Dictiornary-Farsi | احتمال گرایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
probabilism	احتمال گرایی


Other Matches

poisson distribution	این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
hydrotropism	اب گرایی یا هیدروتربیسم رطوبت گرایی
presumption	احتمال
presumptions	احتمال
possibility	احتمال
chances	احتمال
contingencies	احتمال
expectancy	احتمال
liability	احتمال
probability	احتمال
eventuality	احتمال
eventualities	احتمال
likelihood	احتمال
liabilities	احتمال
suppositions	احتمال
aptness	احتمال
supposition	احتمال
verisimilitude	احتمال
like lihood	احتمال
likelihoood	احتمال
expectance	احتمال
chance	احتمال
chanced	احتمال
possibilities	احتمال
chancing	احتمال
contingency	احتمال
risking	احتمال زیان
risks	احتمال زیان
the probability is	احتمال میرود
the probability is	احتمال دارد
probability theory	نظریه احتمال
unlikelihood	عدم احتمال
transition probability	احتمال جهش
transition probability	احتمال انتقال
contingency	احتمال وقوع
contingencies	احتمال وقوع
probability of collision	احتمال برخورد
presumedly	احتمال میرود
compound probability	احتمال مرکب
conditional probability	احتمال مشروط
on the chance of	نظر به احتمال
moral certainty	احتمال قوی
experimental probability	احتمال تجربی
experimental probability	احتمال ازمایشی
mathematical probability	احتمال ریاضی
kill probability	احتمال کشندگی
inverisimilitude	عدم احتمال
presumption of fraud	احتمال تقلب
probability analysis	احتمال کاوی
statistical weight	احتمال ترمودینامیکی
probability ratio	بهر احتمال
probability of kill	احتمال انهدام
probability of ionization	احتمال یونش
probability of detection	احتمال کشف
probability of detection	احتمال اکتشاف
probability function	تابع احتمال
probability factor	ضریب احتمال
probability distribution	توزیع احتمال
probability curve	منحنی احتمال
improbability	عدم احتمال
risk	احتمال زیان
risked	احتمال زیان
stand a chance <idiom>	احتمال داشتن
There is a 50-50 chance.	احتمال 50-50است
odds	احتمال ووقوع
look for <idiom>	با احتمال فکر کردن
maximum probility detection	تعیین احتمال حداکثر
probability density	چگالی احتمال [ریاضی]
kill probability	احتمال واردکردن تلفات
normal probability curve	منحنی بهنجار احتمال
likelihood	احتمال کلی دارد
damage threat	احتمال تولید خسارت
probability density function	تابع چگالی احتمال
worst-case	بدترین وضع یا احتمال
balance	احتمال رویداد خطا
balances	احتمال رویداد خطا
angular probability distribution	توزیع زاویهای احتمال
probability of kill	احتمال از بین رفتن
radial probability distribution	توزیع احتمال شعاعی
It is quite likely that ….	خیلی احتمال می رود که …
maximum liklihood method	روش حداکثر احتمال
risks	احتمال زیان و ضرر
risks	احتمال زیان یاخطر
in all probability	احتمال کلی میرود
in all like	احتمال کلی دارد
risking	احتمال زیان و ضرر
risked	احتمال زیان یاخطر
it is beyond recall	احتمال لغوشدن ندارد
risked	احتمال زیان و ضرر
risking	احتمال زیان یاخطر
risk	احتمال زیان یاخطر
risk	احتمال زیان و ضرر
to be on the safe side	برای اینکه احتمال اشتباه
the odds are that he will doit	احتمال دارد که انکار را بکند
single shot hit probability	احتمال اصابت یک گلوله به هدف
odds-on	دارای احتمال بیش از 5 درصد
risking	احتمال خطر ریسک کردن
He is bound to come.	احتمال زیادی دارد که بیاید
it is p that he did not go	احتمال داردنرفته باشد دورنیست که
risks	احتمال خطر ریسک کردن
damage threat	منطقه احتمال تولید خسارت
risked	احتمال خطر ریسک کردن
risk	احتمال خطر ریسک کردن
In all probability. Very likely.	به احتمال خیلی قوی ( قریب به یقین )
presumes	مسلم دانستن احتمال کلی دادن
presume	مسلم دانستن احتمال کلی دادن
presumed	مسلم دانستن احتمال کلی دادن
it may be presumed that	احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
central tendency	احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
long shot	شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
shoo in	کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
i p that they are both gone	احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
The chances of a soloution are bleak.	احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
characteristic strength	مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
ambivalence	دو سو گرایی
hydrotropic	اب گرایی
leftism	چپ گرایی
skepticism	شک گرایی
sensualism	حس گرایی
error handling	به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
intellectualism	عقل گرایی
masculinism	نرینه گرایی
magnotropism	مغناطیس گرایی
machiavellianism	ماکیاول گرایی
theatricalism	تماشاخانه گرایی
vitalism	حیات گرایی
synthetism	تالیف گرایی
mendelism	مندل گرایی
syndicalism	اتحادیه گرایی
westernization	غرب گرایی
consumerism	مصرف گرایی
mentalism	ذهن گرایی
minimalism	کمینه گرایی
transformism	دگرگونی گرایی
introversion	درون گرایی
intuitionalism	شهود گرایی
viscerotonia	لذت گرایی
verism	حقیقت گرایی
cynism [rare] [cynicism]	کلبی گرایی
intuitionism	شهود گرایی
cynicism	کلبی گرایی
verbalism	لفظ گرایی
utopianism	ارمان گرایی
irredentism	الحاق گرایی
islamism	اسلام گرایی
universalism	عام گرایی
unitarianism	توحید گرایی
tritheism	سه یزدان گرایی
transformism	تحول گرایی
moralization	اخلاق گرایی
nationallism	ملت گرایی
necrophilia	مرده گرایی
subjectivism	درون گرایی
stereotapis	جمد گرایی
spiritism	روح گرایی
sophism	سفسطه گرایی
functionalism	کارکرد گرایی
somatotonia	فعالیت گرایی
solipsism	نفس گرایی
separatism	جدا گرایی
semitism	سامی گرایی
self determinism	نفس گرایی
sectionalism	استان گرایی
rightism	راست گرایی
relativism	نسبیت گرایی
negativism	منفی گرایی
nominalism	اسم گرایی
monarchical	شاه گرایی
objectivism	برون گرایی
objectivism	عین گرایی
phenomenalism	پدیده گرایی
subjectivism	ذهنی گرایی
revanchism	کین گرایی
phototropism	نور گرایی
pneumotropism	ریه گرایی
pragnanz	طرح گرایی
subjectivism	ذهن گرایی
utilitarianism	سودمند گرایی
eroticism	شهوت گرایی
defeatism	شکست گرایی
structuralism	ساخت گرایی
positivism	اثبات گرایی
positivism	مثبت گرایی
militarism	جنگ گرایی
traditionalism	سنت گرایی
sectarianism	فرقه گرایی
individualism	فرد گرایی
introspection	درون گرایی
absolutism	مطلق گرایی
corporatism	شرکت گرایی
voluntarism	اراده گرایی
subjective	ذهن گرایی
theism	یزدان گرایی
tribalism	ایل گرایی
tribalism	قبیله گرایی
extremism	افراط گرایی
perfectionism	کمال گرایی
homosexuality	همجنس گرایی
spiritualism	روح گرایی
industrialism	صنعت گرایی