English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
toolroom اتاق ابزار
Other Matches
tool دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
control equipment ابزار وارسی ابزار پایش
compartmentalizes اتاق اتاق کردن
compartmentalised اتاق اتاق کردن
compartmentalises اتاق اتاق کردن
compartmentalising اتاق اتاق کردن
compartmentalize اتاق اتاق کردن
compartmentalizing اتاق اتاق کردن
compartmentalized اتاق اتاق کردن
broaching ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
rooms اتاق
room اتاق
chamber اتاق
chambers اتاق
room mate هم اتاق
surgery اتاق جراحی
surgeries اتاق جراحی
Elephant in the living room فیل در اتاق نشیمن
reception rooms اتاق انتظار
reception room اتاق انتظار
reception room اتاق پذیرایی
reading rooms اتاق قرائت
reading room اتاق قرائت
newsrooms اتاق نودادنگاری
assmbly-room اتاق همایش
common joist تیر کف اتاق
Get out of the room. از اتاق بروبیرون
Room 123 اتاق 123
newsrooms اتاق خبر
chamber of commerce اتاق بازرگانی
vacuum chamber اتاق خلاء
undercroft اتاق کلیسا
dortour اتاق خواب
dorter اتاق خواب
tearoom اتاق چای
studding ارتفاع اتاق
batten [تخته ی کف اتاق ]
spense اتاق ناهارخوری
spence اتاق ناهارخوری
snow cave اتاق برفی
operations room اتاق عملیات
room temperature دمای اتاق
keeping-room اتاق نشیمن
long gallery اتاق طویل
chamber of commerce اتاق تجارت
newsroom اتاق نودادنگاری
chamber of shipping اتاق کشتیرانی
chamber of trade اتاق بازرگانی
chamber of trade اتاق تجارت
newsroom اتاق خبر
houseroom اتاق خانه
common rooms اتاق استادان
common room اتاق استادان
bed and breakfast اتاق و صبحانه
distorted room اتاق خطاانگیز
war room اتاق عملیات
war room اتاق جنگ
ante-chamber اتاق انتظار
roomful بقدر یک اتاق پر
living rooms اتاق نشیمن
sickroom اتاق بیمار
studios اتاق کار
wheelhouse اتاق سکان
studio اتاق کار
living room اتاق نشیمن
sitting-rooms اتاق نشیمن
sickrooms اتاق بیمار
roomfuls بقدر یک اتاق پر
clearing house اتاق تهاتر
clearing houses اتاق تهاتر
linoleum مشمع کف اتاق
sitting room اتاق نشیمن
sitting-room اتاق نشیمن
wheelhouses اتاق سکان
vestibular اتاق کوچک بدن
a sinlge room یک اتاق یک نفره
reception rooms اتاق پذیرایی
waiting-room اتاق انتظار
a double room یک اتاق دو نفره
a single room یک اتاق یک نفره
hall اتاق بزرگ دالان
Br مخفف اتاق خواب
cella [اتاق مطالعه ی راهبها]
halls اتاق بزرگ دالان
enclosure اتاق راهبان [دین]
calefactory [اتاق گرم صومعه]
Accident and Emergency اتاق عمل اورژانس
vestibular مربوط به اتاق کوچک
stokehold اتاق اتشخانه کشتی
casuality department [British E] اتاق عمل اورژانس
emergency medical treatment room اتاق عمل اورژانس
Casuality [British E] اتاق عمل اورژانس
undercroft اتاق زیر زمینی
emergency room [American E] [e.r.] [ER] اتاق عمل اورژانس
workroom اتاق کار کارگاه
lead chamber process فرایند اتاق سربی
workshops اتاق کار کارگاه
chamber اتاق خواب خوابگاه
chambers اتاق خواب خوابگاه
I'd like a room with bath. من یک اتاق با حمام میخواهم.
cabins اتاق کوچک قایق
cabin اتاق کوچک قایق
workshop اتاق کار کارگاه
I'd like a sinlge room. من یک اتاق یک نفره میخواهم.
I'd like a room with twin beds. من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
I'd like a double room من یک اتاق دو نفره میخواهم.
Operation room. اتاق عمل ( بیمارستان )
A+E unit [British E] اتاق عمل اورژانس
vestries اتاق دعا رخت کن
vestry اتاق دعا رخت کن
playroom اتاق بازی کودکان
playrooms اتاق بازی کودکان
Fine, I will take it. خوب من اتاق را میخواهم.
smoking room اتاق ویژه سیگار کشیدن
tape library اتاق مخصوص نگهداری نوار
May I see the room? آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
What is my room number? شماره اتاق من چند است؟
Do you have any vacancies? آیا اتاق خالی دارید؟
cattle [rooms] of the worst description دام [اتاق] در بدترین وضعیت
I'd like a double bed room. من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
She was sitting in the corner of the room . گوشه اتاق نشسته بود
She entered the room as naked as the day she was born . لخت وعور وارد اتاق شد
NO VACANCIES اتاق خالی موجود نیست.
My room hasn't been prepared. اتاق من آماده نشده است.
deckhouse اتاق روی عرشه کشتی
international chamber of commerce اتاق بازرگانی بین المللی
redone دوباره اتاق را تزئین کرد
redoing دوباره اتاق را تزئین کرد
redoes دوباره اتاق را تزئین کرد
redo دوباره اتاق را تزئین کرد
redid دوباره اتاق را تزئین کرد
study موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
Mary is in the next room. ماری در اتاق پهلویی است.
Egyptian hall [اتاق عمومی مستطیل شکل]
studying موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
studies موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
chamber of commerce اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
industries and mines اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
instrument ابزار
tools ابزار
implements ابزار
implementing ابزار
implemented ابزار
implement ابزار
tool ابزار
hardware ابزار
carpenter's rule خط کش [ابزار]
instrumentation ابزار
folding meter stick خط کش [ابزار]
double meter stick [American] خط کش [ابزار]
folding rule خط کش [ابزار]
gadgets ابزار
yard stick خط کش [ابزار]
folding ruler خط کش [ابزار]
gadget ابزار
locking device ابزار
doodads ابزار
doodad ابزار
device ابزار
yardstick خط کش [ابزار]
devices ابزار
There is an air of mystery in this room. این اتاق حالت مرموزی دارد
Give the room a good clean. اتاق را حسابی جمع وجور کردن
There are no vacancies at the hotel. هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد
bodywork ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
attic ladder پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
suite اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
stateroom اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
smokers واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
loft ladder نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic ladder نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic door-case [چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
loft ladder پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
double up <idiom> اتاق خود را باکسی شریک بودن
enfilade [یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
suites اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
smoker واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
yardstick خط کش تاشو [ابزار]
yard stick خط کش تاشو [ابزار]
plier انبردست [ابزار]
lifting device ابزار بالا بر
astragal ابزار فیتیله ای
angle-roll ابزار گرد
common round ابزار فیتیله
vernier calliper [British] کولیس [ابزار]
sliding caliper کولیس [ابزار]
vernier caliper کولیس [ابزار]
calliper [British] کولیس [ابزار]
calipers کولیس [ابزار]
diamond-fret ابزار لوزی
physical device ابزار مادی
putty knife کارتک [ابزار]
spackle knife کارتک [ابزار]
bird's-break ابزار رخ منقاری
astragulus ابزار فیتیله ای
vernier calliper [British] قطرسنج [ابزار]
sliding caliper قطرسنج [ابزار]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com