
انتگرال سطحی
[ریاضی]
hard facing alloy
الیاژ سخت گردانی سطحی
skim sweeping
پاک کردن سطحی مینها
multi level planning
برنامه ریزی چند سطحی
once-over
<idiom>
یک نگاه سطحی به کسی انداختن
subaerial
واقع در قسمت سطحی خاک
street inlet
دریچه ورود فاضلاب سطحی
surface reverbration
امواج برگشتی سطحی رادار
carboard architecture
[مدل طراحی با سطحی صاف]
maximum surface temperature
درجه حرارت سطحی حداکثر
salt bath case hardening
سخت گردانی سطحی حمام نمک
sciolism
اطلاعات ومعلومات سطحی شارلاتان بازی
sciolist
دانشمندنما دارای اطلاعات سطحی شارلاتان
chireugi
ضربه زدن با دست تماسی-سطحی
base surge
ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
kitsch
پر نمایش و پر لاف و گزاف ولی سطحی
skimmer
الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
kopfring
حلقه مخصوص ترکش سطحی بمب
drainage system
سیستم ابیاری سیستم تخلیه اب
wisenheimer
کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
weisenheimer
کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...