English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
English Persian
pis aller اخرین چاره
Search result with all words
pis aller اخرین پناه چاره
Other Matches
last in , first out اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
Lilo اخرین صادره از اخرین وارده
closing date اخرین روز اخرین فرصت
Lilos اخرین صادره از اخرین وارده
bell lap زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
final bomb release line اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
final protective line خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
remedy چاره
remedies چاره
remedied چاره
remediless بی چاره
resourc چاره
alternative چاره
makeshift چاره
alternatives چاره
shiftless بی چاره
remedying چاره
recourse چاره
remediable چاره پذیر
unalterable <adj.> چاره نا پذیر
ineluctable چاره ناپذیر
mitraille چاره پاره
make do چاره موقتی
solutions چاره سازی
irretrievability چاره ناپذیری
irremediableness چاره ناپذیری
engrained چاره ناپذیر
inevitability چاره ناپذیری
an active remedy چاره موثر
solution چاره سازی
inevitable چاره نا پذیر
It cant be helped. چاره ای نیست
irremediable چاره ناپذیر
stopgap چاره موقت
stopgaps چاره موقت
resourceful چاره ساز
unavoidable چاره ناپذیر
the remedy lies in this چاره ان اینست
inescapable چاره نا پذیر
unalienable <adj.> چاره نا پذیر
inevitable <adj.> چاره نا پذیر
indispensable <adj.> چاره نا پذیر
inalienable <adj.> چاره نا پذیر
absolute <adj.> چاره نا پذیر
dispensable چاره پذیر غیرضروری
i had no a چاره دیگری نداشتم
to seek a remedy for something چاره جویی کردن
boot اخراج چاره یافایده
indispensable چاره نا پذیر ضروری
irredeemably بطور چاره ناپذیر
remedial چاره ساز شفابخش
To find a way out. To find a remedy. چاره پیدا کردن
irremediably بطور چاره ناپذیر
stop gap وسیله یا چاره موقتی
indispensably بطور چاره ناپذیر
To seak a remedy. چاره جویی کردن
indispensability چاره ناپذیری اقتضا
the only remedy is patience چاره ان شکیبایی است
death is inevitable مرگ حتمی یا چاره ناپذیراست
makeshift چاره موقتی ادم رذل
What can one do about it? چاره کدام است ( چیست ) ؟
final اخرین
finals اخرین
lastmentioned اخرین
to the last تا اخرین دم
last a اخرین
bottommost اخرین
afterthought چاره اندیشی برای کاری پس از کردن آن
helps مدد رساندن بهترکردن چاره کردن
helped مدد رساندن بهترکردن چاره کردن
haematogen دارویی که برای چاره کم خونی میدهند
help مدد رساندن بهترکردن چاره کردن
set point اخرین امتیاز
reserve price اخرین بها
parthian glance اخرین نگاه
bitter end اخرین پریشانی
stoppress اخرین خبر
to the bitters end تا اخرین دم یاحد
tag end اخرین قسمت
the last two اخرین دوتا
final price اخرین قیمت
topnotch اخرین نقطه
the very last drop اخرین قطره
inextremis در اخرین مرحله
final coordination line اخرین خط هماهنگیها
upshot اخرین شماره
deadlines اخرین مهلت
last اخرین اخیر
lasted اخرین اخیر
lasts اخرین اخیر
deadline اخرین مهلت
match point اخرین امتیاز
nightcaps اخرین مسابقه
match points اخرین امتیاز
nightcap اخرین مسابقه
It just cant be helped . کاریش نمی شود کرد ( چاره یی نیست )
to seek a remedy for something چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
up to date حاوی اخرین اطلاعات
currents فعلی اخرین اطلاعات
Halloween اخرین شب ماه اکتبر
last but not least اخرین ولی نه کمترین
current فعلی اخرین اطلاعات
surrebutter اخرین پاسخ خواهان
deadlines سررسید اخرین فرصت
set point اخرین امتیاز بازی
up-to-date مطابق اخرین طرز
no wind position اخرین محل هواپیما
up-to-date حاوی اخرین اطلاعات
deadline سررسید اخرین فرصت
ultimata اخرین پیشنهاد قطعی
final protective fires اخرین اتشهای حفافتی
ultimatums اخرین پیشنهاد قطعی
bell lap اخرین دور مسابقه
up to date مطابق اخرین طرز
ultimatum اخرین پیشنهاد قطعی
afterthoughts فکر کاهل چاره اندیشی برای کاری پس از کردن ان
He is incorrigible. این آدم چاره اش نمی شود ( اصلاح پذیر نیست )
isaid in my last در اخرین نامه خود گفتم
closing prices اخرین قیمت معامله شده
rear point اخرین قسمت عقب دار
filo اخرین صادره از اولین وارده
lifo last in first out اولین صادره از اخرین وارده
her last was a son اخرین بچهای که زایید پسربود
omega اخرین حرف الفبای یونانی
hallow een شب اولیاء :اخرین شب ماه اکتبر
gun lap شلیک اخرین دور مسابقه دو
i am nat my last shifts اخرین وسیله یا تدبیر من اینست
faena اخرین ضرباتی که گاو را می کشد
match points اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
thule اخرین نقطه شمالی مسکون دنیا
what is the latest خبر تازه چه دارید اخرین خبرچیست
match point اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
stretch runner تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
break ball اخرین گوی مانده روی میزبیلیارد
autumn اخرین قسمت سومین دوره زندگی
home hole اخرین بخش زمین یا یک دوربازی گلف
autumns اخرین قسمت سومین دوره زندگی
telophase اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
target approach point اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
last supper اخرین شام حضرت عیسی باحواریون خود
z بیست و ششمین و اخرین حرف الفبای انگلیسی
previous spot نقطهای که توپ در اخرین باروارد بازی شده
all the way اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
orphan اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphans اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphaned اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
maximize به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
teliospore جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
maximising به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizing به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximised به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximized به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
fetch ahead فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
resuming در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumes در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumed در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resume در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
sweeper اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
sweepers اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
ctrl break در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
dress rehearsal اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
dress rehearsals اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
restatement of the law مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
chalks مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalked مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalking مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalk مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
currencies داشتن اخرین اطلاعات پول رایج پول نقد
currency داشتن اخرین اطلاعات پول رایج پول نقد
deceleration time زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
ameliorating اصلاح کردن چاره کردن
ameliorates اصلاح کردن چاره کردن
ameliorated اصلاح کردن چاره کردن
ameliorate اصلاح کردن چاره کردن
parting injuncyions دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
terminal port بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
mask design اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
last price اخرین قیمت حداقل قیمت
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
irrevocably بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
imago حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
tontine تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
point of no return نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com