English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
indult اجازه نامه امتیاز
Other Matches
clearance اجازه ترخیص اجازه نامه
patent امتیاز نامه
patented امتیاز نامه
patents امتیاز نامه
concessionary agreement امتیاز نامه
concession deed امتیاز نامه
patenting امتیاز نامه
grants امتیاز اجازه واگذاری رسمی
grant امتیاز اجازه واگذاری رسمی
lincense اجازه یا پروانه یا امتیاز دادن به
granted امتیاز اجازه واگذاری رسمی
licensing اجازه نامه
license اجازه نامه
power of attorney اجازه نامه
letter of attorney اجازه نامه
certificate of authority اجازه نامه
power of authority اجازه نامه
power of procuration اجازه نامه
billet اجازه نامه
billeting اجازه نامه
billets اجازه نامه
full power of attorney اجازه نامه
billeted اجازه نامه
warrant of attorney اجازه نامه
charters منشور اجازه نامه
chartering منشور اجازه نامه
exequatur اجازه نامه قونسول
charter منشور اجازه نامه
chartered منشور اجازه نامه
letters of reprisal اجازه نامه انتقام
letter missive اجازه نامه ابلاغیه
billeted پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billets پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billeting پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
billet پروانه ورقه رای را ثبت کردن اجازه نامه جا و خوراک صادرکردن
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
post script مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
rugby point امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
flat برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flattest برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
libel هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled هجو نامه یا توهین نامه افترا
emulation رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
credential گواهی نامه اعتبار نامه
affidavits شهادت نامه قسم نامه
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
certificate رضایت نامه شهادت نامه
certificates رضایت نامه شهادت نامه
prior admission اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
testacy دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
concessions امتیاز
lease امتیاز
game bird یک امتیاز
privilege امتیاز
run یک امتیاز
runs یک امتیاز
point امتیاز
concession امتیاز
pas امتیاز
licenses امتیاز
credit امتیاز
leases امتیاز
credits امتیاز
crediting امتیاز
chartering امتیاز
plus امتیاز
charter امتیاز
royalties حق امتیاز
credited امتیاز
royalty حق امتیاز
charters امتیاز
advantage امتیاز
chartered امتیاز
ads امتیاز
franchises امتیاز
ad امتیاز
scorelines خط امتیاز
pre-eminence امتیاز
act of grace امتیاز
scoreless بی امتیاز
prominence امتیاز
prerogatives امتیاز
franc امتیاز
francs امتیاز
distinction امتیاز
franchise امتیاز
score امتیاز
distinctions امتیاز
scored امتیاز
upper hand امتیاز
scores امتیاز
scoreline خط امتیاز
prominency امتیاز
pre eminence امتیاز
rectum امتیاز
rectums امتیاز
priviege امتیاز
licence امتیاز
exclusiveness امتیاز
prerogative امتیاز
licences امتیاز
go-ahead امتیاز برتر
precedence امتیاز سابقه
love امتیاز صفر
win on points پیروزی با امتیاز
loved امتیاز صفر
ace امتیاز سرویس
loves امتیاز صفر
magna cum laude با امتیاز زیاد
maritime lien امتیاز دریایی
perfect score امتیاز کامل
converts امتیاز گرفتن
law of advantage قانون امتیاز
converted امتیاز گرفتن
converting امتیاز گرفتن
odd امتیاز دادن
odder امتیاز دادن
score sheet برگ امتیاز
loss on points باخت با امتیاز
licence owner صاحب امتیاز
scoreless بدون امتیاز
preferential امتیاز دهنده
set point اخرین امتیاز
aces امتیاز سرویس
precedency امتیاز سابقه
match point اخرین امتیاز
match points اخرین امتیاز
convert امتیاز گرفتن
outpoint برنده با امتیاز
foot score line خط امتیاز انتهایی
headstart امتیاز در شروع
grantee صاحب امتیاز
concessioner صاحب امتیاز
concessionary صاحب امتیاز
oddest امتیاز دادن
privileged امتیاز دار
field privilege امتیاز فیلد
privileged دارای امتیاز
chalk up کسب امتیاز
awarding of points امتیاز دادن
concessionaire صاحب امتیاز
decision برنده با امتیاز
decisions برنده با امتیاز
prerogatives حق یا امتیاز ویژه
game point امتیاز پایانی
worst- امتیاز اوردن
differentia وجه امتیاز
insurance امتیاز مطمئن
worst امتیاز اوردن
double figures امتیاز دو رقمی
prerogative حق یا امتیاز ویژه
prerogative امتیاز مخصوص حق ارثی
prerogatives امتیاز مخصوص حق ارثی
To gain an advantage. کسب امتیاز کردن
circuit clout یک امتیاز با دویدن به پایگاه
To score points. امتیاز آوردن ( ورزش )
To keep the score. حساب امتیاز رانگاهداشتن
in the hole <idiom> امتیاز پایین صفر
ducks اخراج توپزن بی امتیاز
patents دارای حق امتیاز امتیازی
monopolising امتیاز انحصاری گرفتن
ahead دارای امتیاز بیشتر
patented دارای حق امتیاز امتیازی
patent دارای حق امتیاز امتیازی
counts تعداد امتیاز توپزن
read write privilege امتیاز خواندن- نوشتن
counting تعداد امتیاز توپزن
royal prerogative حق امتیاز ویژه پادشاه
draw first blood کسب نخستین امتیاز
ducked اخراج توپزن بی امتیاز
duckings اخراج توپزن بی امتیاز
franchises ازادی حق انتخاب امتیاز
franchise ازادی حق انتخاب امتیاز
wining by deukjoom برد تکواندو با امتیاز
tallying کسب یا ثبت امتیاز
tally کسب یا ثبت امتیاز
tallies کسب یا ثبت امتیاز
licensees صاحب جواز یا امتیاز
tallied کسب یا ثبت امتیاز
scoring key [کلید امتیاز دهی]
duck اخراج توپزن بی امتیاز
deciding امتیاز سرنوشت ساز
break one's duck کسب نخستین امتیاز
patenting دارای حق امتیاز امتیازی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com