Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
allocated
اختصاص یافته
Search result with all words
fragmentation
حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
Other Matches
dynamic
اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا
dynamically
اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا
structured programming
برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
resource allocation
اختصاص منبع
allocates
اختصاص دادن
allot
اختصاص دادن
assign
اختصاص دادن
allocate
اختصاص دادن
appropriate
اختصاص دادن
appertain
اختصاص داشتن
appertained
اختصاص داشتن
appertaining
اختصاص داشتن
to set apart
اختصاص دادن
apanage
اختصاص داشت
appropriation
اختصاص بودجه
allocate
اختصاص دادن
memory allocation
اختصاص حافظه
appropriates
اختصاص دادن
allocating
اختصاص دادن
appropriated
اختصاص دادن
appropriating
اختصاص دادن
appertains
اختصاص داشتن
attached
<adj.>
<past-p.>
اختصاص داده شده
allocated
<adj.>
<past-p.>
اختصاص داده شده
assigned
<adj.>
<past-p.>
اختصاص داده شده
allotted
<adj.>
<past-p.>
اختصاص داده شده
permanent oppointment
اختصاص دایمی به یک یکان
specialities
اختصاص کیفیت ویژه
specialty
اختصاص کیفیت ویژه
indigenousness
اختصاص بیک اب و خاک
reservation of a right
اختصاص حقی به خود
appropriated
<adj.>
<past-p.>
اختصاص داده شده
speciality
اختصاص کیفیت ویژه
provided
<adj.>
<past-p.>
اختصاص داده شده
laid on
<past-p.>
اختصاص داده شده
appropriator
بخود اختصاص دهنده
earmarks
نشان کردن اختصاص دادن
earmark
نشان کردن اختصاص دادن
dedicating
اختصاص دادن وقف کردن
devote
اختصاص دادن فدا کردن
allocating
تقسیم کردن اختصاص دادن
devoting
اختصاص دادن فدا کردن
allocates
تقسیم کردن اختصاص دادن
devotes
اختصاص دادن فدا کردن
allocate
تقسیم کردن اختصاص دادن
reserve
نگه داشتن اختصاص دادن
reserve
ذخیره کردن اختصاص دادن
reserves
نگه داشتن اختصاص دادن
assigns
قلمداد کردن اختصاص دادن
reserving
ذخیره کردن اختصاص دادن
assigned
قلمداد کردن اختصاص دادن
assign
قلمداد کردن اختصاص دادن
dedicate
اختصاص دادن وقف کردن
dedicates
اختصاص دادن وقف کردن
intervert
بخود اختصاص دادن برگرداندن
reserving
نگه داشتن اختصاص دادن
reserves
ذخیره کردن اختصاص دادن
endemicity
اختصاص بیک قوم یادیار
assigning
قلمداد کردن اختصاص دادن
appropriation
اختصاص دادن اعتبار واگذار کردن
finding
یافته
findings
یافته
appropriation
قصدتملک و بخود اختصاص دادن مال مسروقه
allottee
کسیکه چیزی باو اختصاص داده شده
promptbook
نسخه نمایشنامه که به سوفلور نمایش اختصاص دارد
structured
ساخت یافته
linked
پیوند یافته
depauperate
تقلیل یافته
extended
تمدید یافته
done
وقوع یافته
transferred
انتقال یافته
deployed
گسترش یافته
past
پایان یافته
endrgized
انرژی یافته
transmissive
انتقال یافته
abroad
گسترش یافته
downfallen
زوال یافته
due out
خاتمه یافته
waney
کاهش یافته
applied
<adj.>
<past-p.>
گسترش یافته
wany
کاهش یافته
nascent
پیدایش یافته
tuned
وفق یافته
expanded
بسط یافته
organized
سازمان یافته
glorified
تجلیل یافته
deployed
<adj.>
<past-p.>
گسترش یافته
inserted
<adj.>
<past-p.>
گسترش یافته
installed
<adj.>
<past-p.>
گسترش یافته
nee
تولد یافته
generalized
تعمیم یافته
appointed
<adj.>
<past-p.>
گسترش یافته
mature economy
تکامل یافته
porrect
بسط یافته
awakened
اگاهی یافته
instinct with force
نیرو یافته
instinct with life
روح یافته
matched
تطبیق یافته
full fledged
تکامل یافته
full-fledged
تکامل یافته
filename
کد مشخصات دیسکت که به برنامه اختصاص داده شده است
available
لیست حافظه اختصاص داده نشده و منابع در سیستم
generalized force
نیروی تعمیم یافته
mature soil
خاک تکامل یافته
centralized design
طراحی تمرکز یافته
development system
سیستم توسعه یافته
developed contries
ممالک توسعه یافته
bimanual
بادودست انجام یافته
diminished
[قوس تقلیل یافته]
structured english
انگلیسی ساخت یافته
inning
زمین باز یافته
linked subroutine
زیربرنامه پیوند یافته
mature economy
اقتصاد رشد یافته
structured design
طراحی ساختار یافته
sort merge program
پردازش تعمیم یافته
reduced mass
جرم کاهش یافته
reduced form
فرم تقلیل یافته
redivivus
تولد تازه یافته
generalized routine
