English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
English Persian
offensive league اتحادیه تهاجمی
Other Matches
e f t a (european free trade association اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
western european union اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
unionism اصول تشکیلات اتحادیه اتحادیه گرایی
union shop یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
aggressive تهاجمی
attacking [style of play, player] <adj.> تهاجمی
offensive <adj.> تهاجمی
incursive تهاجمی
skate بازی تهاجمی
offensive weapon سلاح تهاجمی
offensive war جنگ تهاجمی
power struggle نقشه تهاجمی
offensive block دفاع تهاجمی
skated بازی تهاجمی
dashes کشتی تهاجمی
shock troops گروه تهاجمی
power play نقشه تهاجمی
play marking حرکات تهاجمی
offensive alliance پیمان تهاجمی
furor خشم تهاجمی
hard advertising تبلیغات تهاجمی
skates بازی تهاجمی
dash کشتی تهاجمی
dashed کشتی تهاجمی
slot formation نوعی طرح تهاجمی
offensive movement حرکت تهاجمی شمشیرباز
simple wing طرح تهاجمی با خط نامتعادل
slot t نوعی طرح تهاجمی
scrappier بازی تهاجمی سریع
attack aircraft carrier ناو هواپیمابر تهاجمی
attack cargo ship ناو باربری تهاجمی
scrappiest بازی تهاجمی سریع
scrappy بازی تهاجمی سریع
look-in روش پاس تهاجمی
offensives اهانت امیز تهاجمی
offensive اهانت امیز تهاجمی
offensives تهاجم تهاجمی حمله عمومی
offensive تهاجم تهاجمی حمله عمومی
flying wedge نوعی مانور تهاجمی قدیمی
end run بازی تهاجمی با دور زدن دفاع
split t نوعی طرح تهاجمی شبیه به جبهه تی
progressive attack پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
leg theory روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
slant بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
statue of liberty play بازی تهاجمی از بازیگر گوش که با بلندکردن دست خودحریف را گول می زند
slants بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slanted بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
strong side سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
quick opener بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
fraternity اتحادیه
federations اتحادیه
federation اتحادیه
confederacies اتحادیه
confederacy اتحادیه
union اتحادیه
unions اتحادیه
fraternities اتحادیه
guilds اتحادیه
leagues اتحادیه
league اتحادیه
guild اتحادیه
company union اتحادیه شرکت
corporativism صنف اتحادیه
craft union اتحادیه صنفی
custom union اتحادیه گمرکی
customs union اتحادیه گمرکی
citcuit اتحادیه بازیها
business union اتحادیه بازرگانی
wheel اتحادیه ورزشی
wheeling اتحادیه ورزشی
wheels اتحادیه ورزشی
union <adj.> اتحادیه بازرگانی
association football اتحادیه فوتبال
union <adj.> اتحادیه صنفی
defensive league اتحادیه دفاعی
union <adj.> اتحادیه کارگری
lague مجمع اتحادیه
labour union اتحادیه کارگران
labourunion اتحادیه کارگران
European Union [EU] اتحادیه اروپا
labor service اتحادیه کارگران
economic union اتحادیه اقتصادی
incorporator کارمند اتحادیه
syndicalism اتحادیه گرایی
industrial union اتحادیه صنعتی
vertical union اتحادیه صنعتی
labor unions اتحادیه کارگران
unionist عضو اتحادیه
unionists عضو اتحادیه
corporatism صنف اتحادیه
trade union اتحادیه اصناف
trade union اتحادیه صنفی
trade union اتحادیه کارگری
trade union اتحادیه تجاری
trade union اتحادیه بازرگانی
labor unions اتحادیه کارگری
circuit اتحادیه کنفرانس
circuits اتحادیه کنفرانس
union اتحاد اتحادیه
unions اتحاد اتحادیه
syndicate اتحادیه صنفی
syndicates اتحادیه صنفی
labor union اتحادیه کارگری
labor union اتحادیه کارگران
trade union اتحادیه تجارتی
trade unions اتحادیه بازرگانی
trades unions اتحادیه صنفی
trade unions اتحادیه تجارتی
trades unions اتحادیه تجارتی
trades unions اتحادیه اصناف
trades unions اتحادیه بازرگانی
trades unions اتحادیه کارگری
trades unions اتحادیه تجاری
trade unions اتحادیه اصناف
trade unions اتحادیه کارگری
trade unions اتحادیه تجاری
trade unions اتحادیه صنفی
carpet exporters union اتحادیه صادرکنندگان فرش
trust اتحادیه شرکتها ائتلاف
syndicate تشکیل اتحادیه دادن
unions پیوند اتحادیه اتصالی
syndicator تشکیل دهنده اتحادیه
divisions اتحادیه باشگاههای حرفهای
syndicate اتحادیه تشکیل دادن
division اتحادیه باشگاههای حرفهای
syndicates اتحادیه تشکیل دادن
syndicates تشکیل اتحادیه دادن
pan american union اتحادیه پان امریکن
trusted اتحادیه شرکتها ائتلاف
hanse اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
to unionize [American E] بشکل اتحادیه درآوردن
to unionise [British E] بشکل اتحادیه درآوردن
trade unionists عضو اتحادیه صنفی
trusts اتحادیه شرکتها ائتلاف
international union اتحادیه بین المللی
non union جدا از اتحادیه صنفی
leaguer محاصره عضو اتحادیه
union پیوند اتحادیه اتصالی
trade unionist عضو اتحادیه صنفی
guild اتحادیه محل اجتماع اصناف
the miner's f. اتحادیه یاپیمان کان کنان
f.a cup جام اتحادیه باشگاههای انگلستان
guilds اتحادیه محل اجتماع اصناف
syndicalism پیروی از اصول اتحادیه صنفی
cartels اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
cartel اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
u.f.a cup جام اتحادیه باشگاههای اروپا
unionized متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
ORIA اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
trade unionism پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
unionization متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionising متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionises متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
a ban from flying in the EU قدغن پرواز در [منطقه] اتحادیه اروپا
unionizes متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
federates متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
unionised متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
afips اتحادیه امریکایی انجمنهای پردازش اطلاعات
federating متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federated متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
nonunion کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
federate متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
stock exchnge بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
unionize متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionizing متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
Freemason [استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
international air transport association اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
grey cup مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
craft union اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
ifips اتحادیه بین المللی انجمنهای پردازش اطلاعات
yellow dog contract قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
baltic exchange اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
trade unionism سیستمی که معتقد به بسط و توسعه این گونه اتحادیه هاست
triple option بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
cartels اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
cartel اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
union shop مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
benelux اتحادیه گمرکی بلژیک و هلند و لوکزامبوزگ که کم کم معنی شخصیتهای حقوقی این سه کشور را نیزبه خود گرقته است
rattening محروم کردن کارگر فنی ازابزار کارش به منظورمجبور کردن او به پیوستن به اتحادیه کارگری
cartel اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
picketings اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
khamseh خمسه [در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com