Dictiornary-Farsi | ادات شدید | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
an intensive particle	ادات شدید


Other Matches

part of speech	ادات سخن
co-ordinating conjunctions	ادات همپایه
co-ordinating conjunction	ادات همپایه
fervour	حرارت شدید اشتیاق شدید
fervor	حرارت شدید اشتیاق شدید
draconic	شدید
sopping	شدید
vehement	شدید
vehemently	شدید
severest	شدید
severer	شدید
severe	شدید
violent	شدید
intense	شدید
inclement	شدید
raging	شدید
two fisted	شدید
diametrical	شدید
diametric	شدید
high wrought	شدید
incontrollable	شدید
toughest	شدید
tougher	شدید
tough	شدید
intensive	شدید
acute	شدید
forcible	شدید
boisterous	شدید
hyperpyrexia	تب شدید
sweltering	شدید
extensive	شدید
rugged	شدید
drastically	شدید
grievous	شدید
rigorous	شدید
keenest	شدید
keen	شدید
climacteric <adj.>	شدید
towering	شدید
slashing	شدید
strenuous	شدید
drastic	شدید
vigorous	شدید
stalwarts	شدید
stalwart	شدید
passion	تعصب شدید
gird	ضربه شدید
rushed	حرکت شدید
workouts	تمرین شدید
rush	حرکت شدید
penchant	میل شدید
rushing	حرکت شدید
actude conditions	شرایط شدید
advertising blitz	تبلیغات شدید
aggravator	شدید کننده
sthenic	شدید نیرومند
schwarmerei	احساسات شدید
galloping inflation	تورم شدید
rumbustious	سخت شدید
pash	باران شدید
high explosive	سوختار شدید
high order detonation	انفجار شدید
high rate discharge	تخلیه شدید
hard	مشکل شدید
hyperinflation	تورم شدید
violent wind	باد شدید
clavus	سردرد شدید
hardest	مشکل شدید
harder	مشکل شدید
hypersensitivity	حساسیت شدید
rain shower	باران شدید
rain cats and dogs <idiom>	باران شدید
booms	رونق شدید
heavier	شدید پرزور
booming	رونق شدید
boomed	رونق شدید
boom	رونق شدید
slats	ضربه شدید
vehemence	غضب شدید
slat	ضربه شدید
heavy	شدید پرزور
revulsion	تنفر شدید
exquisite	شدید سخت
impetuous	تند و شدید
bedlam	اشتباه شدید
workout	ورزش شدید
chronic	شدید گرانرو
workout	کار شدید
workout	تمرین شدید
workouts	ورزش شدید
workouts	کار شدید
salvo	افهاراحساسات شدید
salvoes	افهاراحساسات شدید
heavies	شدید پرزور
heaviest	شدید پرزور
strong jump	جهش ابی شدید
escalate	شدید کردن یا شدن
paroxysmal	طغیانی سخت شدید
nymphomania	میل شدید زن بجماع
mass casualties	تلفات و ضایعات شدید
hunger for data	میل شدید به داده ها
hunger for power [craving for power]	میل شدید به قدرت
nosediving	نزول شدید کردن
nosedives	نزول شدید کردن
nosedives	نزول شدید یا ناگهانی
nosedived	نزول شدید کردن
nosedived	نزول شدید یا ناگهانی
nosedive	نزول شدید کردن
nosedive	نزول شدید یا ناگهانی
hardball	رقابت شدید و بیرحمانه
groundswell	طغیان شدید دریا
goings-over	عیب جویی شدید
escalating	شدید کردن یا شدن
escalates	شدید کردن یا شدن
escalated	شدید کردن یا شدن
yerk	حرکت سریع و شدید
violent pain	درد سخت یا شدید
going-over	عیب جویی شدید
nosediving	نزول شدید یا ناگهانی
hyperirritable	دارای حساسیت شدید
sterner	سخت و محکم شدید
maelstrom	طوفان یا گرداب شدید
zing	جیغ شدید وتند
die	پارو زدن شدید
severely retarded	عقب مانده شدید
impacts	اصابت اثر شدید
burst advertising	شروع تبلیغات شدید
fanatical	دارای احساسات شدید
impact	اصابت اثر شدید
did you hurt your self a	ایاهیچ اذیت شدید
fanatics	دارای احساسات شدید
stern	سخت و محکم شدید
sternest	سخت و محکم شدید
sterns	سخت و محکم شدید
hyperdeflation	انقباض پولی شدید
high explosive shell	گلوله محترقه شدید
pathetic	دارای احساسات شدید
yen	تمایل رغبت شدید
high explosive	ماده منفجره شدید
fanatic	دارای احساسات شدید
give someone a good run for her money <idiom>	رقابت شدید به وجود آوردن
hobby-horses	کار مورد علاقهی شدید
hobby-horse	کار مورد علاقهی شدید
jar	اعمال شوک شدید به یک وسیله
heightened	شدید کردن بسط دادن
heightening	شدید کردن بسط دادن
heightens	شدید کردن بسط دادن
heighten	شدید کردن بسط دادن
fury	هیجان شدید وتند خشم
jars	اعمال شوک شدید به یک وسیله
jarred	اعمال شوک شدید به یک وسیله
heady	عجول شدید مست کننده
snifter	طوفان شدید وزش سخت
torrents	جریان شدید سیل وار
torrent	جریان شدید سیل وار
ground swell	طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
high explosive antitank	گلوله سوختار شدید ضد تانک
high explosive plastic	گلوله پلاستیکی سوختار شدید
hysteric	دارای هیجان شدید یاهیستری
hyperaesthesia	حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
hyperesthesia	حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
ammonal	نوعی ماده منفجره شدید
anasarca	ورم تقریبا شدید پشام
earnest	سنگین علاقه شدید به چیزی
upthrow	بطرف بالاانداختن تحول شدید
candescent	دارای تشعشع یاگرمای شدید
basophil	میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
big push theory of development	نظریه فشار شدید توسعه
electric	حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
jetting	خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jet	خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetted	خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jets	خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
surge	تموج سریع برق نوسان شدید
backlash	عکس العمل سیاسی واکنش شدید
surges	تموج سریع برق نوسان شدید
surged	تموج سریع برق نوسان شدید
A sharp note(reply).	نامه (جواب ) تند ( شدید اللحن )
(the) creeps <idiom>	احساس تنفر ویا ترس شدید
passion	اشتیاق وعلاقه شدید احساسات تند وشدید
fortis	دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
I had a very bad headache, a fever, and my whole body was shaking.	من سردرد شدید و تب داشتم و تمام بدنم می لرزید.
thermal shock	تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
tantalus	تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
blown out	رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
small craft warning	پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
sailing	گردش ناخواسته رتورهای هلیکوپتر یا ملخ هواپیما درباد شدید
embattle	حاضر بجنگ شدن تحت فشار شدید قرار دادن
nympholepsy	جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
fiend	دارای احساسات شدید [دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
Hypergraphia	[حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
paranoia	جنون ایجاد سوء ذن شدید و هذیان گویی و فقدان بصیرت
stenotherm	موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
alley shot	ضربه شدید کم ارتفاع به دیوار مقابل که بعد به دیوارکناری می خورد
dualism	مانند فقر شدید ووفور نعمت بخشهای مدرن و سنتی اقتصادی
vortex trail	دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
eprom	PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک
shivering	فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
storm warning	پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
shiver	فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف