English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (7 milliseconds)
English Persian
fire grate اجاق دیواری
Other Matches
hearths اجاق
fire place اجاق
cooking range اجاق
greyhound در اجاق
greyhounds در اجاق
kiln اجاق
kilns اجاق
furnaces اجاق
furnace اجاق
ovens اجاق
oven اجاق
fire side اجاق
hearth اجاق
fireplaces اجاق
fireplace اجاق
hot-plates اجاق برقی
fire place opening اتشخان اجاق
hot-plate اجاق برقی
hot plate اجاق برقی
multi flame burner اجاق چند شعله
ovenman کوره پز اجاق دار
ingle اتش منقل یا اجاق
hearthstone سنگ پهن کف اجاق
gasburner اجاق گاز سوز
stirrer hot plate اجاق برقی همزن دار
gas burner اجاق گازسوز کوره گازی
hestia الهه اجاق خانوادگی وشهرها
hearths سکوی اجاق کوره کشتی
hearth سکوی اجاق کوره کشتی
pilot burner چراغ کوچک اجاق گاز وامثال ان
vesta الهه رومی خدای اجاق وخانه داری
Are you going to light the stove? آیا شما این اجاق گاز را روشن می کنید؟
walls دیواری
murals دیواری
wall دیواری
mural دیواری
parietal دیواری
socket [wall socket] پریز دیواری
wall socket پریز دیواری
paper hangings کاغذ دیواری
outlet box جعبه دیواری
wall clock ساعت دیواری
wall paper کاغذ دیواری
power outlet پریز دیواری
wall painting نقاشی دیواری
wall mounting cabinet قفسه دیواری
wall tie بست دیواری
wall mounted switch کلید دیواری
electrical outlet پریز دیواری
wall hanging تزئینات دیواری
point [wall socket] [British] پریز دیواری
side board میز پا دیواری
sconce mirror ایینه دیواری
intermural میان دیواری
mural نقاشی دیواری
chimney بخاری دیواری
wallpaper کاغذ دیواری
hangings کاغذ دیواری
chimneys بخاری دیواری
frescoes نقاشی دیواری
fresco نقاشی دیواری
rung پله ی دیواری
grates بخاری تو دیواری
extra-mural فرا دیواری
grate بخاری تو دیواری
murals نقش دیواری
grated بخاری تو دیواری
murals نقاشی دیواری
mural نقش دیواری
banks کرانه دیواری
bank کرانه دیواری
transparency اسلاید دیواری
transparencies اسلاید دیواری
affiche اعلان دیواری
fire place بخاری دیواری
wallpapers کاغذ دیواری
covered forge کوره دیواری
fire side بخاری دیواری
witch hazel موچسب پیچک دیواری
tablature نقاشی دیواری یا سقفی
inclosure چهار دیواری حصار
lean to roof بام سینه دیواری
paper stainer سازنده کاغذهای دیواری
wallpaper adhesive چسب کاغذ دیواری
to batter awall کوبیدن یافروریختن دیواری
fractable [کتیبه دیواری سنتوری]
power outlets پریز های دیواری
pitch and toss بازی بیخ دیواری
lean-to proof بام سینه دیواری
wall sockets پریز های دیواری
paper hanger کاغذ دیواری چسبان
electrical outlets پریز های دیواری
electric sockets پریز های دیواری
paperhanger کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
to panel a wall دیواری را تخته کوبی کردن
wallpaper با کاغذ دیواری تزئین کردن
gas bracket لوله دیواری که دارای گازسوزباشد
The clock has stopped. ساعت دیواری خوابیده است
countermure دیواری که برای پشتیبان دیواردیگربسازند
wallpapers با کاغذ دیواری تزئین کردن
framework استخوان بندی قالب چهار دیواری
frameworks استخوان بندی قالب چهار دیواری
dyke دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
krantz خاره هایی که دیواری ازانهادرست شود
dykes دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
to peck down a wall دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
The clock is fast (gaining). ساعت دیواری تند کار می کند
dikes دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
Does this clock keep good time? این ساعت دیواری درست کار می کند ؟
hanging [فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
cuckoo clocks ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
parpen سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
branch cutoff دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
cuckoo clock ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
This is a self - winding clock . این ساعت دیواری کوک لازم ندارد ( اتو ماتیک است )
quadrangles چهار گوش چهار دیواری
quadrangle چهار گوش چهار دیواری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com