Dictiornary-Farsi | اتلاف توان الکترد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
electrode dissipation	اتلاف توان الکترد


Other Matches

power loss	اتلاف توان
i^ r loss	اتلاف توان
power meter	دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
eight bit system	کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
ratings	توان نامی توان قدرت
rating	توان نامی توان قدرت
lsb	رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watts	واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt	واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
electrode	الکترد
electrodes	الکترد
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot. <proverb>	در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
electrode voltage	ولتاژ الکترد
starting electrode	الکترد اغازگر
repeller	الکترد بازتابنده
element of battery	الکترد پیل
positive electrode	الکترد مثبت
electrode support	پایه الکترد
reflectors	الکترد بازتابنده
output electrode	الکترد خروجی
negative electrode	الکترد منفی
needle electrode	الکترد سوزنی
modulator electrode	الکترد تحمیل گر
electrode susceptance	پذیرندگی الکترد
accelerators	الکترد شتاب ده
reflector	الکترد بازتابنده
earth electrode	الکترد زمین
electrode admittance	گذرایی الکترد
electrode characteristic	مشخصه الکترد
electrode conductance	رسانایی الکترد
accelerator	الکترد شتاب ده
electrode current	جریان الکترد
electrode impedance	ناگذرایی الکترد
electrode radiator	رادیاتور الکترد
electrode reactance	راکتانس الکترد
volt ampere meter	دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini	کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
fault electrode current	جریان نابهنجار الکترد
decelerating electrode	الکترد شتاب گیر
deflecting electrode	الکترد منحرف کننده
diode characteristic	مشخصه الکترد مرکب
direct interelectrode capacitance	فرفیت بین دو الکترد
post deflection	الکترد شتابده ثانوی
intensifier electrode	الکترد شتابده ثانوی
surge electrode current	جریان نابهنجار الکترد
electrode resistance	مقدار مقاومت الکترد
signal electrode	الکترد پیام ساز
plunge battery	باتری با الکترد شناور
total electrode capacitance	فرفیت کلی الکترد
voltage factor	ضریب فزون سازی دو الکترد
mis spend	اتلاف
spoiling	اتلاف
dissipation	اتلاف
copper loss	اتلاف مس
deliberate destruction	اتلاف
destruction	اتلاف
wreckage	اتلاف
wastage	اتلاف
loss	اتلاف
lossy	پر اتلاف
losing	اتلاف
spoil	اتلاف
spoiled	اتلاف
spoils	اتلاف
wasting	اتلاف
dawdles	اتلاف وقت
dawdle	اتلاف وقت
dawdling	اتلاف وقت
dielectric loss	اتلاف دی الکتریک
dawdled	اتلاف وقت
disinvestment	اتلاف سرمایه
core loss	اتلاف اهن
core loss	اتلاف هسته
waste	زائد اتلاف
wastes	زائد اتلاف
economic waste	اتلاف اقتصادی
bearing loss	اتلاف بالشتکی
arc drop loss	اتلاف جرقهای
absorption loss	اتلاف جذب
dissipation	عیاشی اتلاف
dissipation of energy	اتلاف انرژی
dissipative factor	ضریب اتلاف
passive play	اتلاف وقت
power dissipation	اتلاف قدرت
resistance loss	اتلاف مقاومتی
loss factor	ضریب اتلاف
voltage loss	اتلاف ولتاژ
evaporation loss	اتلاف در تبخیر
loss angle	زاویه اتلاف
energy dissipation	انرژی اتلاف
iron loss	اتلاف اهن
destruction	اتلاف انهدام
hysteresis loss	اتلاف پسماندی
heat loss	اتلاف گرمایی
transformer loss	اتلاف مبدل
generator loss	اتلاف مولد
wreckage piece	تکه اتلاف
time-wasting	وقت اتلاف شده
dielectric loss angle	زاویه اتلاف دی الکتریکی
energy dissipation action	عامل اتلاف انرژی
wasted time	وقت اتلاف شده
dissipation of time	وقت اتلاف شده
dawdle	وقت اتلاف شده
waste of time	وقت اتلاف شده
dielectric loss factor	ضریب اتلاف دی الکتریکی
waste	تضییع کردن اتلاف
wastes	تضییع کردن اتلاف
dillydally	اتلاف وقت کردن
eddy current loss	اتلاف جریان فوکو
brush friction loss	اتلاف مالشی زغال
quicker	سریع یا بدون اتلاف زمان
quick	سریع یا بدون اتلاف زمان
quickest	سریع یا بدون اتلاف زمان
conversion loss of frequency changer cry	اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
This is a sheer waste of time .	این کار اتلاف وقت محض است
low power	توان کم
oligotrophic	کم توان
capacitance	توان
vigour	توان
p	توان
ambidextrous	دو سو توان
isoelectric	هم توان
high-powered	پر توان
vim	توان
vigor	توان
ambidextral	دو سو توان
equipotent	هم توان
potency	توان
throughput	توان
powers	توان
power	توان
potential	توان
powering	توان
exponent	توان
powered	توان
exponents	توان
thrashing	1-فعالیتهای زیادی دیسک . 2-مشخصات یا خطای برنامهای در حافظه مجازی . که باعث اتلاف وقت CPV برای جابجایی صفحات بین حافظه پشتیبان میشود
dispersive power	توان پاشندگی
power	قوه یا توان
discriminating power	توان افتراق
motor output	توان موتور
circuit breaking capacity	توان قطع
rehabilitation	توان بخشی
micro	کامپیوتر کم توان
constant power	توان دائمی
constant power	توان ثابت
connected load	توان اتصال
compression strength	توان فشاری
complex power	توان موهومی
complex power	توان مختلط
capacity range	حیطه توان
micros	کامپیوتر کم توان
paces	حفظ توان
out put	توان دستگاهها
powers	توان برقی
output power	توان خروجی
physical medicine	طب توان بخشی
pace	حفظ توان
power	توان برقی
cosine meter	توان سنج
power	توان نیرو
paced	حفظ توان
potential energy	نهان توان
dynomometer	توان سنج
low power	توان کوچک
powered	توان نیرو
powered	توان برقی
h.p.	توان اسب
light output ratio	توان نور
heating power	توان حرارتی
horse power	توان موتور
i. and evdevolution	توان یابی
idle current wattmeter	توان کورسنج
idle power	توان کور
wattles power	توان کور
increase of output	افزایش توان
indicated horsepower	توان فاهری
interference power	توان پارازیت
instantaneous power	توان لحظهای
fluctuating power	توان نوشی
explosive power	توان انفجاری
effective power	توان موثر
electric power	توان برقی
powers	قوه یا توان
powers	توان نیرو
microcomputer	کامپیوتر کم توان
powering	قوه یا توان
engine performance	توان موتور
engine rating	توان موتور
powering	توان برقی
exponentiation	به توان رساندن
powering	توان نیرو
maximum available powere	توان حداکثر
flexural strength	توان خمشی
powered	قوه یا توان
power circuit	مدار توان
wattmeter	توان سنج
thermal power	توان حرارتی
input	توان ورودی
input	توان اولیه