Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
probability of kill
احتمال از بین رفتن
Other Matches
poisson distribution
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
pussyfoot
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
chances
احتمال
chance
احتمال
aptness
احتمال
liabilities
احتمال
liability
احتمال
likelihood
احتمال
expectance
احتمال
contingencies
احتمال
chanced
احتمال
expectancy
احتمال
like lihood
احتمال
contingency
احتمال
chancing
احتمال
possibilities
احتمال
possibility
احتمال
probability
احتمال
eventuality
احتمال
likelihoood
احتمال
eventualities
احتمال
presumptions
احتمال
supposition
احتمال
presumption
احتمال
verisimilitude
احتمال
suppositions
احتمال
goose step
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
probability analysis
احتمال کاوی
probability curve
منحنی احتمال
risks
احتمال زیان
experimental probability
احتمال ازمایشی
risk
احتمال زیان
odds
احتمال ووقوع
risked
احتمال زیان
contingencies
احتمال وقوع
experimental probability
احتمال تجربی
probability distribution
توزیع احتمال
probability of kill
احتمال انهدام
the probability is
احتمال دارد
probability theory
نظریه احتمال
probability of ionization
احتمال یونش
probability of detection
احتمال کشف
probability of detection
احتمال اکتشاف
probability of collision
احتمال برخورد
probability function
تابع احتمال
inverisimilitude
عدم احتمال
stand a chance
<idiom>
احتمال داشتن
probability factor
ضریب احتمال
compound probability
احتمال مرکب
probability ratio
بهر احتمال
probabilism
احتمال گرایی
presumption of fraud
احتمال تقلب
on the chance of
نظر به احتمال
conditional probability
احتمال مشروط
unlikelihood
عدم احتمال
transition probability
احتمال جهش
improbability
عدم احتمال
risking
احتمال زیان
transition probability
احتمال انتقال
statistical weight
احتمال ترمودینامیکی
the probability is
احتمال میرود
There is a 50-50 chance.
احتمال 50-50است
presumedly
احتمال میرود
kill probability
احتمال کشندگی
moral certainty
احتمال قوی
mathematical probability
احتمال ریاضی
contingency
احتمال وقوع
you have no option but to go
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
radial probability distribution
توزیع احتمال شعاعی
It is quite likely that ….
خیلی احتمال می رود که …
likelihood
احتمال کلی دارد
worst-case
بدترین وضع یا احتمال
it is beyond recall
احتمال لغوشدن ندارد
kill probability
احتمال واردکردن تلفات
angular probability distribution
توزیع زاویهای احتمال
probability density
چگالی احتمال
[ریاضی]
damage threat
احتمال تولید خسارت
maximum liklihood method
روش حداکثر احتمال
maximum probility detection
تعیین احتمال حداکثر
in all like
احتمال کلی دارد
risking
احتمال زیان و ضرر
risk
احتمال زیان یاخطر
risking
احتمال زیان یاخطر
balances
احتمال رویداد خطا
normal probability curve
منحنی بهنجار احتمال
look for
<idiom>
با احتمال فکر کردن
risked
احتمال زیان و ضرر
risked
احتمال زیان یاخطر
risks
احتمال زیان و ضرر
risks
احتمال زیان یاخطر
balance
احتمال رویداد خطا
in all probability
احتمال کلی میرود
risk
احتمال زیان و ضرر
probability density function
تابع چگالی احتمال
He is bound to come.
احتمال زیادی دارد که بیاید
the odds are that he will doit
احتمال دارد که انکار را بکند
it is p that he did not go
احتمال داردنرفته باشد دورنیست که
risking
احتمال خطر ریسک کردن
to be on the safe side
برای اینکه احتمال اشتباه
risks
احتمال خطر ریسک کردن
risked
احتمال خطر ریسک کردن
odds-on
دارای احتمال بیش از 5 درصد
risk
احتمال خطر ریسک کردن
damage threat
منطقه احتمال تولید خسارت
single shot hit probability
احتمال اصابت یک گلوله به هدف
presumes
مسلم دانستن احتمال کلی دادن
presumed
مسلم دانستن احتمال کلی دادن
central tendency
احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
presume
مسلم دانستن احتمال کلی دادن
In all probability. Very likely.
به احتمال خیلی قوی ( قریب به یقین )
it may be presumed that
احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
long shot
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
shoo in
کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
i p that they are both gone
احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
characteristic strength
مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
The chances of a soloution are bleak.
احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
mouch
راه رفتن دولادولاراه رفتن
error handling
به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
long shot
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
anti knock
ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
cruelty
در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
trotting
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
water injection
پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
the story is probale
این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
dud probability
درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
characteristic actuation probability
احتمال مسلح شدن مین توسط مین جمع کن
parades
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade
سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded
سان رفتن رژه رفتن محل سان
hartley
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
probability factor
ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
Zahir-Shahi design
طرح ظهیر شاه
[این طرح در افغانستان رایج بوده و احتمال می رود که از سفارشات این شاه افغان باشد. در نقش لوزی ها و هشت گوش ها یک در میان جای خود را عوض می کنند.]
pilfer
کش رفتن
recedes
پس رفتن
hang around
ور رفتن
receding
پس رفتن
to get one's monkey up
از جا در رفتن
to get away
رفتن
glom on to
کش رفتن
to take to ones heels
در رفتن
to foot it
رفتن
pilfered
کش رفتن
betake
رفتن
to fly off
در رفتن
receded
پس رفتن
to fall away
رفتن
to fall away
پس رفتن
pilfering
کش رفتن
to fall short
کم رفتن
pilfers
کش رفتن
snitch
کش رفتن
snitched
کش رفتن
snitches
کش رفتن
snitching
کش رفتن
recede
پس رفتن
to flow over
سر رفتن
to whisk away or off
رفتن
to get over
رفتن از
to do out of
کش رفتن
to go to the bottom
ته رفتن
swiped
کش رفتن
to run off
در رفتن
swiping
کش رفتن
to hang back
پس رفتن
go over
به ان سو رفتن
go
رفتن
go off
در رفتن
to boil over
سر رفتن
to make ones getaway
در رفتن
goes
رفتن
to pair off
رفتن
swipe
کش رفتن
to go to mess
رفتن
to break loose
در رفتن
bleneh
پس رفتن
to do a guy
در رفتن
sinks
ته رفتن
to d.deep in to
فر رفتن در
to go back ward
پس رفتن
to go backward
پس رفتن
sink
ته رفتن
to go bang
در رفتن
to sleep fast
رفتن
to skirt along the coast
رفتن
fribble
ور رفتن
fall into a rage
از جا در رفتن
break loose
در رفتن
hedged
در رفتن
gang
رفتن
retracted
تو رفتن
retracting
تو رفتن
retracts
تو رفتن
make off
در رفتن
to peter out
پس رفتن
nim
کش رفتن
snook
کش رفتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com