روال تعمیم یافته
generalized coordinates
مختصات تعمیم یافته
formatted display
نمایش شکل یافته
contd
مخفف ادامه یافته
elaborated code
رمز بسط یافته
endarch
از مرکزبخارج امتداد یافته
twice born
تولدتازه روحانی یافته
systematized delusions
هذیانهای نظام یافته
extended memory
حافظه توسعه یافته
extended precision
دقت توسعه یافته
structured walkthroughs
بررسیهای ساخت یافته
organized market
بازار سازمان یافته
allopatric
بتنهایی وقوع یافته
find
چیز یافته مکشوف
diminished
: تقلیل یافته کاسته
organising
بازار سازمان یافته
organizing
بازار سازمان یافته
organizes
بازار سازمان یافته
organize
بازار سازمان یافته
reborn
تولد تازه یافته
organises
بازار سازمان یافته
finds
چیز یافته مکشوف
bed credit
تعداد تختخوابی که دربیمارستان به هر یکان یاسازمان اختصاص داده میشود
parnassian
نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
salvaging
اموال نجات یافته از خطر
extendeo core
حافظه چنبرهای توسعه یافته
crumblings
فاسد شده زوال یافته
reborn
تغییر حالت روحانی یافته
extended character set
مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
fully formed character
کاراکتر تمام شکل یافته
well ordered
بنحو اکمل انجام یافته
That is despised which is cheaply obtained.
<proverb>
ارزان یافته خوار است .
less developed countries
کشورهای کمتر توسعه یافته
ramus
قسمت بر امده واطاله یافته
ranker
افسر ترفیع یافته افسرصفی
salvages
اموال نجات یافته از خطر
salvaged
اموال نجات یافته از خطر
human oriented language
زبان ارایش یافته بشری
generalized reinforcer
تقویت کننده تعمیم یافته
salvage
اموال نجات یافته از خطر
generalized inhibitory potential
پتانسیل بازداشتی تعمیم یافته
structured programming
برنامه نویسی ساخت یافته
structures coding
برنامه نویسی ساخت یافته
generalized planning
برنامه ریزی تعمیم یافته
generalized function
تابع تعمیم یافته
[ریاضی]
regenerates
زندگی تازه و روحانی یافته
completing
خاتمه یافته یا کامل شده
content addressed
نشامی یافته از روی محتوی
regenerate
زندگی تازه و روحانی یافته
regenerated
زندگی تازه و روحانی یافته
regenerating
زندگی تازه و روحانی یافته
completed
خاتمه یافته یا کامل شده
completes
خاتمه یافته یا کامل شده
the developed world
جهان توسعه یافته
[پیشرفته]
complete
خاتمه یافته یا کامل شده
Distribution
تابع تعمیم یافته
[ریاضی]
multiplex
روش تقسیم که بخشهای زمان را طبق نیاز به سیگنالهای اختصاص میدهد
storage
نحوه اختصاص حافظه به کاربران مختلف , مثل برنامه ها , متغیرها, داده ,.....
allocations
سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند
paging
که آدرس به آنها اختصاص داده میشود و در صورت نیاز فراخوانی می شوند
allocation
سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند
ambitus
[اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
dynamically
سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
dynamic
سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
new born
زاییده شده تازه تولد یافته
generation
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
generations
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
after image
یک کپی از داده که تغییر یافته است.
substantiative
بادلیل اثبات شده تجسم یافته
ox man
کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
developed market economy countries
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
newton
محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
abended
خاتمه یافته بطور غیر عادی
airborne
بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
blasetocyst
جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
structured flowchart
نمودار گردش کار ساخت یافته
deployed
مستقر گسترش یافته در روی زمین
statement
عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد
blasts
آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
paphian
وابسته PAPHOS شهرباستانی جزیره قبرس که اختصاص برب النوع عشق داشت
statements
عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد
applied
هزینه مربوط به هر خدمت یاکالا را به طور ویژه تعیین کردن و به ان اختصاص دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com