English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
function invocation احضار تابع
Other Matches
nests 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
repeal احضار کردن احضار
repeals احضار کردن احضار
citations احضار احضار به بازپرسی
citation احضار احضار به بازپرسی
equivalence 1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
libraries تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
library تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stub تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubs تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
summons احضار
citations احضار
citation احضار
summonses احضار
vocations احضار
summonsed احضار
recalling احضار
summoning احضار
summonsing احضار
vocation احضار
convocation احضار
convocations احضار
calling احضار
summon احضار فراخواستن
summoned احضار کردن
warning sign علامت احضار
summon احضار کردن
phantasmagorias احضار روح
processes احضار کردن
process احضار کردن
phantasmagoria احضار روح
invocation حکم احضار
invocations حکم احضار
ban اگهی احضار
banning اگهی احضار
bans اگهی احضار
summoned احضار فراخواستن
ouija board لوح احضار
invoke احضار کردن
summoner احضار کننده
countermanding احضار کردن
countermands احضار کردن
evoking احضار کردن
spiritism احضار روح
evokes احضار کردن
evoke احضار کردن
annunciator زنگ احضار
countermand احضار کردن
evocable قابل احضار
countermanded احضار کردن
arraign احضار نمودن
impeachment احضار بدادگاه
call to quarters شیپور احضار
invoked احضار کردن
recall احضار کردن
impeach احضار نمودن
invoking احضار کردن
drop annunciator زنگ احضار
recalls فراخوانی احضار
invokes احضار کردن
impeaches احضار نمودن
vouch احضار کردن
impeached احضار نمودن
recalls احضار کردن
recalled فراخوانی احضار
recalled احضار کردن
recall فراخوانی احضار
impeaching احضار نمودن
to call somebody back کسی را احضار کردن
subpoenaed احضاریه حکم احضار
subpoenas احضاریه حکم احضار
subpoenaing احضاریه حکم احضار
subpoena احضاریه حکم احضار
venire faciac حکم احضار به محکمه
seance جلسه احضار روح
to recall somebody کسی را احضار کردن
to order somebody back کسی را احضار کردن
to summon somebody back کسی را احضار کردن
to bring somebody back کسی را احضار کردن
annunciator wire سیم زنگ احضار
gravity drop زنگ احضار وزنی
spiritualism اعتقاد به احضار ارواح
arraignment احضار به محکمه تعقیب
automatic annunciator زنگ احضار خودکار
at his call بر حسب اخطار یا احضار او
conscripted به خدمت وفیفه احضار کردن
draftee احضار شده به خدمت نظام
conscripting به خدمت وفیفه احضار کردن
conscript به خدمت وفیفه احضار کردن
conscripts به خدمت وفیفه احضار کردن
remands به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remanding به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
call up شیپور احضار بخاطر اوردن
evocation احاله بدادگاه بالاتر احضار
evocations احاله بدادگاه بالاتر احضار
remanded به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remand به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
call-up احضار برای فعالیتهای نظامی
adduse احضار کردن بگواهی خواستن
call up احضار برای فعالیتهای نظامی
call-up شیپور احضار بخاطر اوردن
summon فراخواندن احضار قانونی کردن
summoned فراخواندن احضار قانونی کردن
call-ups احضار برای فعالیتهای نظامی
call-ups شیپور احضار بخاطر اوردن
adjutant's call احضار یکانها به منظور انجام تشریفات
recall فرا خواندن احضار لغو کردن
compellation عمل خطاب یا احضار کردن نام
recalled فرا خواندن احضار لغو کردن
recalls فرا خواندن احضار لغو کردن
double click احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
to call a meeting of the board of directors برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
re-entry فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re entry فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
minuteman داوطلبانی که متعهد بودند بمحض احضار حاضر بخدمت نظام شوند
habeas corpus دستور احضار زندانی دستوری که دادگاه به زندان محل توقیف زندانی یی که توقیفش را غیر قانونی می داند
arraign احضار متهم زندانی به دادگاه جهت پاسخگویی به مفاد کیفرخواست تعقیب یا متهم کردن به طور اعم
muster احضار کردن جمع اوری کردن
mustering احضار کردن جمع اوری کردن
musters احضار کردن جمع اوری کردن
mustered احضار کردن جمع اوری کردن
dependent تابع
dependants تابع
ancillary تابع
dependant تابع
apanage تابع
sequela تابع
subsidiary تابع
subjected تابع
adjective تابع
adjectives تابع
subject تابع
accessory تابع
tributary تابع
suffragan تابع
citizen تابع
subordinative تابع
subsidiaries تابع
subjecting تابع
incident تابع
incidents تابع
tributaries تابع
subjects تابع
subaltern تابع
subordinating تابع
sequent تابع
passives تابع
functioned تابع
subordinates تابع
function code کد تابع
function generator تابع زا
subordinated تابع
follwer تابع
subordinate تابع
function تابع
submission تابع
servitor تابع
citizens تابع
subalterns تابع
functions تابع
passive تابع
subservient تابع
amenable تابع
partial function پاره تابع
power function تابع توانی
characteristic function تابع مشخصه
partial function تابع جزئی
power function تابع توان
phi gamma function تابع فی- گاما
point function تابع نقطهای
characteristic function ویژه تابع
characteristic function مشخصه تابع
control function تابع کنترلی
cost function تابع هزینه
eigenfunction تابع مشخصه
decreasing function تابع نزولی
demand function تابع تقاضا
density function تابع چگالی
eigenfunction ویژه تابع
dependent variable متغیر تابع
discontinuous function تابع ناپیوسته
discriminant function تابع تشخیص
distribution function تابع توزیع
continuous function تابع پیوسته
consumption function تابع مصرف
power function تابع قدرت
preference function تابع رجحان
probability function تابع احتمال
production function تابع تولید
proper function ویژه تابع
proper function مشخصه تابع
elementary function تابع ابتدایی
exponential function تابع نمایی
exponential function تابع نمائی
even function تابع زوج
partition function تابع تقسیم
frequency function تابع بسامد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com