English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
two seater اتوموبیل یا هواپیمای دو نفره
Other Matches
Why should I buy a foreign car in preference to an Iranian car? چرا اتوموبیل ایرانی رابگذارم ویک اتوموبیل خارجی ( فرنگی ) بخرم ؟
sculled قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculls قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
scull قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
lead aircraft هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
sculling مسابقه قایقرانی یک نفره 2نفره یا 4 نفره
darts پیکان اندازی 2 نفره یا 4 نفره با 3 پیکان در هربار برای هر نفر از مسافت 8 یا 9 متر
towing به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
drone خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
clean aircraft هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
dive bomber هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
auto cat هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
bogies تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
escort aircraft هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
fighter هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
flying crane هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
fighters هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
notional aircraft هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
motor cars اتوموبیل
floorboard کف اتوموبیل
motor car اتوموبیل
floorboards کف اتوموبیل
cycle car اتوموبیل دوچرخهای
the car goes nice and fast اتوموبیل بد نمیرود
A private car. اتوموبیل شخصی
To back up the car . اتوموبیل راعقب زد
To start (switch on ) the car (engine). اتوموبیل راروشن کردن
The car ran over mylegs. اتوموبیل از روی پایم رد شد
He was run over by a car. اتوموبیل اورازیر گرفت
The car had no licence ( number ) plate . اتوموبیل بی نمره بود
To get into (ride in)a car . سوار اتوموبیل شدن
Our car was stuck in the اتوموبیل ما در گه گیر کرده بود
Signal a car to stop . علامت بده که یک اتوموبیل بایستد
The car hasnt got enough pull for the uphI'll. اتوموبیل سر با لائی را نمی کشد
Her car brushed mine . She rammed my car . با اتو موبیل اش مالید به اتوموبیل من
It is a compact car. اتوموبیل جمع وجوری است
Dont stick your head out of the car window. سرت را از پنجره اتوموبیل درنیار
Several cars collided. چندین اتوموبیل بهم خوردند
hostile track تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
This is a very solid car. این اتوموبیل خیلی محکم است
I intend to buy a car . خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
The police officer took down the car number . افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
WI'll you give the car a wash (wash – down) please. ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
This car is of Iranian make (manufacture). این اتوموبیل ساخت ایران است
Let the car cool off. بگذار اتوموبیل یکقدری خنک بشود
The car in front is obstructintg us. اتوموبیل جلویی به ما راه نمی دهد
New and used cars are sold here . انواع اتوموبیل های نو وکهنه بفروش می رسد
pull over اتوموبیل را بکنار جاده راندن کنار زدن
This car wI'll do beautifully . این اتوموبیل قشنگ بدرد مان می خورد
This car can hold 6 persons comefortably. دراین اتوموبیل راحت 6 نفر راجامی گیرند
This car is heavy on petrol ( gas ) . این اتوموبیل مصرف بنزینش زیاد است
This car is assembled in Iran. این اتوموبیل رادرایران سوار می کنند (مونتاژ )
The car engine doesnt run ( work ) . موتور اتوموبیل کارنمی کند ( از کار ؟ فتاده )
He smuggled the car into England ( across the British frontier ) . اتوموبیل را قاچاقی وارد مرز انگلستان کرد
Car no. 6 is leading. اتوموبیل شماره 6 ازهمه جلوتر حرکت می کند (درمسابقات )
The car is now in perfect running order . اتوموبیل الان دیگه مرتب وخوب کارمی کند
one-man یک نفره
one man یک نفره
two some دو نفره
one handed یک نفره
three handed سه نفره
single یک نفره
double دو نفره
bob لوژ 2 یا 4 نفره
bobsleds لوژ 2 یا 4 نفره
bobsled لوژ 2 یا 4 نفره
tandem مسابقه دو نفره
tandems مسابقه دو نفره
luge لوژ یک نفره
odd front خط دفاعی 4 نفره
three man block دفاع سه نفره
touring car اتومبیل 4 یا 5 یا 6 نفره
single قایق یک نفره
bobbing لوژ 2 یا 4 نفره
bobs لوژ 2 یا 4 نفره
boblet لوژ 2 نفره
double tent چادر دو نفره
a double room یک اتاق دو نفره
a sinlge room یک اتاق یک نفره
five man line خط دفاعی 5 نفره
a single room یک اتاق یک نفره
solitaires بازی یک نفره
solitaire بازی یک نفره
fours قایقرانی 4 نفره
four قایق 4 نفره
a double bed یک تخت دو نفره
eights مسابقه پاروزنی 8 نفره
six man football فوتبال دو تیم 6 نفره
quadruple scylls مسابقه قایقهای 4 نفره
dragons قایق مسابقهای 3 نفره
dragon قایق مسابقهای 3 نفره
I'd like a double room من یک اتاق دو نفره میخواهم.
