Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (42 milliseconds)
English
Persian
run the show
اختیار داری کردن
to rule the roast
اختیار داری کردن
Search result with all words
to run the show
در کاری اختیار داری کردن
Other Matches
dude ranch
گله داری واسب سواری وحشم داری
weapons free
جنگ افزار اتش به اختیار فرمان اتش به اختیار درپدافند هوایی
You deserve it.
حق داری ( استحقاق آنرا داری )
statecraft
کشور داری ملک داری
to make one's option
اختیار کردن
fix on
اختیار کردن
authorize
اختیار دادن تصویب کردن
authorises
اختیار دادن تصویب کردن
authorising
اختیار دادن تصویب کردن
authorizing
اختیار دادن تصویب کردن
hold at disposal
در اختیار دیگری نگهداری کردن
authorizes
اختیار دادن تصویب کردن
to keep shop
دکان داری کردن
keep house
خانه داری کردن
to possess oneself
خود داری کردن
baby-sitting
بچه داری کردن
wake
شب زنده داری کردن
refrains
خود داری کردن
waked
شب زنده داری کردن
To keep late nights
[hours]
شب زنده داری کردن
wakes
شب زنده داری کردن
refrain
خود داری کردن
to keep house
خانه داری کردن
housekeep
خانه داری کردن
to govern one's passions
خود داری کردن
baby-sits
بچه داری کردن
refrained
خود داری کردن
baby sit
بچه داری کردن
baby-sat
بچه داری کردن
get by
نگه داری کردن
attorn
اجاره داری کردن
baby-sit
بچه داری کردن
explicit rent
اجاره داری کردن
refraining
خود داری کردن
natarize
محضر داری کردن گواهی رسمی کردن
to contain one self
خود داری یا حوصله کردن
roister
عیاشی و شب زنده داری کردن
to have custody of
نگهداری یا امانت داری کردن از
to keb at a lamb
ازشیردادن به بره خود داری کردن
lucubrate
شب زنده داری کردن وزحمت کشیدن
gange
باسیم نازک نگاه داری کردن
to recede from an engagement
از افهار عقیدهای خود داری کردن
to recede from an opinicn
ازافهار عقیدهای خود داری کردن
to flinch the flagon
ازخوردن نوشابه خود داری کردن
to keep oneself to oneself
ازامیزش بادیگران خود داری کردن
proctorize
زیر انضیاط در اوردن اختیاری داری کردن بر
to delegate one's powers to somebody
اقتدار و اختیار خود را به کسی محول کردن
[اصطلاح رسمی]
collapse capitalism
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
empowers
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
capitalism
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
at the d. of
به اختیار
credential
اختیار
voluntariness
اختیار
spontaneous generation
بی اختیار
warranted
اختیار
controls
اختیار
liberties
اختیار
veto
حق و اختیار
involuntary
بی اختیار
control
اختیار
controlling
اختیار
freedom of the will
اختیار
spontaneous
بی اختیار
mandate
اختیار
mandated
اختیار
unconscious
بی اختیار
free will
اختیار
wills
اختیار
unconsciously
بی اختیار
willed
اختیار
will
اختیار
authority
اختیار
attribution
اختیار
warrants
اختیار
mandating
اختیار
mandates
اختیار
warranting
اختیار
tested
اختیار
options
اختیار
incoercible
بی اختیار
option
اختیار
clearance
اختیار
authorisations
اختیار
warrant
اختیار
authorization
اختیار
vetoes
حق و اختیار
vetoing
حق و اختیار
vetoed
حق و اختیار
involuntarily
بی اختیار
test
اختیار
tests
اختیار
liberty
اختیار
adopted
اختیار شده
power of authority
اختیار نامه
power of procuration
اختیار نامه
warrant of attorney
اختیار نامه
empowered
اختیار دادن
empower
اختیار دادن
absolute authortity
اختیار مطلق
commander's call
در اختیار فرماندهی
certificate of authority
اختیار نامه
in the saddle
صاحب اختیار
adoption
اختیار اتخاذ
invested with power
دارای اختیار
full power of attorney
اختیار نامه
letter of attorney
اختیار نامه
seller's option
اختیار فروشنده
will adjust
اتش به اختیار
jurisdication
اختیار قانونی
power of attorney
اختیار نامه
empowering
اختیار دادن
jurisdiction
اختیار قانونی
enabling
اختیار دادن
powering
اقتدار و اختیار
Delegation of Authority
تفویض اختیار
to follow a profession
پیشهای را اختیار
fire at will
اتش به اختیار
powered
اقتدار و اختیار
option
اختیار معامله
power
اقتدار و اختیار
the optio to accept or reject
اختیار قبول یا رد
to be a master of
در اختیار خودداشتن
authorise
اختیار دادن
at the mercy of
در اختیار دستخوش
options
اختیار معامله
adopter
اختیار کننده
as you wish
به اختیار شماست
enables
اختیار دادن
carte blanche
اختیار نامحدود
government
عقل اختیار
carte blanche
اختیار تام
governments
عقل اختیار
cart blanche
اختیار نامحدود
body english
چرخش بی اختیار
enabled
اختیار دادن
cartle blanche
اختیار نامحدود
authorizations
اختیار اجازه
enable
اختیار دادن
empowers
اختیار دادن
powers
اقتدار و اختیار
catching
در اختیار گرفتن توپ
tutelar authority
اختیار ناشی از قیومت
options
اختیار خریدیا فروش
discretionally
مطابق میل و اختیار
commander's call
ساعات در اختیار فرماندهی
option
اختیار خریدیا فروش
take over in charge
تحت اختیار دراوردن
to have the run of a house
اختیار خانهای را داشتن
spontaneously
به طیب خاطر بی اختیار
ship will adjust
ناو اتش به اختیار
To authorize someone.
به کسی اختیار دادن
plenipotentiaries
دارای اختیار تام
fire at will
اتش به اختیار خود
lock option
اختیار کاربرد قفل
invested with power
اختیار داده شده
plenipotent
دارای اختیار مطلق
he wept involuntarily
بی اختیار گریه کرد
plenipotentiary
دارای اختیار تام
magisterial
مطلق دارای اختیار
tensility
کش داری
bigamy
دو زن داری
blind man's buff
از من داری
wet storage
تر داری
grittiness
شن داری
bureaus
ادارهای که اطلاعات در اختیار میدهد
visitatorial
وابسته به یادارای اختیار بازرسی
accredit
معتبر ساختن اختیار دادن
accrediting
معتبر ساختن اختیار دادن
delegation of authority
دادن اختیار انجام عمل
Dont mention it . You are welcome.
اختیار دارید (درمقام تعارف )
bureau
ادارهای که اطلاعات در اختیار میدهد
accredits
معتبر ساختن اختیار دادن
vicarious authority
اختیار از طرف دیگری نمایندگی
It is beyond my authority(control).
اینکار از اختیار من خارج است
local option
اختیار تعیین محل معینی
local option
اختیار تعیین چیزی درمحل
charges
عهده داری
bank protection
ساحل داری
farming
مزرعه داری
fisk
خزانه داری
bean caper
پیرسن داری
serrulation
دندانه داری
patchiness
وصله داری
menage
خانه داری
continenece
خود داری
slaveholding
برده داری
night waking
شب زنده داری
refusal
خود داری رد
conchiferous
داری صدف
wakefulness
شب زنده داری
refusals
خود داری رد
capitalism
سرمایه داری
charge
عهده داری
notbility
خانه داری
stigmatism
خال داری
pernoctation
شب زنده داری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com