Dictiornary-Farsi | اتحادیه محل اجتماع اصناف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
guild	اتحادیه محل اجتماع اصناف
guilds	اتحادیه محل اجتماع اصناف


Other Matches

trades unions	اتحادیه اصناف
trade unions	اتحادیه اصناف
trade union	اتحادیه اصناف
guildhall	محل اجتماع اصناف
guildhalls	محل اجتماع اصناف
trade unionism	پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
e f t a (european free trade association	اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
western european union	اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
unionism	اصول تشکیلات اتحادیه اتحادیه گرایی
union shop	یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
occupation tax	مالیات اصناف
borough justice	عضو خانه اصناف
guild hall	عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند
gathering	اجتماع
reunions	اجتماع
reunion	اجتماع
procession	اجتماع
processions	اجتماع
commonweal	اجتماع
meetings	اجتماع
gatherings	اجتماع
meeting	اجتماع
socio-	اجتماع
musters	اجتماع
public meeting	اجتماع
mustering	اجتماع
muster	اجتماع
mustered	اجتماع
milieus	اجتماع
conjunctions	اجتماع
hurricane	اجتماع
milieux	اجتماع
hurricanes	اجتماع
union	اجتماع
assemblages	اجتماع
conjunction	اجتماع
unions	اجتماع
milieu	اجتماع
societies	اجتماع
society	اجتماع
associations	اجتماع
association	اجتماع
communities	اجتماع
consensus	اجتماع
community	اجتماع
assemblage	اجتماع
crowd	شلوغی اجتماع
official meeting	اجتماع رسمی
crowds	شلوغی اجتماع
klatsch	اجتماع خودمانی
aggregation	اجتماع توده
flocculate	اجتماع کردن
overloads	اجتماع مهاجمان
collection	اجتماع مجموعه
overload	اجتماع مهاجمان
assembly	اجتماع انجمن
collections	اجتماع مجموعه
klatch	اجتماع خودمانی
communing	اجتماع تعاونی
communes	اجتماع تعاونی
communed	اجتماع تعاونی
commune	اجتماع تعاونی
concourses	محل اجتماع
congregating	اجتماع کردن
meeting	ملاقات اجتماع
rally	اجتماع مجدد
rallies	اجتماع مجدد
rallied	اجتماع مجدد
parading	اجتماع مردم
parades	اجتماع مردم
parade	اجتماع مردم
meetings	ملاقات اجتماع
societies	جامعه اجتماع
overloaded	اجتماع مهاجمان
congregates	اجتماع کردن
congregated	اجتماع کردن
congregate	اجتماع کردن
society	جامعه اجتماع
concourse	محل اجتماع
societal	وابسته به اجتماع
therapeutic community	اجتماع درمانی
turn out	اجتماع ازدحام
paraded	اجتماع مردم
accru	اجتماع فراهم شدگی
community psychology	روانشناسی اجتماع نگر
scum	طبقه وازده اجتماع
lower class	سطح پایین [اجتماع]
The various strata of society.	طبقات مختلف اجتماع
rioting	اجتماع و بلوا کردن
underclass	سطح پایین [اجتماع]
subclass	سطح پایین [اجتماع]
lower class	طبقه سوم [اجتماع]
riots	اجتماع و بلوا کردن
rioted	اجتماع و بلوا کردن
riot	اجتماع و بلوا کردن
grass roots	اجتماع محلی منشاء
subclass	طبقه سوم [اجتماع]
underclass	طبقه سوم [اجتماع]
ratag	طبقات پایین اجتماع
the rabble	طبقات پایین اجتماع
riotous assembly	اجتماع و مواضعه اشوبگرانه
scurf	شوره سر وازده اجتماع
union [set theory]	اجتماع [مجموعه] [ریاضی]