jitterbug نوعی رقص دو نفره
four man team تیم چهار نفره
tempest نوعی قایق 2 نفره
tempests نوعی قایق 2 نفره
I'd like a sinlge room. من یک اتاق یک نفره میخواهم.
wherry قایق باریک یک نفره
two person zero sum game بازی دو نفره با مجموع صفر
helicopter double rescue harness کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
to go away in a foursome چهار نفره سفر کردن
two person game بازی دو نفره در تئوری بازیها
A pot of tea for 4, please. لطفا یک قوری چایی 4 نفره.
flying dutchman قایق بادبان دار 3 نفره
I'd like a double bed room. من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
foursome مسابقه بین دو تیم دو نفره گلف
mixed doubles پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
double up در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
tetherball نوعی بازی دو نفره با راکت وتوپ
buddy system شناگران بخاطر ایمنی دو نفره کردن
mixed foursome بازی گلف دو تیم دو نفره زن و مرد
eleven تیم 11 نفره هاکی روی چمن
elevens تیم 11 نفره هاکی روی چمن
foursomes مسابقه بین دو تیم دو نفره گلف
australian pursuit مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
sprint relay مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
baseball بازی بین دو تیم 9 نفره با چوب و توپ
curling بازی روی زمین یخ بین دوتیم 4 نفره
hurling نوعی هاکی یا لاکراس بین دوتیم 51 نفره
spinner play حمله یک نفره با دریافت توپ و چرخیدن یک دایره کامل
speedway مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
The two cars had a head –on collision. دو اتوموبیل شاخ به شاخ شدند ( تصادم از جلو)
handball بازی بین دو تیم هفت نفره با شش بازیگر ویک دروازه بان
lawn bowling بازی بین 2 نفر یاتیمهای 2 تا 4 نفره بصورت غلطاندن گویها بسمت جک
team roping مسابقه تیم 2 نفره گاوبازی جهت کمنداندازی و بستن گاودر حداقل وقت
skittles بازی شبیه به بولینگ درانگلستان بین 2 نفر یا 2تیم تا 5 نفره با پرتاب گوی یا دیسک به 9 میله
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
floatplane هواپیمای اب
tailless aircraft هواپیمای بی دم
attack plane هواپیمای تک
jet airplane هواپیمای جت
c a هواپیمای سی 5 ا
airliner هواپیمای مسافربری
floatplane هواپیمای دریایی
tactical aircraft هواپیمای جنگی
passenger plane هواپیمای مسافربری
triplane هواپیمای سه باله
Canberra هواپیمای تاکتیکی ب- 75
passenger aircraft هواپیمای مسافربری
triphibian هواپیمای دریایی
trimotor هواپیمای سه موتوره
cargo master هواپیمای کارگوماستر
cargo transport هواپیمای ترابری
jetliner هواپیمای مسافربری
beeped هواپیمای بی خلبان
naval aircraft هواپیمای ناوپایه
flying boat هواپیمای ابی
Airbuses هواپیمای ارباس
quadruplane هواپیمای چهارباله
hydro aeroplane هواپیمای دریایی
integrated aircraft هواپیمای یک پارچه
monoplane هواپیمای یک باله
large aircraft هواپیمای بزرگ
small sircraft هواپیمای کوچک
reconnaissance flight هواپیمای اکتشافی
sailplane هواپیمای بی موتور
sweep fighter هواپیمای اسکورت
triphibious هواپیمای دریایی
starfighter هواپیمای جت استارفایتر
Airbus هواپیمای ارباس
active aircraft هواپیمای فعال
airliners هواپیمای مسافربری
airliner هواپیمای مسافربری
chicks هواپیمای خودی
beeps هواپیمای بی خلبان
beeping هواپیمای بی خلبان
beep هواپیمای بی خلبان
bombers هواپیمای بمباران
bomber هواپیمای بمباران
shadowing هواپیمای یدک کش
biplane هواپیمای دوباله
biplane هواپیمای دو باله
seaplanes هواپیمای دریایی
seaplane هواپیمای دریایی
amphibian هواپیمای اب و خاکی
sorties یک هواپیمای تک کننده
shadows هواپیمای یدک کش
sortie یک هواپیمای تک کننده
biplanes هواپیمای دو باله
biplanes هواپیمای دوباله
shadowed هواپیمای یدک کش
shadow هواپیمای یدک کش
gliders هواپیمای بی موتور
glider هواپیمای بی موتور
interceptors هواپیمای رهگیر
interceptor هواپیمای رهگیر
hydroplaning هواپیمای دریایی
hydroplanes هواپیمای دریایی
fighter هواپیمای جنگنده
phantoms هواپیمای فانتوم
phantom هواپیمای فانتوم
light aircraft هواپیمای سبک
droning هواپیمای بی خلبان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com