Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
clearing house
اتاق تهاتر
clearing houses
اتاق تهاتر
Other Matches
bater
تهاتر
cambium
تهاتر
counter purchase
تهاتر
dicker
تهاتر
clearance
تهاتر
offsetting
تهاتر
offset
تهاتر
clearing
تهاتر بانکی
exchanged
تهاتر تسعیر
exchanges
تهاتر تسعیر
exchanging
تهاتر تسعیر
compensation
جبران تهاتر
exchange
تهاتر تسعیر
offset
حساب تهاتر
automatic adjustment
تهاتر قهری
clearings
تهاتر بانکی
offsetting
حساب تهاتر
compensations
جبران تهاتر
clearing houses
قسمت تهاتر دربانکها
barters
تهاتر مبادله کالاباکالا
barter
تهاتر مبادله کالاباکالا
bartered
تهاتر مبادله کالاباکالا
bartering
تهاتر مبادله کالاباکالا
clearing house
قسمت تهاتر دربانکها
compartmentalises
اتاق اتاق کردن
compartmentalizing
اتاق اتاق کردن
compartmentalizes
اتاق اتاق کردن
compartmentalized
اتاق اتاق کردن
compartmentalize
اتاق اتاق کردن
compartmentalising
اتاق اتاق کردن
compartmentalised
اتاق اتاق کردن
offset of one obligation against another
تهاتر حاصل شدن بین دو دین یا دو تعهد
commodity money
پولی که در تهاتر بجای کالابه کار رود
room mate
هم اتاق
rooms
اتاق
room
اتاق
chamber
اتاق
chambers
اتاق
common room
اتاق استادان
a double room
یک اتاق دو نفره
a sinlge room
یک اتاق یک نفره
Elephant in the living room
فیل در اتاق نشیمن
bed and breakfast
اتاق و صبحانه
common rooms
اتاق استادان
a single room
یک اتاق یک نفره
waiting-room
اتاق انتظار
newsrooms
اتاق نودادنگاری
Room 123
اتاق 123
newsrooms
اتاق خبر
reading room
اتاق قرائت
reading rooms
اتاق قرائت
reception room
اتاق پذیرایی
reception room
اتاق انتظار
newsroom
اتاق نودادنگاری
reception rooms
اتاق پذیرایی
reception rooms
اتاق انتظار
newsroom
اتاق خبر
houseroom
اتاق خانه
Get out of the room.
از اتاق بروبیرون
keeping-room
اتاق نشیمن
long gallery
اتاق طویل
dortour
اتاق خواب
dorter
اتاق خواب
common joist
تیر کف اتاق
ante-chamber
اتاق انتظار
assmbly-room
اتاق همایش
batten
[تخته ی کف اتاق ]
vestibular
اتاق کوچک بدن
war room
اتاق عملیات
chamber of commerce
اتاق بازرگانی
sitting-room
اتاق نشیمن
sitting room
اتاق نشیمن
linoleum
مشمع کف اتاق
roomfuls
بقدر یک اتاق پر
roomful
بقدر یک اتاق پر
sickrooms
اتاق بیمار
sickroom
اتاق بیمار
studios
اتاق کار
studio
اتاق کار
room temperature
دمای اتاق
distorted room
اتاق خطاانگیز
sitting-rooms
اتاق نشیمن
living room
اتاق نشیمن
surgeries
اتاق جراحی
surgery
اتاق جراحی
wheelhouses
اتاق سکان
wheelhouse
اتاق سکان
chamber of commerce
اتاق تجارت
living rooms
اتاق نشیمن
chamber of shipping
اتاق کشتیرانی
chamber of trade
اتاق بازرگانی
chamber of trade
اتاق تجارت
snow cave
اتاق برفی
war room
اتاق جنگ
operations room
اتاق عملیات
spense
اتاق ناهارخوری
spence
اتاق ناهارخوری
studding
ارتفاع اتاق
tearoom
اتاق چای
toolroom
اتاق ابزار
vacuum chamber
اتاق خلاء
undercroft
اتاق کلیسا
vestibular
مربوط به اتاق کوچک
enclosure
اتاق راهبان
[دین]
halls
اتاق بزرگ دالان
Br
مخفف اتاق خواب
chamber
اتاق خواب خوابگاه
chambers
اتاق خواب خوابگاه
cella
[اتاق مطالعه ی راهبها]
cabin
اتاق کوچک قایق
cabins
اتاق کوچک قایق
workshop
اتاق کار کارگاه
workshops
اتاق کار کارگاه
workroom
اتاق کار کارگاه
calefactory
[اتاق گرم صومعه]
stokehold
اتاق اتشخانه کشتی
hall
اتاق بزرگ دالان
Operation room.