trigon	اجتماع سه ستاره باهم
franklin	طبقه متوسط اجتماع
pentapolis	اجتماع پنج شهر
fraternity	اتحادیه
union	اتحادیه
confederacy	اتحادیه
confederacies	اتحادیه
fraternities	اتحادیه
unions	اتحادیه
leagues	اتحادیه
league	اتحادیه
guild	اتحادیه
guilds	اتحادیه
federations	اتحادیه
federation	اتحادیه
antisocial	مخل اجتماع دشمن جامعه
redezvous	وعده ملاقات اجتماع مجدد
communitarian	عضو انجمن یا اجتماع کمونیستی
upperclassman	عضو صنوف ممتازه اجتماع
underclass	طبقه پست وپایین اجتماع
vespiary	اجتماع زنبوران دستهای زنبور
lower class	طبقه پست وپایین اجتماع
forgather	گرد امدن اجتماع کردن
haunts	محل اجتماع تبه کاران
huddle	ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddled	ازدحام اجتماع افراد یک تیم
subclass	طبقه پست وپایین اجتماع
huddles	ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddling	ازدحام اجتماع افراد یک تیم
foyers	مرکز اجتماع راهرو بزرگ
forums	بازار محل اجتماع عموم
foyer	مرکز اجتماع راهرو بزرگ
forum	بازار محل اجتماع عموم
upper class	وابسته به طبقات بالای اجتماع
unsociable	گریزان از اجتماع غیر اجتماعی
upper classes	وابسته به طبقات بالای اجتماع
haunt	محل اجتماع تبه کاران
lague	مجمع اتحادیه
labourunion	اتحادیه کارگران
labour union	اتحادیه کارگران
labor service	اتحادیه کارگران
industrial union	اتحادیه صنعتی
labor union	اتحادیه کارگران
incorporator	کارمند اتحادیه
company union	اتحادیه شرکت
corporativism	صنف اتحادیه
craft union	اتحادیه صنفی
custom union	اتحادیه گمرکی
customs union	اتحادیه گمرکی
defensive league	اتحادیه دفاعی
economic union	اتحادیه اقتصادی
labor union	اتحادیه کارگری
offensive league	اتحادیه تهاجمی
syndicates	اتحادیه صنفی
union <adj.>	اتحادیه کارگری
union <adj.>	اتحادیه صنفی
union <adj.>	اتحادیه بازرگانی
union	اتحاد اتحادیه
syndicate	اتحادیه صنفی
syndicalism	اتحادیه گرایی
vertical union	اتحادیه صنعتی
circuits	اتحادیه کنفرانس
European Union [EU]	اتحادیه اروپا
unions	اتحاد اتحادیه
circuit	اتحادیه کنفرانس
wheels	اتحادیه ورزشی
trades unions	اتحادیه تجاری
trades unions	اتحادیه کارگری
trades unions	اتحادیه صنفی
trade unions	اتحادیه بازرگانی
trade unions	اتحادیه تجارتی
labor unions	اتحادیه کارگران
wheeling	اتحادیه ورزشی
wheel	اتحادیه ورزشی
trades unions	اتحادیه تجارتی
trades unions	اتحادیه بازرگانی
trade unions	اتحادیه تجاری
unionist	عضو اتحادیه
trade union	اتحادیه تجاری
trade union	اتحادیه کارگری
trade union	اتحادیه صنفی
business union	اتحادیه بازرگانی
corporatism	صنف اتحادیه
citcuit	اتحادیه بازیها
association football	اتحادیه فوتبال
trade unions	اتحادیه صنفی
unionists	عضو اتحادیه
trade unions	اتحادیه کارگری
labor unions	اتحادیه کارگری
trade union	اتحادیه تجارتی
trade union	اتحادیه بازرگانی
integration	یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
routed	اجتماع برای اشوب یا کارخلاف قانون
routs	اجتماع برای اشوب یا کارخلاف قانون
rout	اجتماع برای اشوب یا کارخلاف قانون
division	اتحادیه باشگاههای حرفهای
unions	پیوند اتحادیه اتصالی