English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (4 milliseconds)
English Persian
senility اختلالهای پیری
Other Matches
geriatrics رشتهای از علم طب که درباره امراض دوران پیری و افراد پیر بحث میکند مبحث امراض پیری
functional disorders اختلالهای کارکردی
speech disorders اختلالهای گویایی
somatic disorders اختلالهای بدنی
body image disturbances اختلالهای تصویر بدن
psychosomatic disorders اختلالهای روان تنی
dsm راهنمای تشخیصی و اماری اختلالهای روانی
senile weakness پیری
senescence پیری
eld پیری
consenescence پیری
ages پیری
agedness پیری
senility پیری
ageing پیری
age پیری
second childhood پیری
old age پیری
get on in years <idiom> به سن پیری رسیدن
senile وابسته به پیری
the staff of old age عصای پیری
oldness قدمت پیری
senile مربوط به پیری
geriatric مربوط به پیری
dotage ضعف پیری
gerontology پیری شناسی
aftertime دوران پیری
caducity ضعف پیری
geriatrics پیری پزشکی
gerontic وابسته به پیری
gerontology علم پیری شناسی
geriatrist امراض دوران پیری
senile dementia زوال عقل پیری
gerontological وابسته بامراض پیری
senile psychosis روان پریشی پیری
gerontologist متخصص امراض پیری
There is no fool like an old fool . سر پیری ومعرکه گیری
presenile psychosis روان پریشی پیش پیری
he is well preserved کمتر نشان پیری در او پیداست
to provide for old age برای پیری تهیه کردن
to d. in one's bed دراثر پیری یا بیماری مردن
gerontic پیرانه دارای ضعف پیری
presenile dementia زوال عقل پیش پیری
green old age پیری باتندرستی وزنده دلی
to verge toward old age پابسن گذاشتن به پیری نزدیک شدن
senile keratosis کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
dug out نظامی پیری که هنگام جنگ به خدمت فراخوانده شود
mark of mouth نشان پیری در اسب که ازگودی دندانش پیدا است
gerontology رشتهای ازعلوم که درباره پیری و مسایل مربوط به سالخوردگان بحث میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com