Dictiornary-Farsi | اداره انگشت نگاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
finger print department	اداره انگشت نگاری


Other Matches

fingerprints	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprint	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting	انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
dactylagraphy	انگشت نگاری
dactyloscopy	انگشت نگاری
soleprint	انگشت نگاری از پا
To take fingerprints.	انگشت نگاری کردن
moulage	انگشت نگاری یا نگارش اثر چیزی برای کشف جرم
mitten	دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mittens	دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
pictography	تصویر نگاری رمز نگاری
yamen	اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
scotland yard	اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
headquarters	اداره کل اداره مرکزی
personnel	کارمندان مجموعه کارمندان یک اداره اداره کارگزینی
monographs	تک نگاری
hydrographic	اب نگاری
monograph	تک نگاری
reticulum	نگاری
hydrography	اب نگاری
arteriography	رگ نگاری
angiography	رگ نگاری
myography	عضله نگاری
oceanpgraphy	اقیانوس نگاری
oscillography	نوسان نگاری
petrography	سنگ نگاری
phonography	صدا نگاری
macrography	بزرگ نگاری
cerography	موم نگاری
hydrography	علم اب نگاری
arteriography	نبض نگاری
leetter writing	نامه نگاری
letter writer	نامه نگاری
letter writing	نامه نگاری
pictography	صورت نگاری
ethnographic <adj.>	قوم نگاری
topography	برجسته نگاری
phallography	نعوظ نگاری
topography	مکان نگاری
tachygraphy	تند نگاری
stylistics	سلیس نگاری
spectrography	بیناب نگاری
spectrography	طیف نگاری
seismography	زلزله نگاری
logging	واقعه نگاری
ski graphŠetc	سایه نگاری
sciagraphy	سایه نگاری
psychography	روان نگاری
picture writing	تصویر نگاری
pictorial art	پیکر نگاری
hydrographic	نقشه اب نگاری
chromatography	رنگ نگاری
cartography	نقشه نگاری
pornography	هرزه نگاری
ethnography	قوم نگاری
surveyed	اب نگاری دریایی
surveys	اب نگاری دریایی
cardiography	قلب نگاری
cranioscopy	جمجمه نگاری
electrotype	برق نگاری
data recording	داده نگاری
dermatographia	پوست نگاری
eco mapping	بوم نگاری
journalism	روزنامه نگاری
survey	اب نگاری دریایی
hydrographic	مربوط به اب نگاری
demography	امار نگاری
demography	مردم نگاری
demography	جمعیت نگاری
chronology	وقایع نگاری
chronology	رخداد نگاری
oceanography	اقیانوس نگاری
crystallography	بلور نگاری
topography	مکان نگاری مساحی
notepaper	کاغذ نامه نگاری
electroencephalography	برق نگاری مغز
seismic method	روش زلزله نگاری
diary method	روش خاطره نگاری
uranographic	وابسته به اسمان نگاری
telegraphic	از راه دور نگاری
uranographical	وابسته به اسمان نگاری
anecdotal method	روش واقعه نگاری
newspapers	روزنامه نگاری کردن
newspaper	روزنامه نگاری کردن
portraiture	پیکر نگاری تعریف
computed tomography scanning	مغز نگاری کامپیوتری
electromyography	برق نگاری ماهیچه
mental topography	مکان نگاری ذهن
chromatographic	وابسته برنگ نگاری
ideographs	حروف اندیشه نگاری
electroretinography	برق نگاری شبکیه
planography	نقشه نگاری طراحی
hydrographic datum	سطح مبنای اب نگاری
electrocardiography	قلب نگاری برقی
emg	برق نگاری ماهیچه
hydrographic chart	نقشه اب نگاری دریایی
uranography	عالم شناسی اسمان نگاری
nautical chart	نقشه دریایی اب نگاری شده
lexicography	فرهنگ نویسی واژه نگاری
automatic	فرم های نامه نگاری
to correspond with	رابطه [نامه نگاری] داشتن با
automatics	فرم های نامه نگاری
topographic	وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
monodactylous	تک انگشت
dactyl	انگشت
adactylous	بی انگشت
digits	انگشت
fingers	انگشت
digit	انگشت
finger	انگشت
journalese	بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
floating lines	خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
pastellist	پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
index fingers	انگشت نشان
index finger	انگشت نشان
the first or index finger	انگشت شهادت
fingering	استفاده از انگشت
fingerprinted	اثر انگشت
fingerprint	اثر انگشت
phalange	بند انگشت
fingertips	نوک انگشت
fingertip	نوک انگشت
digitate	انگشت دار
middle finger	انگشت میان
fingerprints	اثر انگشت
medius	انگشت وسطی
medius	انگشت میان
marplot	انگشت به شیر زن
fingerprinting	اثر انگشت
the first or index finger	انگشت نشان
forefingers	انگشت شهادت
dactylitis	اماس انگشت
ring fingers	انگشت انگشتر
ring finger	انگشت انگشتر
cinquefoil	پنج انگشت
cinqfoil	پنج انگشت
agnail	میخچهء پا یا انگشت پا
notoriety	انگشت نمایی
toenails	ناخن انگشت پا
syndacty	چسبیده انگشت
finger painting	نقاشی با انگشت
forefingers	انگشت نشان
forefinger	انگشت شهادت
forefinger	انگشت نشان
gazing stock	انگشت نما
five finger	پنج انگشت
finger print	اثر انگشت
finger mark	اثر انگشت
egregious	انگشت نما
digitiform	انگشت مانند
toenail	ناخن انگشت پا
sawison keut	نوک دو انگشت
potentilla	پنج انگشت
the little finger	انگشت کهین
knuckle	بند انگشت
conspicuous	انگشت نما
rule of thumb	حساب انگشت
soon koot	نوک انگشت
to become a byword	انگشت نماشدن
fingers	انگشت زدن
fingered	انگشت دار
fingered	انگشت مانند
the ring finger	انگشت حلقه
pollex	انگشت شست
pinky	انگشت کوچک
the middle finger	انگشت میانه
knuckles	بند انگشت
little fingers	انگشت کوچک
finger	انگشت زدن
pinkie	انگشت کوچک
finger thumb opposition	تقابل شست و انگشت
finger play	استفاده از انگشت درشمشیربازی
finger tapping	ضربه زنی با انگشت
index	نمودار انگشت سبابه
indexes	نمودار انگشت سبابه
hitsu shiubi	مفصل انگشت وسط
his hand lack one finger	دستش یک انگشت ندارد
indexed	نمودار انگشت سبابه
the little finger	انگشت کوچک کلنج
his hand want's two fingers	دستش دو انگشت ندارد
tap the door with your fingers	انگشت بزنید بدر
finger mark	با انگشت چرک کردن
finger glass	فرف انگشت شوئی
phalange	استخوان انگشت یاپنجه
little finger	انگشت کوچک دست
nose-picking	انگشت کردن در بینی
notoriously	بطور انگشت نما
flagrant	انگشت نما رسوا
pettitoes	چیز بی ارزش انگشت پا
phalanges	استخوان انگشت گروه
To finger something.	به چیزی انگشت زدن
pinkie	انگشت کوچک دست
polydactyl	چند انگشتی پر انگشت
ring fingers	انگشت چهارم دست چپ
proverbialize	انگشت نما کردن
to run over	تند انگشت گذاشتن
knucklebone	استخوان بند انگشت
lumbrical	ماهیچه انگشت یا پنجه
ring finger	انگشت چهارم دست چپ