English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
lap joint اتصال نیم ونیم
Other Matches
male connector ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
Kids of varying heights and ages . بچه های قد ونیم قد
sesquipedalian دارای یک وتد ونیم
heroify درگروه گردان ونیم خدایان دراوردن
minotaur جانوری که نیمی از بدنش گاو ونیم دیگرش انسان بودن
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
scarf weld جایی که دو میل اهن را نیم ونیم کرده باهم جوش داده باشند
scarf joint جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacted یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
fee tail تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivels اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
RJ connector نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
terminal محل اتصال پیچ اتصال
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals محل اتصال پیچ اتصال
ramp سینه کش اتصال فراز اتصال
ramps سینه کش اتصال فراز اتصال
lead قطب اتصال سیم اتصال
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
leads قطب اتصال سیم اتصال
tone and semitone پرده ونیم پرده
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
griffin شیر دال جانوری که نیم بدنش شیر ونیم بدنش دال بوده
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
hitched اتصال
inosculation اتصال
joint اتصال
hitch اتصال
interconnection اتصال
lead wire خط اتصال
law of continvity اتصال
lap joint اتصال لب به لب
incorporation اتصال
contact اتصال
suspensions اتصال
contacting اتصال
contacts اتصال
interconnetion اتصال
contacted اتصال
hitches اتصال
juncture اتصال
binding اتصال
bindings اتصال
abjoint بی اتصال
abutment اتصال
butt joint اتصال لب به لب
butt joint riveting اتصال لب به لب
coitus اتصال
conjunctions اتصال
scarf اتصال
continuity اتصال
fitting اتصال
suspension اتصال
nexus اتصال
coupling اتصال
conjunction اتصال
bounding اتصال
scarfs اتصال
jump joint اتصال لب به لب
attaching اتصال
attaches اتصال
network اتصال
fusions اتصال
fusion اتصال
seams خط اتصال
seam خط اتصال
bonding اتصال
unions اتصال
union اتصال
networks اتصال
connector اتصال
attach اتصال
clutch dog فک اتصال
colligation اتصال
concatenate اتصال
conjuncture اتصال
connect node کد اتصال
connection line خط اتصال
connectivity اتصال
hitching اتصال
symphysis اتصال
single u butt weld اتصال لب به لب "یو"
single u butt joint اتصال لب به لب "یو"
cutter link اتصال
junction اتصال
tie down اتصال
connexions اتصال
tie line خط اتصال
junctions اتصال
wiring اتصال
v joint اتصال "وی "
connection اتصال
link اتصال
cascade connection اتصال ابشاری
concatenated key کلید اتصال
capacity ground اتصال به فرفیت
to make contact اتصال دادن
conference circuit اتصال پیشنهادی
connecting branch اتصال یا پیوستگی
to connect to frame اتصال به بدنه
commissure سطح اتصال
circuit diagram شمای اتصال
tomming اتصال ازبالا
to put through اتصال دادن به
channel attached اتصال کانالی
chain field فیلد اتصال
tongue and groove joint اتصال نر و ماده
cluster joint اتصال خوشهای
collector contact اتصال کلکتور
timber assembling اتصال چوبی
commissure محل اتصال
tie down طناب اتصال
connect time زمان اتصال
telephone area ناحیه اتصال
connector symbol علامت اتصال
connexion ارتباط اتصال
contact pair زوج اتصال
crosspoint زوج اتصال
contact plug فیش اتصال
contact series اتصال سری
corner joint اتصال فارسی
corner joint اتصال گوشه
coupler link لینک اتصال
coupler link عضو اتصال
coupling capacitor خازن اتصال
connector اتصال دهنده
connector وسیله اتصال
telephone connection اتصال تلفنی
connected load توان اتصال
coupling element عنصر اتصال
connecting diagram دیاگرام اتصال
connecting rod میله اتصال
connection box جعبه اتصال
connection cable کابل اتصال
connection diagram دیاگرام اتصال
three phase connection اتصال سه فازه
connection terminal پایانه اتصال
three phase bridge connection اتصال پل سه فازه
thoroughfoot اتصال چشمی
connectivity platform برنامه اتصال
coupling coefficient ضریب اتصال
cam control بادامک اتصال
receptacle سیم اتصال
synchronizes با هم اتصال دادن
fitting قطعه اتصال
physical connection اتصال مادی
contact lever اهرم اتصال
manifold روپوش اتصال
discontinuities عدم اتصال
discontinuity عدم اتصال
zigzag connection اتصال زیگزاگ
y winding اتصال ستاره
connection to ventilator اتصال به هواکش
synchronize با هم اتصال دادن
receptacles سیم اتصال
accolade خط اتصال اکولاد
accolades خط اتصال اکولاد
jack انبر اتصال
jacks انبر اتصال
floating فاقدوسیله اتصال
durham اتصال فاضلاب
synchronised با هم اتصال دادن
synchronises با هم اتصال دادن
synchronising با هم اتصال دادن
conjunction اتصال اقتران
conjunctions اتصال اقتران
ball joint توپی اتصال
becket حلقه اتصال
binding post پیچ اتصال
binding screw پیچ اتصال
branch extension اتصال شنت
brittannia joint اتصال بریتانیایی
ward leonard control اتصال لئونارد
v connection اتصال مثلث
two way wiring اتصال تبدیل
truss joist تیر اتصال
tongue and groove joint اتصال نر ولاس
by pass اتصال کوتاه
balanced circuit اتصال سیمتریک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com