English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (3 milliseconds)
English Persian
lake rampart اب باره
Search result with all words
desktop در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
regard بابت باره
regard باره نسبت
regarded بابت باره
regarded باره نسبت
regards بابت باره
regards باره نسبت
genetics شاخهای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت
argue بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argued بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argues بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
arguing بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
here در این باره
argument بحث در باره چیزی بدون توافق
arguments بحث در باره چیزی بدون توافق
Impressionism در باره ادراک
convention باره مسائل حزبی ناحیهای
conventions باره مسائل حزبی ناحیهای
on بالای در باره
disclosure عمل بیان در باره چیزی
disclosures عمل بیان در باره چیزی
tartar باره دندان
tartars باره دندان
herein در این باره
aftercrop حاصل دوم باره
countermark انگ دوم باره
deuterogamy عروسی دوم باره تجدیدفراش
for the rest اما در باره باقی مطالب
geostrategy شاخهای از فیزیک سیاسی که در باره علم لشکر کشی بحس میکند
glaciology علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
he is an a. on that سخن او دراین باره است
i assured him of that به او در این باره اطمینان دادم
in regard to در باره
in relation to در باره
monographist نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
multipoint اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
necrologist متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
off print چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
permanent income hypothesis مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
prejudicate بی رسیدگی رای دادن در باره
rampart باره
rampire باره
re order سفارش دوم باره
reapparition فهور دوم باره
rearrngement ترتیب دوم باره
tartarous دارای باره دندان
ter سه باره
to do one right عدالت در باره کسی بجا اوردن
to mack i. about a person در باره کسی از دیگران جویاشدن
to pry into a person affairs فضولانه در باره کسی پرسش کردن
to read a book کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
to talk out a bill مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
to talk shop در باره کار صحبت کردن
urologic رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urological رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urology رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
vallum بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
what say you to a cinema? در باره سینما چه عقیده دارید
what do you think of him? عقیده شما در باره او چیست
with regard to نسبت به در باره راجع به در خصوص
with relation to نسبت به راجع به در باره
you do me injustice در باره من بی عدالتی می کنید
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
one-night stand برنامهی یک باره
one-night stands برنامهی یک باره
one-off یک باره
one-offs یک باره
There is nothing I can do about it. از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
Allow me to chew it over in my mind . اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
I'll speak at length on this subject. دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
Thinking of it still gives me a pang. [Colloquial] هنوز من را آزار می دهد [اذیت می کند] وقتی که در باره آن فکر می کنم.
On the recent developments he had nothing to say. در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
She did not ask about this. او [زن] دراین باره پرسش نکرد.
to have a different view of [ opinion about] something در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
What does Main Street think of this policy? بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
to talk something over with somebody با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
to consult with somebody about something با کسی در باره چیزی مشاوره کردن
to get annoyed [at] آزرده شدن [عصبانی شدن] [در باره]
to speak [about] صحبت کردن [در باره]
to get an overview [of something] دید کلی [در باره چیزی] دست یافتن
to ask somebody to say a few words خواهش کردن از کسی کمی [در باره کسی یا چیزی] صحبت کند
to make of something در باره چیزی نظر [عقیده] داشتن
What do you make of this [it] ? نظر شما در باره این چه است؟
to contemplate about/on/over something اندیشه کردن [در باره چیزی]
to meditate on/over something اندیشه کردن [در باره چیزی]
to ruminate on something اندیشه کردن [در باره چیزی]
to sputter [about] تند ومغشوش سخن گفتن [در باره ]
to sputter [about] با خشم سخن گفتن [در باره ]
to sputter [about] تف پراندن [در باره ]
information [on] about somebody] [something] آگاهی [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something] خبر [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something] معلومات [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something] داده ها [در باره کسی یا چیزی]
We would appreciate it if you could provide us with some information about ... ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
to proffer [somebody something ] [something to somebody] [formal] اظهار نظر دادن در باره چیزی
to proffer [somebody something ] [something to somebody] [formal] سخن گفتن در باره چیزی
It deals with ... موضوع در باره ... است.
I don't want to say anything about that. من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
to theorise [about something] [British E] نگرشگری کردن [در باره چیزی]
to theorize [about something] نگرشگری کردن [در باره چیزی]
Other Matches
to theorize [about something] استدلال نظری کردن [در باره چیزی]
to theorise [about something] [British E] استدلال نظری کردن [در باره چیزی]
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com