Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
female connector
اتصال ماده
Search result with all words
tongue and groove joint
اتصال نر و ماده
Other Matches
male connector
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
thermite
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
dope
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolant
ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
dopes
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
coolants
ماده سرماساز ماده خنک کننده
drawbar
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkage
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivels
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
fueled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments
ماده رنگی ماده ملونه
pigment
ماده رنگی ماده ملونه
fuelling
ماده انرژی زا ماده کارساز
RJ connector
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
terminals
محل اتصال پیچ اتصال
terminal
محل اتصال پیچ اتصال
lead
قطب اتصال سیم اتصال
leads
قطب اتصال سیم اتصال
ramps
سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp
سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
gynandromorph
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
matter
ماده
foamed meterid
ماده کف
article
ماده
stuff
ماده
stuffed
ماده
stuffs
ماده
articles
ماده
agents
ماده
agent
ماده
materials
ماده
clause
ماده
stipulation
ماده
monoclinous
نر و ماده
abscesses
ماده
abscess
ماده
provision
ماده
female
ماده
stuffless
بی ماده
item
ماده
bitching
سگ ماده
bitches
سگ ماده
bitched
سگ ماده
bitch
سگ ماده
metals
ماده
clauses
ماده
items
ماده
material
ماده
metal
ماده
catch for door bolt
ماده
nanny goats
بز ماده
substances
ماده
nany
بز ماده
matters
ماده
anti matter
ضد ماده
nanny goat
بز ماده
substance
ماده
antimatter
ضد ماده
mattered
ماده
mattering
ماده
cow calf
گوساله ماده
antiset
ماده ضد ته نشین
developer agent
ماده فهور
mineral material
ماده کانی
deglutinate
ماده لزج
atropine
ماده اتروپین
basophile
ماده قلیادوست
basophil
ماده قلیادوست
insoluble
ماده حل نشدنی
mattery
ماده مانند
mineral material
ماده معدنی
molded plastics
ماده پرسی
disinfector
ماده ضدعفونی
allelopathic substance
ماده دورساز
constituent
ماده متشکله
malkin
ماده دیو
malkin
ماده شیطان
chlorophyll
ماده سبزگیاهی
raw material
ماده خام
emitted material
ماده گسیلیده
tabbies
گربه ماده
tabby
گربه ماده
exereta substance
ماده پس داده
lyddite
ماده لیدیت
mucus
ماده مخطی
constituents
ماده متشکله
anticorrosive paint
ماده ضد زنگ
aetna material
ماده اتنا
addition agent
ماده افزودنی
active material
ماده موثر
acceptor
ماده پذیرا
dye stuff
ماده رنگی
dyestuff
ماده رنگی
clause
ماده قانون
clauses
ماده قانون
abhesive
ماده ضد چسبندگی
vixens
روباه ماده
vixen
روباه ماده
mucus
ماده لزج
bituminous matter
ماده قیری
pesticide
ماده ضدافت
coloring agent
ماده رنگ
res
شی ء بخصوص ماده
replealed article
ماده منسوخه
refrigerant
ماده سردکننده
refractory material
ماده نسوز
refractory material
ماده دیرگداز
chronogram
ماده تاریخ
reeve
یلوه ماده
red lead
ماده ضدزنگ
sexed
بطورمشخص نر یا ماده
she deer
گوزن ماده
she wolf
گرگ ماده
pesticides
ماده ضدافت
stainer
ماده رنگرزی
solvate
ماده محلول
smoke agent
ماده دودانگیز
coloring substance
ماده رنگ
single clause bill
ماده واحده
she wolf
ماده گرگ
foodstuff
ماده غذایی
coloring matter
ماده رنگ
foodstuffs
ماده غذایی
pyrogen
ماده تب اور
psychoactive agent
ماده روانگردان
narcotic
ماده مخدر
ogress
ماده غول
bull whale
نهنگ ماده
ovum
یاخته ماده
consumable
ماده مصرفی
n type material
ماده نوع "ان "N
mucin
ماده بزاقی
tigress
ماده پلنگ
tigresses
ماده پلنگ
stock
ماده اولیه
stocked
ماده اولیه
corrodent
ماده اکاله
lionesses
ماده شیر
lioness
ماده شیر
chlorophyl
ماده سبزگیاهی
chemical agent
ماده شیمیایی
conservation of matter
بقای ماده
pigment dye
ماده رنگی
picritol
ماده پیکریتول
casein
ماده پنیری
continuation clause
ماده تداوم
pea ken
طاوس ماده
parasiticide
ماده انگل کش
oxime
ماده اوکسیم
break clause
ماده نقض
substance
ماده اصلی
hen bird
پرنده ماده
hen bird
مرغ ماده
gynophore
ماده بر برچه بر
gynandrous
نر و ماده دو جنسی
abrasives
ماده ساینده
abrasive
ماده سایا
pigment
ماده رنگی
abrasive
ماده ساینده
pigments
ماده رنگی
hen parrot
طوطی ماده
hen pheasant
قرقاول ماده
heifers
ماده گوساله
preservative
ماده جلوگیری
preservatives
ماده جلوگیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com