English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
English Persian
somatization disorder اختلال جسمانی کردن
Other Matches
somatoform disorder اختلال جسمانی شکل
dysaesthesia اختلال حواس جسمانی
somatization جسمانی کردن
radar trapping اختلال پیدا کردن رادار
unbalance بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
unbalances بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
unbalancing بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
fleshly جسمانی
corporeal جسمانی
physical جسمانی
carnal جسمانی
sensual شهوانی جسمانی
incorporate غیر جسمانی
corporality هستی جسمانی تن
incorporates غیر جسمانی
outworld دنیای جسمانی
physical مادی جسمانی
corporeality جسمانی بودن
fleshpots راحتی جسمانی
temporal جسمانی زمانی
earthen مادی جسمانی
incorporating غیر جسمانی
bodily واقعا جسمانی
bodily harm صدمه جسمانی
fleshpot لذایذ جسمانی
worldly جسمانی مادی
physical handicap معلولیت جسمانی
in the f. بصورت جسمانی
materials مادی جسمانی
material مادی جسمانی
physical fitness امادگی جسمانی
physical movement حرکت جسمانی
sensuousness پیروی جسمانی
sentience حساسیت جسمانی
marasmus پژمردگی جسمانی
tussle مسابقه جسمانی کشمکش
substantiated ماهیت جسمانی دادن به
substantiates ماهیت جسمانی دادن به
substantiate ماهیت جسمانی دادن به
sensuously مبنی بر لذات جسمانی
sensuous مبنی بر لذات جسمانی
tussling مسابقه جسمانی کشمکش
tussled مسابقه جسمانی کشمکش
tussles مسابقه جسمانی کشمکش
substantiating ماهیت جسمانی دادن به
stressing تنش جسمانی- روانی
incarnate دارای شکل جسمانی
physical fitness امادگی عمومی جسمانی
stress تنش جسمانی- روانی
physical aptitude test ازمون استعداد جسمانی
the outward man ادم جسمانی جسم
carnally بطور جسمانی یا شهوانی
stresses تنش جسمانی- روانی
rough up <idiom> حمله وصدمه جسمانی
physical anthropology انسان شناسی جسمانی
profaneness وابستگی بچیزهای جسمانی
anthropometry انسان سنجی جسمانی
infantilism کندی رشد جسمانی وعقلانی
habitus وضعیت ساختمان جسمانی هیکل
hard as nails <idiom> ازلحاظ جسمانی قوی درشت وسخت
zombiism اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
perturbation اختلال
tribulations اختلال
tribulation اختلال
distribance اختلال
disorder اختلال
derangement اختلال
line hit اختلال خط
line noise اختلال
noises اختلال
noise اختلال
disturbances اختلال
impairment اختلال
impariment اختلال
neuremia اختلال پی ها
disorders اختلال
disturbance اختلال
irregularity اختلال
perturbations اختلال
dysbulia اختلال اراده
dissociative disorder اختلال گسستی
emotional disturbance اختلال هیجانی
neurosis اختلال روانی
neuroses اختلال اعصاب
neurosis اختلال اعصاب
neuroses اختلال روانی
dyspepsia اختلال هضم
unsoundness of mind اختلال مشاعیر
mental defectives اختلال حواس
dysmenorrhea اختلال قاعدگی
emotional disorder اختلال هیجانی
kettle of fish اشفتگی اختلال
factitious disorder اختلال ساختگی
lalopathy اختلال گویایی
magnetic anomaly اختلال مغناطیسی
ageusia اختلال چشایی
mental abnormality اختلال مشاعر
dystonia اختلال تونوس
mental disorder اختلال روانی
noise immunity مصونیت از اختلال
background noise اختلال پس زمینه
interference اختلال در سیگنال
psychiatric disorder اختلال روانی
organic disorder اختلال عضوی
quantization noise اختلال تدریج
time jitter اختلال زمانی
time flutter اختلال زمانی
thought disorder اختلال فکر
oppositional disorder اختلال نافرمانی
cyclic disorder اختلال دورهای
radar trapping اختلال رادار
character disorder اختلال منش
convulsive disorder اختلال تشنجی
neuremia اختلال اعصاب
conduct disorder اختلال رفتاری
clamper برای قط ع اختلال
perturbations انحراف اختلال
personality disorder اختلال شخصیت
apselaphesia اختلال بساوشی
perturbation theory نظریه اختلال
unbalancing اختلال مشاعر
personality disturbance اختلال شخصیت
mental disturbance اختلال روانی
mental disorder اختلال مشاعیر
sexual disorder اختلال جنسی
paramnesia اختلال حافظه
unbalance اختلال مشاعر
perturbation انحراف اختلال
developmental disorder اختلال رشدی
unbalances اختلال مشاعر
generalized anxiety disorder اختلال اضطراب فراگیر
protanomaly اختلال سرخ بینی
organic mental disorder اختلال روانی عضوی
maims اختلال یا از کارافتادگی عضوی
transmission خطای ناشی از اختلال در خط
transmissions خطای ناشی از اختلال در خط
amimia اختلال بیانگری چهره
eating disorder اختلال خورد و خوراک
maim اختلال یا از کارافتادگی عضوی
dysmetria اختلال حرکتی- تخمینی
dyscrasia اختلال مزاجی یا دماغی
shared paranoid disorder اختلال پارانویایی مشترک
neurotic دچار اختلال عصبی
maimed اختلال یا از کارافتادگی عضوی
deranyement اختلال مرهم زنی
bipolar affective disorder اختلال عاطفی دو قطبی
maiming اختلال یا از کارافتادگی عضوی
dyspeptic دارای اختلال هاضمه
content thought disorder اختلال محتوایی فکر
disorderliness اختلال بهم خوردگی
acopia اختلال استنساخ شکل
formal thought disorder اختلال صوری فکر
pipped اختلال مزاج خال
font id conflict اختلال شناسایی فونت
pipping اختلال مزاج خال
schizophreniform disorder اختلال اسکیزوفرنی شکل
pip اختلال مزاج خال
acute brain disorder اختلال مغزی حاد
affective disorders اختلال های عاطفی
schizoaffective disorder اختلال اسکیزوفرنی عاطفی
pips اختلال مزاج خال
post traumatic stress disorder اختلال فشار روانی پس اسیبی
paresthesia اختلال حس لمس بصورت خارش
dystonia اختلال کشیدگی طبیعی عضلانی
perturbation [terms] آشفته [در نظریه اختلال] [فیزیک]
lysenkoism نظریهای که معتقد است عوامل جسمانی وبدنی وشرایط محیط در وراثت موثر است
backgrounds اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
background اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
corruption خطاهای داده ناشی از اختلال یاوسایل خراب
schizoid مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
babbled اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbles اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babble اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
induces اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
inducing اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
noises اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noise اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
quantize اختلال در سیگنال ناشی از عدم دقت در حجم فرآیند
signal اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
signalled اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
induce اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
disaster dump اختلال در داده یا برنامه ناشی از خطا یامشکل در سیستم
induced اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
signaled اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
hitting دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
noises توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
hits دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hit دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
noise توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
voltages خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
parkinsonism اختلال مزمن عصبی که با سختی عضلات بدن ولرزش مشخص میشود
voltage خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
bends بیرون امدن حبابهای گاز ازبافتهای بدن و اختلال درگردش خون
center of gravity limits محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
interference اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
surges افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
trapezoidal distortion اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند
surged افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surge افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
electromagnetic اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com