English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
pyrophorous اتش گیرنده مجاورت هوا
Other Matches
backwards کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
request سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
collateral در مجاورت هم
juxtaposition مجاورت
neighborhood مجاورت
proximity مجاورت
propinquity مجاورت
abutment مجاورت
vicinity مجاورت
vichywater مجاورت
contiguity مجاورت
adjacence or cency مجاورت
joins در مجاورت بودن
neiggourhood جوار مجاورت
greenside در مجاورت زمین
law of contiguity قانون مجاورت
joined در مجاورت بودن
join در مجاورت بودن
vicinage مجاورت همسایگی
adjacence نزدیکی مجاورت
adjacency نزدیکی مجاورت
neighborhoods همسایگی مجاورت
neighbourhood همسایگی مجاورت
neighbourhoods همسایگی مجاورت
association by contiguity تداعی از راه مجاورت
signalling 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
juxtaposition جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
pyrophorus چیزی که در مجاورت هواخودبخود اتش گیرد
atmospheric corrosion فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
tip fading [رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
catalysis اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
catalysts عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
catalyst عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
side tone انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
pneumatolysis تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
prehensorial گیرنده
adopter گیرنده
prehensile گیرنده
touching گیرنده
acceptor گیرنده
receivers گیرنده
prehensory گیرنده
accipient گیرنده
assignee گیرنده
barrage reception سد گیرنده
catcher گیرنده
consignee گیرنده
receptors گیرنده
payees گیرنده
getter گیرنده
grantee گیرنده
receptor گیرنده
sensor گیرنده
recipient گیرنده
recipients گیرنده
fetching گیرنده
payee گیرنده
reciever گیرنده
addressee گیرنده
catchier گیرنده
catchiest گیرنده
receiver گیرنده
reciptacle گیرنده
addressees گیرنده
catchy گیرنده
enteroceptor گیرنده درونی
volumetric receptor گیرنده حجمی
interoceptor گیرنده احشایی
determiner تصمیم گیرنده
determiners تصمیم گیرنده
acceptor level تراز گیرنده
enteroceptor گیرنده احشایی
two valve receiver گیرنده دو لامپی
tube receiver گیرنده لامپی
transreceiver فرستنده و گیرنده
borrower وام گیرنده
feoffee گیرنده تیول
borrower قرض گیرنده
borrowers وام گیرنده
exteroceptor گیرنده برونی
borrowers قرض گیرنده
exempted , adressee گیرنده استثنایی
interoceptor گیرنده درونی
cell receptor گیرنده سلولی
cessionary انتقال گیرنده
decision maker تصمیم گیرنده
chemoreceptor گیرنده شیمیایی
clocker گیرنده وقت
crystal set گیرنده اشکارساز
communication receiver گیرنده مخابرات
concluder نتیجه گیرنده
consignee گیرنده امانت
offtake canal کانال گیرنده
catch of guage گیرنده بارانسنج
acquisitive فرا گیرنده
prepossessing گیرنده جالب
donee هبه گیرنده
amateur receiver گیرنده اماتور
donee گیرنده هدیه
opiate receptor گیرنده افیونی
distilling receiver گیرنده تقطیر
auto radio گیرنده اتومبیل
bailee تحویل گیرنده
baroreceptor گیرنده فشار
beat receiver گیرنده تداخلی
bribee رشوه گیرنده
donee گیرنده هبه
transferee انتقال گیرنده
receivers دستگاه گیرنده
jams سد گیرنده پاس
pawnee رهن گیرنده
passcatcher گیرنده پاس
strikingly موثر گیرنده
striking موثر گیرنده
nociceptor گیرنده درد
receiving antenna انتن گیرنده
receiving set دستگاه گیرنده
proprioceptor گیرنده عضلانی
mortgagee رهن گیرنده
mechanic recepter گیرنده مکانیکی
loanee وام گیرنده
jammed سد گیرنده پاس
jam سد گیرنده پاس
receivers گیرنده رادیویی
receivers فرف گیرنده
receiver گیرنده رادیویی
receiver دستگاه گیرنده
trainees تعلیم گیرنده
trainee تعلیم گیرنده
radio receiver گیرنده رادیویی
receiver فرف گیرنده
pledgee رهن گیرنده
pledgee وثیقه گیرنده
comprehensive فرا گیرنده
photoreceptor گیرنده نور
receiving set گیرنده رادیویی
inductance گیرنده انرژی
high fidelity receiver گیرنده رابط
grantee انتقال گیرنده
rejuvenescent جوانی از سر گیرنده
fondler اغوش گیرنده
grabber hand دست گیرنده
television receiver گیرنده تلویزیونی
revenger انتقام گیرنده
single circuit receiver گیرنده یک مداره
payees گیرنده وجه
thermoreceptor گیرنده دمایی
sound probe گیرنده صوتی
tither عشر گیرنده
payee گیرنده وجه
iterant ازسر گیرنده
transferee تحویل گیرنده
decreasing نقصان گیرنده
distance receptor گیرنده دوربرد
itching palm دست گیرنده
transceiver فرستنده و گیرنده
superheterodyne receiver گیرنده سوپر هترودین
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
transceiver دستگاه گیرنده فرستنده
d.c. reciever گیرنده جریان دائم
iterative ازسر گیرنده تکراری
printing receiving apparatus دستگاه گیرنده ثبات
pressure points نقطههای گیرنده فشار
feoffee زعیم انتقال گیرنده
decision making unit واحد تصمیم گیرنده
mains receiving set دستگاه گیرنده شبکه
donee country کشور کمک گیرنده
zero beat تنظیم موج گیرنده
receiver output volume شدت صوت گیرنده
receiver gating ولت افزایی گیرنده
marginal borrower وام گیرنده نهائی
holders گیرنده اشغال کننده
periclinal ازهمه سو شیب گیرنده
directional reciever گیرنده جهت دار
overtaking vessel شناوه سبقت گیرنده
long wave receiver گیرنده موج بلند
consignee گیرنده کالای ارسالی
annuitant گیرنده مستمری سالیانه
alienee گیرنده مال موردانتقال
address نشانی گیرنده پیام
receptors ستاره مساعد گیرنده
borrowers عاریه گیرنده مقترض
borrower عاریه گیرنده مقترض
holder گیرنده اشغال کننده
determinant تصمیم گیرنده عاجز
determinants تصمیم گیرنده عاجز
addresses نشانی گیرنده پیام
addressed نشانی گیرنده پیام
platforms رسانگر حامل گیرنده
platform رسانگر حامل گیرنده
receivers دستگاه گیرنده بی سیم
color zones مناطق گیرنده رنگ
receptor ستاره مساعد گیرنده
catcher فرفرههای گیرنده محصول
receiver دستگاه گیرنده بی سیم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com