English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (6 milliseconds)
English Persian
isomer اجسام متشابه الترکیب
Other Matches
isomeric متشابه الترکیب دارای همان اجزا
polymers جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymer جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
similiar متشابه
analogous متشابه
likes متشابه
liked متشابه
allegorical متشابه
homoplastic متشابه
alike <adj.> متشابه
like متشابه
homologous متشابه
similar <adj.> متشابه
like <adj.> متشابه
related <adj.> متشابه
akin <adj.> متشابه
homonym متشابه
homologize متشابه کردن
homophonous متشابه الصوت
anomalous غیر متشابه
allegorical verses ایات متشابه
analog لغت متشابه
homological متشابه متجانس
homolog عضو متشابه
homologue عضو متشابه
toneme کلمه متشابه
analogue لغت متشابه
corresponding مطابق متشابه
analogues لغت متشابه
uniform motion حرکت متشابه
similar figures اشکال همانندیا متشابه
tone poem شعر متشابه التلفظ
homophone متشابه الصوت دارای تشابه صوتی
homogonous دارای اعضاء تولید مثل متشابه
alliteration اغاز چند کلمه پیاپی با یک حرف متشابه الصورت
magnetic materials اجسام مغناطیسی
non magnetic materials اجسام نامغناطیسی
paramagnetic اجسام پارامغناطیسی
golgy tendon organ اجسام گلژی
hard goods اجسام سخت
geniculate bodies اجسام زانویی
somatology علم اجسام
ferromagnetic substances اجسام فرومغناطیسی
diamagnetic materials اجسام دیامغناطیسی
gyrostatics مبحث چرخش اجسام
hard goods اجسام پایدار ومقاوم
dynamics مبحث حرکت اجسام
static وابسته به اجسام ساکن
salvages انبار اجسام قراضه
general properties of bodies خواص عمومی اجسام
salvaging انبار اجسام قراضه
salvaged انبار اجسام قراضه
salvage انبار اجسام قراضه
solids press down اجسام جامد سوی
statics مبحث اجسام ایستا
corpora quadrigemina اجسام چهار قلو
micromotion حرکت اجسام خرد
shiwari شکستن اجسام سخت درکاراته
telekinesis حرکت اجسام بوسیله ارواح
statics ایستاشناسی مبحث اجسام ساکن
separation of interfering substances جدا کردن اجسام مزاحم
stereography فن نمایش اجسام جامد برسطح مستوی
physicochemical وابسته به خواص فیزیکی وشیمیایی اجسام
deep draw ساختن اجسام مقعر از ورقه فلزی
dioptrics مبحث انکسار نور در اجسام شفاف
dry measure مقیاسات واوزان اجسام خشک وجامد
kinetic theory فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
ballistics علم حرکت اجسام پرتاب شونده
wham صدای بهم خوردن اجسام جامد
plastomer اجسام چند وجهی سخت وجامد
blisters برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
cabinet prejection نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
axiology علم ارزش یا خواص ونوامیس ذاتی اجسام
blistered برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blister برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
ideogram تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
catalysts عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
catalyst عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
mechanics علمی که درباره اثر نیرو بر اجسام بحث میکند
buttock lines نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
aerostatics مبحث مطالعهء اجسام ساکن و مایعات و گازها در هوا
durometer اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
adjustable split die وسیله ای برای در آوردن دنده یا روزه در سطح خارجی اجسام
goldstone جامی که توسط اجسام طلایی رنگ پولک کاری شده
plastogene اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
catapult هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
sail سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailed سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailings سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
cryogenics سرمازایی رشتهای از فیزیک که درباره تبادلات واثرات اجسام درحرارتهای پایین گفتگومیکند
ether جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
ballade قطعه منظومی مرکب از سه مصرع مساوی و متشابه ویک مصرع کوتاه تر که هریک از این چهار قسمت یک بیت ترجیع بند دارد
kinematics علم الحرکات علم اجسام متحرک
brinell hardness سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
compound weave بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com