English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
invention of the aeroplane اختراع هواپیما
Other Matches
specification اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
patent حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patented حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patenting حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patents حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdowns تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdown تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
air mileage indicator کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aft قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
coordinated turn دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
moments ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
contraptions اختراع
patented حق اختراع
patent حق اختراع
mintage اختراع
contrivances اختراع
contraption اختراع
patent right حق اختراع
patents حق اختراع
patenting حق اختراع
device اختراع
excogitation اختراع
devices اختراع
invention اختراع
contrivance اختراع
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
to patent an invention ثبت اختراع
patent حق ثبت اختراع
inventive power قوه اختراع
appliance تمهید اختراع
pull out of a hat <idiom> اختراع کردن
make something up <idiom> اختراع کردن
artifice اختراع نیرنگ
artifices اختراع نیرنگ
drum up <idiom> اختراع کردن
patented حق ثبت اختراع
inventive power هوش اختراع
inventiveness هوش اختراع
fictions داستان اختراع
appliances تمهید اختراع
patents حق تثبیت اختراع
patents حق ثبت اختراع
fiction داستان اختراع
patenting حق تثبیت اختراع
patenting حق ثبت اختراع
inventiveness قوه اختراع
patented حق تثبیت اختراع
patent حق تثبیت اختراع
mints اختراع کردن
invent اختراع کردن
invented اختراع کردن
inventing اختراع کردن
invents اختراع کردن
minting اختراع کردن
invenit اختراع کرد
minted اختراع کردن
inventible قابل اختراع
inventive اختراع کننده
mint اختراع کردن
forgetive اختراع کننده
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
patenting اختراع ثبت شده
patenting حق ثبت اختراع پروانه
forgetive دارای هوش اختراع
best thing since sliced bread <idiom> [یک نوآوری یا اختراع خوب]
patents اختراع ثبت شده
patented حق ثبت اختراع پروانه
coin اختراع وابداع کردن
patented اختراع ثبت شده
patents حق ثبت اختراع پروانه
figments سخن جعلی اختراع
contrivable اختراع کردنی اندیشیدنی
figment سخن جعلی اختراع
ingenuity امادگی برای اختراع
coins اختراع وابداع کردن
patent اختراع ثبت شده
patent حق ثبت اختراع پروانه
atentee صاحب اختراع ثبت شده
trump up <idiom> ساختن ،درمغز اختراع کردن
CERN یس که www اولین آنجا اختراع شد
europatents حق اختراع قابل قبول دراروپا
daedal دارای هوش اختراع پیچیده
patentee صاحب اختراع ثبت شده
patentee صاحب اختراع ثبت شدن
patentee ذینفع اختراع به ثبت رسیده
compass نقشه کشیدن اختراع کردن
patentee ذینفع اختراع ثبت شده
It sinds into insignificance beside his invention . این درمقابل اختراع اوهیچ است
altitude height سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
newest وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
newer وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
ajeeb دستگاه شطرنجبازمکانیکی به اختراع چارلزارثر هاپر در 8681
cook up <idiom> اختراع کردن ،ساختن وچیزی روباهم گذاشتن
contraption تدبیر [اختراع] [ابتکار] [اسباب عجیب و غریب]
new- وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
nordenfelt یکجور مسلسل که سوئدی اختراع کرده است
europatents اختراع ثبت شده که دراروپا معتبر میباشد
new وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
apparent altitude ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
royalty پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
mauser یکجور تفنگ که ماوزرنام المانی اختراع کرده است
royalties پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
point of no return نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
morse alphabet or code الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
ramps سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramp سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
caveator کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
upward compatible طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upwards compatible طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
azimuth guidance هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
air transportable sonar سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
concocts جعل کردن اختراع کردن
devise درست کردن اختراع کردن
devises درست کردن اختراع کردن
devising درست کردن اختراع کردن
devised درست کردن اختراع کردن
concoct جعل کردن اختراع کردن
concocting جعل کردن اختراع کردن
concocted جعل کردن اختراع کردن
think up <idiom> اختراع کردن،خلق کردن
flight هواپیما
air plane هواپیما
airplane هواپیما
escadrille 6 هواپیما
aeroplanes هواپیما
airplanes هواپیما
aeroplane هواپیما
air craft هواپیما
aircraft هواپیما
one aircraft was shot down یک هواپیما
plane هواپیما
planing هواپیما
planed هواپیما
tailplane دم هواپیما
flying machine هواپیما
planes هواپیما
anti-aircraft ضد هواپیما
airplain هواپیما
captaining فرمانده هواپیما
captains فرمانده هواپیما
aviation fuel سوخت هواپیما
captained فرمانده هواپیما
captain فرمانده هواپیما
crew member خدمه هواپیما
flight manifest بارنامه هواپیما
planing صاف هواپیما
airscrew ملخ هواپیما
albatrose یک نوع هواپیما
aviation gasoline بنزین هواپیما
altitude ارتفاع هواپیما
leading line خط هدایت هواپیما
hijacking هواپیما ربائی
arresting sheave پل مهار هواپیما
flap باله هواپیما
flapped باله هواپیما
flaps باله هواپیما
ground crew کارکنان هواپیما
airman خدمه هواپیما
airmen خدمه هواپیما
aerodrome فرودگاه هواپیما
altitudes ارتفاع هواپیما
port فرودگاه هواپیما
propeller ملخ هواپیما
landing فرودگاه هواپیما
fuselages دماغه هواپیما
landing نشستن هواپیما
landings فرودگاه هواپیما
fuselages بدنه هواپیما
landings نشستن هواپیما
hijacker هواپیما ربا
fuselage دماغه هواپیما
fuselage بدنه هواپیما
avgas بنزین هواپیما
aerodromes فرودگاه هواپیما
hijackers هواپیما ربا
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com