English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
quitrent اجازه مقطوع تیولدارجز به صاحب تیول
Other Matches
seignior صاحب تیول
feudatory صاحب تیول
liege صاحب تیول
feudary صاحب تیول
mansion house خانه صاحب تیول
lord paramount صاحب تیول عمده
manor house خانه ارباب یا صاحب تیول
manor houses خانه ارباب یا صاحب تیول
seignorage حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
seigniorage حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
pirate بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirated بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirates بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirating بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
starting fee مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
jointer صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
fixed مقطوع
interrupted مقطوع
net cash قیمت مقطوع
amputees مقطوع العضو
lump sums قیمت مقطوع
amputee مقطوع العضو
fixed ماندنی مقطوع
lump sum قیمت مقطوع
contratual rent اجاره بهای مقطوع
lump sum freight هزینه حمل مقطوع
upset price کمترین بهای مقطوع درهراج
lump sum charter اجاره دربست به طور مقطوع
mandate حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی
vassalage تیول
fiet تیول
fief تیول
fiefs تیول
feu تیول
feudality تیول
feudalism تیول گرایی
feoffor تیول بخش
feudal تیول گرای
feoffment سندواگذاری تیول
feoffment واگذاری تیول
feoffee گیرنده تیول
feoffee تیول دار
enfeoff تیول بخشیدن
infeudation واگذاری به تیول
feoffer تیول بخش
feudal وابسته به تیول فئودال
feudatory تابع شرایط تیول
seigniorial وابسته بصاحب تیول
liquidated damages خسارت عدم انجام تعهد مقطوع که بین متعاهدین مورد توافق قرارگیرد
feudally به ترتیب ملوک الطوایف بطور تیول
flat برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flattest برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
clearance اجازه ترخیص اجازه نامه
vassals رعیتی که در ملک مورد تیول کار میکند
vassal رعیتی که در ملک مورد تیول کار میکند
feudalization عمل ملوک الطوایفی کردن تبدیل به تیول
subinfeudate اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
leet دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
emulation رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
sergeanty انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
copyhold تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
prior admission اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
retainer حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
retainers حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
mastered صاحب
masters صاحب
master صاحب
ownerless بی صاحب
padrone صاحب
lord صاحب
owners صاحب
owner صاحب
lords صاحب
resolute صاحب عزم
industrialists صاحب صنعت
concessionaire صاحب امتیاز
sovereign صاحب سیادت
sovereigns صاحب سیادت
building owner صاحب کار
concessionary صاحب امتیاز
concessioner صاحب امتیاز
inviolable صاحب حرمت
landowner صاحب ملک
beneficent صاحب کرم
planter صاحب مزرعه
landowners صاحب ملک
masters ارباب صاحب
landladies زن صاحب ملک
landlady زن صاحب ملک
assayer صاحب عیار
manufacturers صاحب کارخانه
officer صاحب منصب
housemothers زن صاحب خانه
housemother زن صاحب خانه
mastered ارباب صاحب
stockholders صاحب سهم
innkeepers صاحب مسافرخانه
innkeeper صاحب مسافرخانه
laird صاحب زمین
stockholder صاحب سهم
lairds صاحب زمین
restaurateurs صاحب رستوران
shareholders صاحب سهم
officers صاحب منصب
signatories صاحب امضا
signatory صاحب امضا
industrialist صاحب صنعت
manufacturer صاحب کارخانه
licensee صاحب جواز
clear-sighted صاحب نظر
master ارباب صاحب
printers صاحب چاپخانه
planters صاحب مزرعه
printer صاحب چاپخانه
licensees صاحب جواز
waif مال بی صاحب
restaurateur صاحب رستوران
official صاحب منصب
shareholder صاحب سهم
Distinguished . Titled. صاحب عنوان
office-holders صاحب مقام
office-holder صاحب مقام
homeowners صاحب خانه
unowned بی صاحب بیمالک
titlist صاحب سندمالکیت
stock holder صاحب سهم
slaveholder صاحب برده
shop keeper صاحب دکان
shipowner صاحب کشتی
sharecropper صاحب نسق
restauranteur صاحب رستوران
permit holder صاحب جواز
homeowner صاحب خانه
titled صاحب لقب
employer صاحب کار
employers صاحب کار
benefactor صاحب خیر
owner of a property صاحب ملک
officiary صاحب منصب
benefactors صاحب خیر
notary public صاحب محضر
man of place صاحب منصب
manufaturer صاحب کارخانه
landholder صاحب ملک
no man's land سرزمین بی صاحب
monopolist صاحب انحصار
master of the time صاحب الزمان
lessor صاحب ملک
strays جانور بی صاحب
licence owner صاحب امتیاز
in the saddle صاحب اختیار
man of place صاحب مقام
grantee صاحب امتیاز
straying جانور بی صاحب
of consequence صاحب شان
stray جانور بی صاحب
in power صاحب مقام
nursery man صاحب قلمستان
land lady زن صاحب ملک
free ball توپ بی صاحب
challenge round مبارزه با صاحب عنوان
to have something at one's disposal صاحب چیزی بودن
boniface صاحب مهمانخانه ورستوران
innholder صاحب مهمانخانه یا مسافرخانه
to have something صاحب چیزی بودن
infeoff صاحب ملک کردن
proprietor صاحب حق طبق کتاب
proprietors صاحب حق طبق کتاب
cotton spinner صاحب کارخانه نخ ریسی
prosecuting attorney صاحب منصب پارکه
holding company شرکت صاحب سهم
owning صاحب چیزی بودن
croupiers کمک صاحب بانک
in the saddle یراق صاحب مقام
croupier کمک صاحب بانک
i own that house من صاحب ان خانه هستم
estray جانوراواره وبی صاحب
at owner's risks به هزینه صاحب مال
owns صاحب چیزی بودن
yachtsman صاحب کشتی تفریحی
yachtsmen صاحب کشتی تفریحی
signatory صاحب امضاء امضایی
res nullius مال بلا صاحب
endowed صاحب مال و مکنت
newspaperman صاحب وگرداننده روزنامه
newspapermen صاحب وگرداننده روزنامه
pooh bah صاحب چندین مقام
placeman صاحب منصب اداری
signatories صاحب امضاء امضایی
housemother زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
housemothers زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
publican بیگانه صاحب میخانه
owned صاحب چیزی بودن
own صاحب چیزی بودن
staff افسران صاحب منصبان
title-holders صاحب سند مالکیت
title-holder صاحب سند مالکیت
office-holders صاحب منصب دولت
office-holder صاحب منصب دولت
owner's risk ریسک صاحب کالا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com