اتاق عمل ( بیمارستان )
playroom
اتاق بازی کودکان
playrooms
اتاق بازی کودکان
Accident and Emergency
اتاق عمل اورژانس
A+E unit
[British E]
اتاق عمل اورژانس
casuality department
[British E]
اتاق عمل اورژانس
Casuality
[British E]
اتاق عمل اورژانس
lead chamber process
فرایند اتاق سربی
emergency medical treatment room
اتاق عمل اورژانس
emergency room
[American E]
[e.r.]
[ER]
اتاق عمل اورژانس
vestries
اتاق دعا رخت کن
vestry
اتاق دعا رخت کن
I'd like a room with bath.
من یک اتاق با حمام میخواهم.
I'd like a room with twin beds.
من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
I'd like a sinlge room.
من یک اتاق یک نفره میخواهم.
I'd like a double room
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
undercroft
اتاق زیر زمینی
Fine, I will take it.
خوب من اتاق را میخواهم.
studying
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
Egyptian hall
[اتاق عمومی مستطیل شکل]
redoing
دوباره اتاق را تزئین کرد
redone
دوباره اتاق را تزئین کرد
redoes
دوباره اتاق را تزئین کرد
cattle
[rooms]
of the worst description
دام
[اتاق]
در بدترین وضعیت
redo
دوباره اتاق را تزئین کرد
studies
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
study
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
redid
دوباره اتاق را تزئین کرد
My room hasn't been prepared.
اتاق من آماده نشده است.
international chamber of commerce
اتاق بازرگانی بین المللی
What is my room number?
شماره اتاق من چند است؟
May I see the room?
آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
industries and mines
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
I'd like a double bed room.
من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
Do you have any vacancies?
آیا اتاق خالی دارید؟
NO VACANCIES
اتاق خالی موجود نیست.
deckhouse
اتاق روی عرشه کشتی
chamber of commerce
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
tape library
اتاق مخصوص نگهداری نوار
She was sitting in the corner of the room .
گوشه اتاق نشسته بود
She entered the room as naked as the day she was born .
لخت وعور وارد اتاق شد
smoking room
اتاق ویژه سیگار کشیدن
Mary is in the next room.
ماری در اتاق پهلویی است.
enfilade
[یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
bodywork
ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
suite
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
stateroom
اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
Give the room a good clean.
اتاق را حسابی جمع وجور کردن
loft ladder
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
There is an air of mystery in this room.
این اتاق حالت مرموزی دارد
There are no vacancies at the hotel.
هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد
suites
اتاق مجلل هتل قطعه موسیقی
smokers
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
smoker
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
double up
<idiom>
اتاق خود را باکسی شریک بودن
attic ladder
نردبان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic door-case
[چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
loft ladder
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
attic ladder
پلکلان کشویی
[مخصوص اتاق زیرشیروانی]
The room is stuffy.
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
wood block
قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
The room was tastefully decorated with flowers .
اتاق خیلی با مزه با گه تزیین شده بود
wall-to-wall
[مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
smoking room
اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
Hotel accommodation is rather expensive there.
قیمت
[اتاق]
هتل آنجا واقعا گران است.
Several people could be accommodated in this room.
چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
Could you put an extra bed in the room?
آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
europen plan
نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
hanging
[فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
Could you put a cot in the room?
آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
The room is bare of furniture .
این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
hypostyle hall
[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
accessorize
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
lararium
[اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
drapery rug
قالیچه های پرده ای
[جهت آویزان کردن در سر درب ورودی اتاق]
dalle
صفحه بتنی
[یا از جنس سنگ و مرمر صاف که کف اتاق استفاده می شده است.]
After dinner he likes to retire to his study.
پس از شام او
[مرد]
دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
solariums
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solarium
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
offices
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
office
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
networking
1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف
boardrooms
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com