Dictiornary-Farsi | اختلاف ناسازگاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
disagreement	اختلاف ناسازگاری
disagreements	اختلاف ناسازگاری


Other Matches

concentration cell corrosion	نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
azimuth deviation	اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
free air anomaly	اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
incongruity	ناسازگاری
intransigeance	ناسازگاری
maladaptation	ناسازگاری
disagreeability	ناسازگاری
variance	ناسازگاری
repugnance	ناسازگاری
paradoxes	ناسازگاری
insalubrity	ناسازگاری
inconsistence	ناسازگاری
incongruousness	ناسازگاری
incongruence	ناسازگاری
inconsistencies	ناسازگاری
inconsistency	ناسازگاری
maladjustment	ناسازگاری
maladjustments	ناسازگاری
incongruities	ناسازگاری
discord	ناسازگاری
paradox	ناسازگاری
inconsistencies	ناسازگاری ناهماهنگی
inconsistence	ناسازگاری ناهماهنگی
inconsistency	ناسازگاری ناهماهنگی
vocational maladjustment	ناسازگاری شغلی
contrariness	ناجوری ناسازگاری
inconveniencing	دردسر ناسازگاری
contrariety	مغایرت ناسازگاری
eris	الهه ناسازگاری
conflict	ناسازگاری تضاد
conflicted	ناسازگاری تضاد
social maladjustment	ناسازگاری اجتماعی
inconvenience	دردسر ناسازگاری
antipathy	ناسازگاری انزجار
aversions	مخالفت ناسازگاری
aversion	مخالفت ناسازگاری
inconvenienced	دردسر ناسازگاری
inconveniences	دردسر ناسازگاری
incongrvity	ناجوری ناسازگاری
conflicts	ناسازگاری تضاد
incoherence	عدم تطابق ناسازگاری
to be in disagreement [with somebody]	ناسازگاری کردن [با کسی]
to be at odds [with somebody] [on / over something] )	ناسازگاری کردن [با کسی] [سر چیزی]
intransigence	سخت گیری در سیاست ناسازگاری
intransigency	سخت گیری در سیاست ناسازگاری
inadaptability	عدم قابلیت توافق ناسازگاری
to be at strife [with somebody] [over something]	ناسازگاری کردن [با کسی] [سر چیزی]
mutual exclusion	ناسازگاری دو جانبه ممانعت متقابل
to be split [over something] [with somebody]	ناسازگاری کردن [با کسی] [سر چیزی]
difference in northing	اختلاف عرض جغرافیایی اختلاف عرض
reach out with an olive branch	[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
reach out with an olive branch <idiom>	[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
voters	عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voter	عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
schisms	اختلاف
quarrelling	اختلاف
mean square deviation	اختلاف
quarrel	اختلاف
schism	اختلاف
divarication	اختلاف
defferential	اختلاف
divided <adj.>	در اختلاف
quarrels	اختلاف
compromis	حل اختلاف
quarrelled	اختلاف
quarreling	اختلاف
quarreled	اختلاف
misalignment	اختلاف
variations	اختلاف
discrepancy	اختلاف
diversion	اختلاف
diversions	اختلاف
stour	اختلاف
settlement of disputes	حل اختلاف
disparity	اختلاف
disparities	اختلاف
discord	اختلاف
difference	اختلاف
differences	اختلاف
schismatism	اختلاف
versatility	اختلاف
dispute	اختلاف
variation	اختلاف
variance	اختلاف
disagreements	اختلاف
disagreement	اختلاف
disputed	اختلاف
disputing	اختلاف
disputes	اختلاف
angular displacement	اختلاف زاویهای
division	اختلاف تفرقه
potential difference	اختلاف پتانسیل
class distinctions	اختلاف طبقاتی
divisions	اختلاف تفرقه
difference in easting	اختلاف طول
deflection correction	اختلاف انحراف
difference of opinions	اختلاف نظر
parallaxe	اختلاف منظر
phase shift	اختلاف فاز
phase difference	اختلاف فاز
phase displacement	اختلاف فاز
product differentiation	اختلاف محصول
reconcilement	رفع اختلاف
vertical interval	اختلاف ارتفاع
scissor	پراکندگی اختلاف
settlement of a dispute	رفع اختلاف
variegation	اختلاف رنگ
