English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (10 milliseconds)
English Persian
labor union اتحادیه کارگران
labor unions اتحادیه کارگران
labor service اتحادیه کارگران
labour union اتحادیه کارگران
labourunion اتحادیه کارگران
Other Matches
western european union اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
e f t a (european free trade association اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
unionism اصول تشکیلات اتحادیه اتحادیه گرایی
union shop یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
blue collar employees کارگران
labours کارگران
workers کارگران
farm labors کارگران مزارع
manual workers کارگران دستکار
dormitory-suburb خوابگاه کارگران
Company town شهرک کارگران
foremen مباشر کارگران
wildcat strike <idiom> اعتصاب کارگران
workforce شمار کارگران
foreman مباشر کارگران
skilled workers کارگران متخصص
picket lines صف کارگران اعتصابی
farm labors کارگران کشاورزی
industrial workers کارگران صنعتی
picket line صف کارگران اعتصابی
industrial workers of the world کارگران صنعتی جهان
waterside workmen کارگران کنار دریا
work people کارگران طبقه کارگر
profit-sharing سهم کارگران از سود
profit sharing سهم کارگران از سود
the men were locked out در را بروی کارگران بستند
griddle غربال سیمی کارگران
griddles غربال سیمی کارگران
caboose اطاق کارگران قطار
to unionise [British E] متحد کردن [مثال کارگران]
to unionize [American E] متحد کردن [مثال کارگران]
All of the workers want to go. تمام کارگران می خواهند بروند
it spells ruin to the workmen متضمن خانه خرابی کارگران است
knobstick کارگریکه که بااعتصاب کارگران همراه نیست
barracking منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barrack منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
truck system اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
section crew دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
double time پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
section gang دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
barracked منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
Most home helps prefer to live out. بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
countervailing power مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
guild اتحادیه
confederacy اتحادیه
fraternities اتحادیه
confederacies اتحادیه
fraternity اتحادیه
guilds اتحادیه
federation اتحادیه
unions اتحادیه
federations اتحادیه
union اتحادیه
league اتحادیه
leagues اتحادیه
economic union اتحادیه اقتصادی
wheel اتحادیه ورزشی
business union اتحادیه بازرگانی
wheeling اتحادیه ورزشی
wheels اتحادیه ورزشی
association football اتحادیه فوتبال
customs union اتحادیه گمرکی
defensive league اتحادیه دفاعی
custom union اتحادیه گمرکی
craft union اتحادیه صنفی
corporativism صنف اتحادیه
company union اتحادیه شرکت
citcuit اتحادیه بازیها
trade union اتحادیه تجاری
union <adj.> اتحادیه کارگری
union <adj.> اتحادیه صنفی
European Union [EU] اتحادیه اروپا
incorporator کارمند اتحادیه
industrial union اتحادیه صنعتی
lague مجمع اتحادیه
offensive league اتحادیه تهاجمی
syndicalism اتحادیه گرایی
vertical union اتحادیه صنعتی
union <adj.> اتحادیه بازرگانی
trade union اتحادیه صنفی
trade union اتحادیه کارگری
trade union اتحادیه بازرگانی
trade union اتحادیه تجارتی
unions اتحاد اتحادیه
union اتحاد اتحادیه
trade union اتحادیه اصناف
corporatism صنف اتحادیه
labor union اتحادیه کارگری
syndicates اتحادیه صنفی
unionist عضو اتحادیه
unionists عضو اتحادیه
labor unions اتحادیه کارگری
syndicate اتحادیه صنفی
circuits اتحادیه کنفرانس
trade unions اتحادیه اصناف
trades unions اتحادیه اصناف
trades unions اتحادیه صنفی
trades unions اتحادیه بازرگانی
trades unions اتحادیه کارگری
trades unions اتحادیه تجاری
trades unions اتحادیه تجارتی
circuit اتحادیه کنفرانس
trade unions اتحادیه تجاری
trade unions اتحادیه صنفی
trade unions اتحادیه بازرگانی
trade unions اتحادیه تجارتی
trade unions اتحادیه کارگری
to unionise [British E] بشکل اتحادیه درآوردن
syndicator تشکیل دهنده اتحادیه
syndicates تشکیل اتحادیه دادن
syndicates اتحادیه تشکیل دادن
trust اتحادیه شرکتها ائتلاف
trusted اتحادیه شرکتها ائتلاف
syndicate اتحادیه تشکیل دادن
trusts اتحادیه شرکتها ائتلاف
carpet exporters union اتحادیه صادرکنندگان فرش
union پیوند اتحادیه اتصالی
to unionize [American E] بشکل اتحادیه درآوردن
unions پیوند اتحادیه اتصالی
syndicate تشکیل اتحادیه دادن
trade unionists عضو اتحادیه صنفی
leaguer محاصره عضو اتحادیه
trade unionist عضو اتحادیه صنفی
non union جدا از اتحادیه صنفی
hanse اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
international union اتحادیه بین المللی
pan american union اتحادیه پان امریکن
divisions اتحادیه باشگاههای حرفهای
division اتحادیه باشگاههای حرفهای
cartels اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
guild اتحادیه محل اجتماع اصناف
guilds اتحادیه محل اجتماع اصناف
the miner's f. اتحادیه یاپیمان کان کنان
cartel اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
f.a cup جام اتحادیه باشگاههای انگلستان
syndicalism پیروی از اصول اتحادیه صنفی
u.f.a cup جام اتحادیه باشگاههای اروپا
collective bargaining مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
ORIA اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
unionize متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
afips اتحادیه امریکایی انجمنهای پردازش اطلاعات
unionization متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
trade unionism پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
a ban from flying in the EU قدغن پرواز در [منطقه] اتحادیه اروپا
unionising متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionises متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionised متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionized متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionizes متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
nonunion کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
federate متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federating متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federates متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federated متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
stock exchnge بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
unionizing متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
electronic cottage مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
Freemason [استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
ifips اتحادیه بین المللی انجمنهای پردازش اطلاعات
international air transport association اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
craft union اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
grey cup مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
yellow dog contract قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
baltic exchange اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
trade unionism سیستمی که معتقد به بسط و توسعه این گونه اتحادیه هاست
cartels اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
cartel اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
strikes اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strike اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
union shop مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
dictatorship of proletariat اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
benelux اتحادیه گمرکی بلژیک و هلند و لوکزامبوزگ که کم کم معنی شخصیتهای حقوقی این سه کشور را نیزبه خود گرقته است
rattening محروم کردن کارگر فنی ازابزار کارش به منظورمجبور کردن او به پیوستن به اتحادیه کارگری
cartel اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
picketings اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
khamseh خمسه [در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com