wage differentials	اختلاف در دستمزد
parallax	اختلاف منظر
parallactic	اختلاف منظری
divergence of opinions	اختلاف نظر
difference of potential	اختلاف پتانسیل
dissidence	اختلاف رای
divarication	اختلاف عقیده
diversity of citizenship	اختلاف تابعیت
diversity of opinions	اختلاف ارا
efficiency variance	اختلاف بازدهی
parallax distortion	اختلاف منظر
frequency drift	اختلاف فرکانس
hetermorphism	اختلاف شکل
heteromorphism	اختلاف شکل
inventory discrepancy	اختلاف موجودی
inventory discrepancy	اختلاف دفتردارایی
judicial settlement	حل اختلاف قضایی
magnetic variation	اختلاف مغناطیسی
deviation	اختلاف سمت
disputed	اختلاف نظر
disputes	اختلاف نظر
disputing	اختلاف نظر
dissension	اختلاف شقاق
dissension	اختلاف عقیده
shading	اختلاف جزئی
cross	اختلاف مرافعه
crosser	اختلاف مرافعه
crosses	اختلاف مرافعه
crossest	اختلاف مرافعه
deviations	اختلاف سمت
dispute	اختلاف نظر
differences	اختلاف دو چیز
frictions	مالش اختلاف
difference	اختلاف دو چیز
friction	مالش اختلاف
sea slike	اختلاف رنگ سطح اب
to disagree [or be in disagreement] [on something/about something]	بر سر چیزی اختلاف داشتن
A fundamental (slight) difference.	اختلاف اساسی ( جزئی )
They have had their differences for a long time .	مدنتهااست با هم اختلاف دارند
split the difference <idiom>	واریز اختلاف پول
diurnal	اختلاف سطح 42 ساعته اب
ionization potential	اختلاف پتانسیل یونش
schismatism	اختلاف وتفرقه درکلیسا
differences of opinion	اختلاف عقیده [نظر]
shade of meaning	اختلاف جزئی در معنی
phase difference	اختلاف مراحل عملیات
thermal resolution	حداقل اختلاف حرارت
threshold voltage	اختلاف سطح استانهای
parallax	اختلاف منظر انطباق
to instigate disturbances	تحریک اختلاف کردن
magnetic potential difference	اختلاف پتانسیل مغناطیسی
parallax-free <adj.>	بدون اختلاف منظر
disgreement	عدم موافقت اختلاف
angle of parallax	زاویه اختلاف دید
schisms	اختلاف وتفرقه درکلیسا
dissents	اختلاف عقیده داشتن
schism	اختلاف وتفرقه درکلیسا
electric potential difference	اختلاف پتانسیل الکتریکی
color difference signal	پیام اختلاف رنگ
parallax-free <adj.>	بدون اختلاف در رویت
inequalities	عدم تساوی اختلاف
difference in easting	اختلاف طول جغرافیایی
dissented	اختلاف عقیده داشتن
constant potential	اختلاف پتانسیل ثابت
contested area	منطقه موضوع اختلاف
contact potential difference	اختلاف پتانسیل مجاورتی
trade gap	اختلاف داد و ستد
dissent	اختلاف عقیده داشتن
inequality	عدم تساوی اختلاف
shadings	اختلاف جزئی سایه رنگ
phase difference	اختلاف فاز جریان الکتریسیته
tolerance	حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
distinguishes	بیان اختلاف بین دو موضوع
distinguish	بیان اختلاف بین دو موضوع
voltage stabilizer	تثبیت کننده اختلاف سطح
voltage regulator	تنظیم کننده اختلاف سطح
differential	آنچه اختلاف را نشان میدهد
differentials	آنچه اختلاف را نشان میدهد
the difference between the consecutive terms	اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
tolerances	حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
contract price adjustment	رفع اختلاف در قیمت قرارداد
relative	اختلاف بین یک عدد و مقدارواقعی آن
gap	اختلاف زیاد شکافدار کردن
diverges	ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
gaps	اختلاف زیاد شکافدار کردن
differential leveling	تعیین اختلاف تراز نقاط
diverge	ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
great tropic range	حداکثر اختلاف جذر و مداستوایی
shade	اختلاف جزئی سایه رنگ
diverged	ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
shades	اختلاف جزئی سایه رنگ
nuances	اختلاف مختصر نکات دقیق وفریف
boot	اختلاف موجودبین قیمتها در مبادله دودارایی